روزنامه وقایع اتفاقیه: شیشههای اتومبیل بالاست، حیوان دو دستش را روی پشتی صندلی عقب پراید گذاشته و به امید اینکه بیرون خنکتر باشد به آسفالت تفتیده خیابان دماوند زل زده و زبانش را تا جایی که ممکن است بیرون نگه داشته است.
نمیدانم در سرش چه میگذرد اما از ظاهر و بیقراریاش میشود فهمید حال خوبی ندارد. مشخص است که گرما کلافهاش کرده و کولر ضعیف پراید هاچبک نمیتواند کمکش کند. احتمالا اجداد هاسکی بیچاره وقتی داشتند سورتمه اهالی قطب شمال را میکشیدند و برای داشتن بدنی که آنها را از شر سرما حفظ میکند شکرگزار بودند حتی حدس نمیزدند که روزی نوادههایشان مجبور باشند گرمای 39 درجه شهری نیمهخشک را تحمل کنند اما حالا این اتفاق به لطف علاقه ایرانیها به داشتن هر حیوانی افتاده است.
حالا انواع و اقسام جانورانی که اصلا برای زندگی در شرایط ایران خلق نشدهاند مجبور میشوند اینجا زندگی کنند و گوشهای از عکسهای اینستاگرامی ما را به خودشان اختصاص دهند.
شکنجه مداوم
چند روز پیش نقی میرزاکریمی، فرمانده یگان حفاظت محیطزیست استان تهران، خبر داد که به همت تلاش مداوم قاچاقچیان و البته نبود قوانین بازدارنده و نظارتهای دقیق با داشتن پول میشود هر حیوانی را در کشور خرید و فروش کرد. او گفت: «وضعیت آنقدر بد است که هر کس بخواهد با 700 میلیون تومان حتی میتواند پاندا داشته باشد.» او درباره پاندا حرف میزند و ما به موارد عجیبتری برمیخوریم؛ حیواناتی که خیلی از ما حتی اسمشان را هم نشنیدهایم. یکی از آنها اسلو لوریس است؛ حیوانی کوچک که ظاهری شبیه میمون دارد. مسعود که رد او را از یکی از فروشندههای بازار پرندهفروشی خلیجفارس گرفتهایم این حیوان را به عنوان جالبترین حیوانی که در دست و بالش دارد، معرفی میکند. او میگوید: «من در مورد حیوانی مثل پاندا نشنیدهام که کسی خرید و فروش کند اما هیچ چیز در این بازار غیرممکن نیست
اگر حاضر باشی خرج کنی برایت جور میکنند. الان بازار «تنبل چشمگرد» خیلی داغ است. همه عاشق ظاهر بامزه و حرکات کندش میشوند. این حیوان چون بیآزار و کوچک است بیشتر دختر خانمها مشتریاش هستند. چند ماه پیش خانمی با من تماس گرفت که تا 20 میلیون هم حاضر بود برای خرید اسلو لوریس که در ایران همه آن را با نام تنبل میشناسند، بپردازد. میگفت فیلمش را در تلگرام دیده و عاشقش شده و حالا هر طور شده میخواهد یکی داشته باشد. من هم برایش ردیف کردم البته ارزانتر از آن چیزی که او دنبالش بود.»
کامران صبوحی که دامپزشک و یکی از فعالان حقوق حیوانات است تا اسم اسلو لوریس را میشنود آهی میکشد و میگوید: «خیلی از مشتریهای این حیوان عاشق چهره مظلوم و چشمهای غمگینش هستند.
