شرق نوشت: خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشت: بیشتر کشورهای عربی درگذشت هاشمیرفسنجانی را تسلیت گفتند، اما عربستان ساکت ماند. خبرگزاری آلمانی دویچهوله نیز نوشت: عربستان سعودی که بزرگترین رقیب ایران در منطقه است، به گونهای محسوس در واکنش به درگذشت هاشمیرفسنجانی تأخیر نشان داد. یکی از تلویزیونهای دولتی این کشور مصاحبهای با یکی از اعضای سازمان منافقين را پخش کرد که در آن از نقش هاشمیرفسنجانی در پایان جنگ هشتساله ایران و عراق صحبت شد.
رسانههای سعودی حتی پا را از این هم فراتر گذاشتند و با القابی که شایسته نویسندگانشان بود از آیتالله هاشمیرفسنجانی یاد کردند. این درحالی است که همگان میدانند آیتالله هاشمیرفسنجانی در دوران ریاستجمهوری خود تلاشي فراوان کرد تا روابط ایران و عربستان را پس از یک دوره فترت و تنش بازسازی کند. او درهمین چارچوب به عربستان سفر و دولت سعودی را ناچار کرد در مقابل تندروهایی که علیه ایران سخنپراکنی میکردند، بایستد. این سیاست در دوران پس از او نیز ادامه پیدا کرد تا جایی که در جریان کنفرانس سران کشورهای اسلامی ملکعبدالله به تهران سفر کرد و مورد استقبال قرار گرفت. بگذریم همه این تلاشها با رویکارآمدن دولت محمود احمدینژاد بر باد فنا رفت و کسانی نیز در داخل برای او هورا کشیده و تشویقش كردند.
آیتالله هاشمی در اقدامی جوانمردانه مرگ ملکعبدالله، پادشاه عربستان را به صورت رسمی تسلیت گفت. این اواخر نیز که روابط ایران و عربستان دوباره متشنج شد، کسانی از او درخواست کردند تا با سفر به عربستان زمینه مصالحه و آشتی بین دو کشور را فراهم کند. او نیز از این کار استنکاف نداشت، اما گفته بود بروم چه بگویم؟ سال ٩٢ بعد از انتخاب حسن روحانی که فضای جدیدی در ایران شکل گرفت، کسانی از آیتالله هاشمیرفسنجانی خواستند به عربستان سعودی سفر کند.
آیتالله هاشمی در پاسخ به این سؤال که «فکر نمیکنید نیاز است در این برهه حساس، فردی مانند حضرتعالی وارد میدان شده و ضمن سفر به عربستان، مشکلات را مرتفع کنید؟»، گفت: «اينگونه نه. بروم كه چه بگويم. من مسئوليتي ندارم كه بگويم با اين كار موافق يا با آن كار مخالف هستيم. اين كار در درجهاول از اختيارات رهبري و سياستهاي كلي نظام و بعد دولت است. بايد اول طرحي مثل همين مذاكرات، تهيه و خطوط قرمز مشخص شود تا كساني كه براي مذاكره ميروند، بدانند چه بگويند». اما کسی به این اظهارات وقعی نگذاشت و او نیز درنتیجه نتوانست کاری از پیش ببرد. این درحالی بود که او اعتراف کرد «هرگز رابطه ایران و عربستان به این حد تیره نبوده است!».
بر کسی پوشیده نیست روابط عربستان و ایران در سالهای گذشته بهشدت تخریب شده است. دلایل این تیرگی بسیار بوده و توضیح آن خارج از حوصله این یادداشت خواهد بود. مسئله تسلیتنگفتن عربستان به مناسبت درگذشت هاشمیرفسنجانی نیز همین وخامت را نشان میدهد، اما نباید از آن بهانهای تازه برای تشدید اختلافات تراشید. این اقدام بیشتر انزوای عربستان را در جهان عرب و بین همه کشورهای مسلمان نشان داد. چندی است سیاستمداران جوان و ناپخته عربستان بر طبل دشمنی با ایران و به تعبیری روشنتر، «ایرانهراسی» میکوبند و با توجه به شرایط کنونی ریاض چشماندازی نیز برای بهبودی روابط به چشم نمیخورد. با این همه، در این تردیدی نیست عادیسازی روابط ایران و عربستان بسیار حیاتی و مهم بوده و سیاستمداران ایرانی نباید از هیچ فرصتی برای ترمیم روابط فروگذار کنند.
دمیدن بر دشمنیها از هر سو که باشد دقیقا به نفع گروههای تکفیری تروریستی، اسرائیل و دشمنان کشورهای اسلامی است. بههمیندلیل ترمیم روابط نیز به نفع همه کشورهای اسلامی و بهویژه ملتهای محروم منطقه خاورمیانه خواهد بود.
اینکه در هر دو سوی این روابط کسانی بر طبل دشمنیها کوفته و آرزوی سقوط آن یکی را داشته باشند، قابل درک است اما نباید اینگونه احساسات و عواطف یا برداشتهای مقطعی را وارد سیاستهای استراتژیک یک کشور و منافع درازمدت و بنیادین را فدای اینگونه برداشتهای آنی و زودگذر كرد. بهتر است همانطور که در اسلام توصیه شده است با برخی از سیاستها و رفتار نابخردانه و جاهلانه با بزرگواری برخورد کرد و بهایی بیش از حد به آنها نداد. این همان رویه آیتالله هاشمی بود که دولت روحانی نیز آن را سرلوحه کار خود قرار داده است؛ بیتردید صبر و متانت جواب خواهد داد. این کمترین درسی بود که هاشمی به همه آموخت و نباید آن را دستکم گرفت.