خداوند اینگونه بیان داشته است: « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ (آل عمران/ آیه 159) پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند.»
عملی که دل های سنگ را نرم می کند
مطمئناً اگر پیامبر مهربان و دلسوز نبود؛ نمی توانست دل های سخت و سنگ مردمان آن روزگار را نرم کند.
امروز نیز با تمام پیشرفت های مادی صورت گرفته، جهان در جهالتی هم جنس قبل از بعثت غوطه ورشده است؛ پوچ، بی هدف و بی هویت. مردم جهان و به خصوص جوامع غربی که از وضع خود خسته بودند و راه حلی برای حل این معضل از جانب فلسفه های گوناگون و حتی مسیحیت و واتیکان نمی یافتند؛ چون موجی به سوی اسلام در حرکت بودند. آنها در حال گذر از پیچ بزرگ تاریخ، اسلام را تنها راه برون رفت از مشکلات خویش می دانستند؛ دینی که آرمان آن آبادانی دنیا و آخرت بود.
امام صادق (علیه السلام) درباره آن فرمودند: «مُرُوَّتُنا أهْلَ البیتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا و اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَنا؛ روش مردمى ما خاندان عبارت است از: عفو و گذشت نسبت به کسانى که بر ما ستم کرده اند و بخشش به کسانى که از ما دریغ داشته اند.»
در این میان دشمنان اسلام نیز بیکار ننشستند. برای نمایش چهره ای خشن، متحجر و غیر انسانی از اسلام، با کمک از غول های تبلیغاتی دست به کار شدند. در چنین وضعیتی وظیفه ما معرفی اسلام ناب محمدی و عمل به آن است؛ کاری از جنس پیامبر (صلی الله علیه و آله).
نسخه های الهی
پیامبر، مهربانی را از نسخه ها و سفارش های خداوند دریافت کرد. مهربانی ای که وظیفه رسالت ایشان به شمار می رفت و از جنس محبت خدا به تمام مخلوقات بود. برخی از آن سفارش ها اینچنین است: «خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ (اعراف/199) عفو و گذشت را پیشه کن، و به کار پسندیده فرمان ده، و از نادانان روی بگردان.»
«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ (مائده/13) پس از آنان درگذر و چشم پوشى کن.»
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ (مومنون/96) بدى را به شیوه اى نیکو دفع کن.»
«وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (انبیاء/107) و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم.»
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) این سفارش ها را به انجام رساند. تاجایی که خداوند ایشان را صاحب اخلاق بزرگ خواند و فرمود: «وَإِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ (قلم/4) و تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.»
نمونه هایی از اخلاق نبوی
قطب راوندی در متنی کوتاه برخی از مهربانی های پیامبر را اینگونه وصف کرده است: نسبت به کودکان، مهربانترین مردم بود. و با حیاتر از دوشیزگان در سراپرده بود، خوار نمى شد و تکبر نمى کرد و اگر کسى از او چیزى درخواست مى کرد «نه» نمى گفت. حوائج و نیازهاى بیوه زنان، یتیمان و تهی دستان را همیشه برآورده مى کرد، خوب و زیبا را تحسین مى نمود و مى پسندید. بد و زشت را تقبیح و تضعیف مى کرد. به تنهایى غذا نمى خورد و غلامش را نمى زد و بنده اش با او غذا مى خورد. و اگر بنده از آسیاب کردن (گندم) خسته مى شد به او کمک مى کرد.[1]
در این متن کوتاه جلوه هایی از مهربانی پیامبر نسبت به تمام اقشار جامعه؛ کودک و پیر، زن و مرد، آزاد و برده وجود دارد. اخلاقی که حتی دشمن هم از آن بی بهره نمانده است. بخشیدن قاتل حمزه سید الشهدا (علیه السلام) از این دست است.
او پادشاه نبود!
