روزنامه وطن امروز؛دکتر محمدرضا مهدیاراسماعیلی: همین چند ماه پیش بود که خبر احتمال تغییر 25/0 درصدی نرخ بهره در ایالاتمتحده موجب شد فعالان اقتصادی سراسر دنیا- چه آنها که از افزایش، سود میبردند و چه آنها که زیان میدیدند- منتظر اعلام تصمیم نهایی فدرال رزرو آمریکا باشند. نفسها روزهای متمادی در سینه حبس بود تا بالاخره خانم «ژانت یلن»1، رئیس فدرال رزرو آمریکا بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و خبر قطعی تصمیم آن نهاد برای افزایش نرخ بهره دلار به میزان 25/0 درصد را تعیین کرد و به این ترتیب نرخ بهره در فدرال رزرو با 50 درصد افزایش به 75/0 درصد رسید! یعنی هنوز زیر یک درصد! در همان حوالی زمانی و قدری پیشتر در ایران نیز پس از بارها که بانک مرکزی نرخ سود بانکی را به صورت دستوری کاهش داده بود و بانکها حرفشنوی نکرده بودند بالاخره با به ستوه آمدن آن مظلومترها، در کانون بانکها و موسسات اعتباری خصوصی ایران تصمیم گرفته شد نرخ سود بانکی 2 درصد کاهش یابد و آقایان با این کار نرخ سود سپردههای بلندمدت را از 20 درصد به 18 درصد برسانند!
حالا اضافه کنید که اولا باز هم بانکها از زیر بار این توافق به شگردهای مختلف شانه خالی کردند و ثانیا آنچه آنجا تصویب شد سود سپرده بود و شما میدانید که سود تسهیلات به طور طبیعی بالاتر از سود سپرده خواهد شد، لذا در عمل ما امروز همچنان شاهد این هستیم که برای افرادی که تسهیلات مبادلهای از بانک دریافت میکنند دستکم نرخ سود 26 درصد اعمال میشود که این رقم برای سایر متقاضیان که قصد دریافت تسهیلات مشارکتی دارند به میزان قابلتوجهی بالاتر از 26 است و گاهی با احتساب آن سپرده اولیهای که شخص ملزم به بلوکه آن در طول پروسه دریافت وام یا حین پرداخت اقساطش هست به بالای 30 درصد نیز میرسد.
من حرف و رنجم را در قبال این آشفتهبازار وانفسا در قالب نکات زیر عرضه میکنم:
1- ما در بسیاری مقاطع تاریخی در کشورمان که تورم بالایی را دچار بودیم وقتی به نرخ اسمی سپرده نگاه میکردیم و نرخ تورم را از آن کسر میکردیم تا نرخ واقعی به دست آید، به نرخهای منفی میرسیدیم.
چه بسیار مقاطعی که- البته متاسفانه- تورم بالای 20 درصد بوده و نرخ سود بانکی زیر 20 درصد بود و افراد عملا با قرار دادن سپردههای خود در بانک حتی زیان هم میدیدند. سوال مهم ما این است: چرا در دوره فعلی که تورم به قول اعلامکنندهاش 8 درصد است سود سپرده در همان حوالی دورانی که 20 درصد بوده مانده است؟
2- در نظام بانکداری ما که نرخ سود تسهیلات و سپرده در پی تعیین نرخ سود بین بانکی تعیین میشود، چرا باید نرخ سود بین بانکی حدود 17 درصد باشد؟ اگر تورم 8 درصد است- که البته دیگر نیست و خواهم گفت- چرا بانکهای ما اجازه دارند با جابهجا کردن پول از اینطرف خیابان به آنطرف خیابان 9 درصد خالص سود ببرند در حالی که مردم و تولیدکنندگان در بازار با وجود سرمایه و کار تماموقت، خواب 5 درصد سود را به سختی میبینند؟
3- آیا ما میدانیم همین بالا بودن نرخ سود بانکی خودش تورمزاست؟! در ادبیات اقتصاد، ما این سودهای بانکی پرداختی بابت تسهیلات را هزینه تامین مالی مینامیم. خب! وقتی بنگاهدار ایرانی ناچار است هزینه تامین مالی بالایی را نسبت به آن نرخی که احتمالا میتواند سود کند برای تسهیلات دریافتیاش بپردازد به طور طبیعی برای اینکه بتواند سود تسهیلات دریافتی خود را به بانک بپردازد ناچار است با افزایش قیمت مجدد، حاشیه سود اسمی خود را بیشتر کند تا دخل و خرجش در تراز بماند. شاهد من برای این منطق همان آمارهای رسمی تورم نقطه به نقطه است. طبق آخرین آمار بانک مرکزی تورم نقطه به نقطه در دی ماه سال جاری به 6/9 درصد افزایش پیدا کرده و این موضوع حکایت از آن دارد که تورم بار دیگر رو به افزایش گذاشته است. جدای از اینکه تورم به چه علت دوباره روند صعودی به خود گرفته است، به حسب قاعده، رشد نرخ تورم نقطه به نقطه همواره به عنوان یک پیشنگر برای تعیین نرخ تورم ملاحظه میشود که این افزایش فارغ از هر علت دیگری با توجه به نکتهای که اکنون بیان شد نیز قابل توضیح است.
جمع این تضادها در کنار یکدیگر بیشک به معنای سلامت نظام بانکی نیست و به عبارت روشنتر اصولا ممکن نیست! یا باید آمارها اشتباه باشد- که من این را نمیگویم- یا باید بپذیریم خطر انفجار بانکی کشور بیش از آن چیزی است که بتوان بسادگی از آن گذشت. تفاوت فاحش 20 درصدی بین نرخ تورم و نرخ سود تسهیلات، تولید در کشور را بشدت زمینگیر کرده است. حالا دیگر این سود فاجعهآمیز اعتراض مراجع عظام را نیز یکییکی برانگیخته است و اگر ما به جای استفاده از واژه بهره تغافل میکنیم و میگوییم «سود بانکی»، در عوض شاهد آن هستیم که مراجع ما بدون تعارف یکی پس از دیگری به ربا بودن آن زبان اعتراض باز میکنند! باید فکری کرد. پلاسکوی نظام بانکی کشور بر سر مردم آوار شده است.