شاید واقعا اینها فقط ظاهر حیوان باشد اما باید بگویم اسلو لوریسی که برای نگهداری در خانه خریداری میشود واقعا ناراحت و غمگین است. شما نمیدانید چه بلایی سر این حیوان میآورند. اولا که اسلو خیلی هم بیآزار نیست؛ هم دندانهای تیزی دارد و هم غدد سمی آسیبزننده. دندانهای تیزی دارد و برای اینکه بیآزار به نظر برسد همان موقع که شکار میشود دندانهایش را میکشند؛ همچنین ناخنهای بلندش را از ته درمیآورند چون این حیوان با دستها و چنگالهایش از درختها بالا میرود و روی درخت زندگی میکند اما در خانه دیگر نیازی به آنها ندارد. ضمنا اسلو لوریس یک حیوان شبرو است و نهتنها برای زندگی در خانه آفریده نشده بلکه باید شبروی کند. این حیوان در طول شب صدها متر راه میرود اما آیا امکان این کار برایش وجود دارد؟»
صبوحی ادامه میدهد: «در بسیاری از مواقع وقتی دندانهای جلویی این حیوان کشیده میشود یا غدد سمدار او را در میآورند، حیوان دچار عفونت میشود. چشمهایش هم چندان با نور آفتاب سازگار نیست و اگر مجبور به زندگی در روز باشد بعد از مدتی بخش اعظم بیناییاش را از دست میدهد. نمیدانم چطور حیوانی که نیمهکور است، دندانها و ناخنهایش را کشیدهاند و به خاطر کمتحرکی به بیماریهای دیگر هم مبتلا میشود میتواند بامزه باشد، کجای حیوانی که در شکنجه دائمی قرار دارد، بامزه است؟ این اتفاق در مورد کوآلا هم میافتد. همین حالا در تهران با 300 میلیون تومان میتوانید یک جفت کوآلا بخرید. در حالی که در کشورهایی که نظارت بر امور حیوانداری قوی است حتی باغوحشها هم اگر نتوانند شرایط زندگی کامل و ایدهآلی را برای حیوانات ایجاد کنند اجازه نگهداری از آنها را نخواهند داشت.»
اسیر قاچاقی
چندوقت پیش، ویدئویی در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشد که در آن چند جوان با یک شیر نابالغ اما بزرگ بازی میکردند.
این ویدئو که قرار بود نمایشی از زندگی مرفه بچهپولدارهای تهرانی باشد، ذهن خیلی از طرفداران حیاتوحش را هم جلب کرد. آنها میگفتند، چطور میشود کسی یک شیر را در خانهاش نگهداری کند؟ مسعود در جواب این سؤال، یک جمله میگوید: «خیلی راحت» و بعد میخندد. طبق گفتههای او، وقتی پول داشته باشی، میتوانی هر چیزیکه دلت میخواهد بهدست بیاوری حالا ممکن است چیزی که میخواهی یک ماشین مدل بالا باشد یا یک حیوان وحشی استوایی.
میگوید: «بیشتر عربهای اطراف خلیجفارس دنبال داشتن شیر و ببر هستند برای همین هرسال تعداد زیادی از این حیوان به کشورهای عربی فرستاده میشود و ما هم اگر بخواهیم برای مشتری داخلی، یکی جور کنیم باید از این کشورها بیاوریم. خودم تا بهحال شیر و ببر معامله نکردهام اما گرگ تا دلتان بخواهد فروخته ام. سالی ده، پانزده تا گرگ میفروشم؛ قیمتش هم از پنج میلیون شروع میشود. بعضیها دنبال گرگهای خاص میگردند مثلا گرگ سفید یا گرگ نارنجی که توی ایران نیست؛ اینها برایشان خیلی گران تمام میشود.»
میپرسم: «گرگ را میخواهند چه کار، اصلا اهلی میشود؟» جواب میدهد: «گرگ از آن حیواناتی است که هیچوقت کاملا اهلی نمیشود مثل روباه اما مشتریهای خودش را دارد. بعضیها وحشیگری گرگ را دوست دارند؛ بعضیها هم میخواهند گرگ را با سگ جفت بیندازند و توله «گرگی» بگیرند. توله «گرگی» رقمی بین هفت تا 10 میلیون تومان خرید و فروش میشود چون حیوان محبوبی است اما جفتانداختن اینها کار خیلی سختی است. بعضیها هم سختیها را باور نمیکنند. مثلا چندوقت پیش یکی دنبال گوزن بود، یکجفت گوزن میخواست و اصلا فکر نمیکرد که باید آنها را کجا نگه دارد.»