در جریان فتح مکه فردی پیش پیامبر آمد تا بیعت کند. وی از ترس، به سختی می لرزید. وقتی حضرت حالت او را مشاهده کردند، فرمودند: بر خود آسان بگیر، من که پادشاه نیستم. من فقط پسر زنى از قریش هستم که در مکه گوشت خشک شده مى خورد.[2]
پادشاهان هیچگاه نمی توانند مردم را شیفته خود کنند. آنها نسبت به دشمنانشان بی رحم و نسبت به دوستان خود، شکاک اند. اما پیامبر دشمنان را هم شیفه خود می کرد. شیفتگی ای که ابن ابی الحدید آن را اینگونه بیان کرده است: «کسی سخن او (رسول اکرم) را نمی شنید مگر این که محبّت او در دلش جا می گرفت و به او متمایل می شد، لهذا قریش مسلمانان را در دوران مکّه «صُباه» (شیفتگان و دلباختگان) می نامیدند و می گفتند: نَخَافُ أَن یَصبُوَ الوَلِیدُ بنُ المُغِیرَهِ إِلَی دِینِ مُحَمَّدٍ وَلَئِن صَبَا الوَلِیدُ وَ هُوَ رَیحَانَةُ قُرَیشٍ لَتَصبَوَنَّ قُرَیشٌ بِأَجمَعِها؛ بیم آن است که ولید بن مغیره دل به دین محمّد بدهد. و اگر ولید که گل سر سبد قریش است، دل بدهد تمام قریش به او دل خواهند سپرد. [3]»
امروز جهانیان به شدت تشنه نقشی نوین اند؛ نقشی که ما عهده دار ترسیم آن هستیم و چه نسخه ای بهتر از اجرایی کردن و به نمایش گذاشتن حقیقت اسلام ناب محمدی. همان مکتبی که پاسخگوی تمام نیازهای بشری است و سعادت دنیا و آخرت را تأمین می کند. حال که جهان غرب از ترس گرایش به اسلام، نسخه های تقلبی از آن را به نمایش می گذارند؛ چرا مسلمانان با عمل به اسلام ناب به مقابله با دشمن نپردازند.
مهرورزی در سیره ائمه (علیهم السلام)
بخشش، مهر و دوستی ای که پیامبر آن را بنا نهاد به وسیله ائمه (علیهم السلام) ادامه یافت. یتیم نوازی، کمک به مستمندان، رفع حوائج و حل مشکلات مردم، احترام به اقشار مختلف، گذشت و بخشش دشمنان و... سیره ای که امام صادق (علیه السلام) درباره آن فرمودند: «مُرُوَّتُنا أهْلَ البیتِ الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَنا و اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَنا؛ روش مردمى ما خاندان عبارت است از: عفو و گذشت نسبت به کسانى که بر ما ستم کرده اند و بخشش به کسانى که از ما دریغ داشته اند.» (وسائل الشیعه، حر عاملی، ج8، ص523)
به راستی اسلام دینی برپایه مهر و دوستی است محبتی که حتی شامل دشمنان نیز می شود؛ ولی متأسفانه امروزه کمترین کدورت باعث قطع رابطه و دشمنی بین دو دوست و حتی بین خویشاوندان می شود؛ اخلاقی که در اسلام کوچکترین جایگاهی ندارد.
کلام آخر
امروز جهانیان به شدت تشنه نقشی نوین اند؛ نقشی که ما عهده دار ترسیم آن هستیم و چه نسخه ای بهتر از اجرایی کردن و به نمایش گذاشتن حقیقت اسلام ناب محمدی. همان مکتبی که پاسخگوی تمام نیازهای بشری است و سعادت دنیا و آخرت را تأمین می کند. حال که جهان غرب از ترس گرایش به اسلام، نسخه های تقلبی از آن را به نمایش می گذارند؛ چرا مسلمانان با عمل به اسلام ناب به مقابله با دشمن نپردازند.
البته که همه ما باید به سنت پیامبر عمل کنیم؛ که حضرت فرمودند: «مَن أَحیَا سُنَّتِی فَقَد أَحَبَّنِی، وَ مَن أَحَبَّنِی کَانَ مَعِی فِی الجَنَّة؛ کسی که روش مرا زنده کند؛ مرا دوست داشته و کسی که مرا دوست بدارد همراه من در بهشت است.» (جامع صغیر، سیوطی، ج2، ص161)
پی نوشت ها:
[1]. جلوه هاى اعجاز معصومین علیهم السلام، قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله- محرمى ، ص 601.
[2]. سیره المصطفی(صلی الله و علیه وآله)، هاشم معروف حسنی؛ ترجمه حمید ترقی جاه، ج2، ص285.
[3]. جاذبه و دافعه علی(علیه السلام)، شهید مطهری (ره)، ص88.
منبع: تبیان