صبوحی هم بهعنوان یک دامپزشک، مشتریهایی دارد که از او میخواهند کاری برای رام کردن گرگشان بکند و میگوید: «همین چندماه پیش، جوانی به کلینیک ما آمد که میخواست به ویلایش در لواسان بروم و به گرگش آمپول بزنم تا آرامتر باشد. میگفت کسی که گرگ را به او فروخته، قبلا این کار را برایش انجام میداده اما مدتی است که از او خبر ندارد و میترسد گرگ، کار دستش بدهد.
باورم نمیشد که میتوانند این بلا را سر گرگها بیاورند. ضمنا گرگ برای سلامتی نیاز دارد که روزانه مسافت خیلی زیادی را بدود. اصلا گرگها نمیتوانند یکجا ساکن باشند و باید دائما حرکت کنند؛ آنوقت عدهای این حیوان را در یک باغ 200 متری نگهداری میکنند.»به گفته صبوحی، این روزها در بازار ایران، خریدو فروش خزندههای غیربومی هم رواج زیادی دارد. مسعود هم این حرف را تأیید میکند اما خودش در کار خرید و فروش خزنده نیست و یکی از دوستانش را معرفی میکند که به احد ایگو معروف است چون به گفته شایعات، همیشه در خانهاش بیشتر از 10تا ایگوانا دارد.
احد درباره خرید و فروش خزندهها میگوید: «اتفاقا مار و مارمولک از هر حیوان خانگی دیگری بهتر هستند؛ هم تمیز هستند و هم شلوغ نمیکنند.» از او درباره شرایط زندگی این خزندهها میپرسم، میگوید: «خب ما به کسانی که میخواهند خزنده بخرند، شرایط را میگوییم. البته خیلیها نمیتوانند این شرایط را رعایت کنند و خیلی از این حیوانات تلف میشوند.
بههرحال، دوست دارند امتحان کنند.» احد از خزندهای حرف میزند که به تازگی وارد بازار ایران شده است، «کگوی دمپهن آفریقایی» او میگوید: «این یک قلم، تازه به ایران آمده و مشتریهای زیادی دارد چون رنگبندی متنوعی دارد و خیلی هم حیوان زبل و باهوشی است. قیمتش هم از ده میلیون تومان شروع میشود؛ البته فکر میکنم تا چندوقت دیگر ارزانتر شود.»صبوحی درباره نگهداری از این حیوان میگوید: «کگوهای دمپهن در غرب آفریقا زندگی میکنند. آنها باید در دمای بالا و هوای مرطوب باشند. آیا تهران چنین شرایطی دارد؟ آیا ما فقط به این خاطر که فلان حیوان رنگ جالبی دارد، میتوانیم او را هزاران کیلومتر جابهجا کنیم و در خانه خودمان کنار استخر از او نگهداری کنیم؟»
صبوحی اصلیترین دلیل نگهداری از این حیوانات را علاقه واقعی به آنها نمیداند و میگوید: «من با توجه به مراجعانم میتوانم به شما بگویم که بههیچ عنوان علاقه به حیوان دلیل این کار نیست. وقتی شما حیوانی را دوست داشته باشی، دلت نمیخواهد که زجر بکشد. نمیخواهی عمرش کوتاه و بیکیفیت باشد. اگر کسی حیوان بامزه میخواهد، این همه حیوان اهلی بامزه وجود دارد اگر هم کسی بهدنبال نگهداری از حیواناتی قدرتمند است، میتواند سگهای بزرگ را انتخاب کند که با زیستبوم ما سازگاری دارند نه اینکه بهسراغ هاسکی برود؛ حیوانی که در آبوهوای تهران نهتنها نمیتواند قدرتنمایی کند بلکه از یک گربه هم ضعیفتر میشود.»