خبرگزاری مهر: «ایستاده در غبار» شاید اولین فیلم مستند داستانی باشد که توانسته باشد در جشنواره فیلم فجر در بخش سودای سیمرغ با سینمای قصهگو به رقابت بپردازد و نه تنها در نظر مخاطب بلکه در نظر داوران جشنواره و منتقدان موفقیت بالایی کسب کند.
«ایستاده در غبار» ساخته محمدحسین مهدویان است که پیش از این سریال «آخرین روزهای زمستان» از وی در تلویزیون پخش شده است. این کارگردان متولد ۱۳۶۰ سینمای ایران با اولین فیلم سینمایی خود توانست امسال جایزه ویژه هیات داوران بخش «نگاه نو» را از آن خود کند و علاوه بر این، «ایستاده در غبار» سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر را نیز از آن خود کرد.
این فیلم با حمایت سازمان فرهنگی هنری اوج ساخته شده ولی رنگ و بوی یک اثر سفارشی را ندارد و با کلیشه ها و شعارهای معمول پیش نمیرود بلکه با یک پژوهش عمیق سراغ زندگی سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان می رود و با واقعیت های صادقانه ای که از زندگی او از پیش ازانقلاب تا حضور در جبهه ها و سپس جبهه مبارزه در خارج از کشور نشان می دهد او را به یک قهرمان زمینی نزد مخاطب بدل می سازد؛ قهرمانی که دور از دسترس نیست و هنوز هم می توان از این فرمانده آموخت. این اثر که به صورت یک مستند داستانی ساخته شده است بازسازی و فضاسازی یک دستی را از دهه ۶۰ به تصویر کشیده است.
در این گفتگو به سراغ مهدویان رفتیم و او از دغدغه های بعد از جشنواره فیلم فجر و فیلمنامه های جدیدی که در دست دارد و به دنبال ساختشان است و همچنین نگاه فیلم «ایستاده در غبار» که در هیچ یک از جبهه بندی های سیاسی قرار نمی گیرد، سخن گفت.
*جناب مهدویان فکر می کنم سیمرغ هایی که «ایستاده در غبار» دریافت کرد و توجهی که به این فیلم چه از طرف جشنواره و چه از طرف منتقدان و حتی مردم صورت گرفت کار شما را برای ساخت آثار بعدی سخت تر خواهد کرد.
- سریال «آخرین روزهای زمستان» هم در همین مسیر ساخته شد، اما «ایستاده در غبار» چون در ساختاری سینمایی بود بیشتر به آن توجه شد. با این حال من مسیرم را ادامه خواهم داد و با همان انگیزه ها و کنش هایی که تاکنون فیلم ساخته ام فیلم های بعدی ام را تولید خواهم کرد و سعی می کنم در خودآگاهم به اینکه فیلمم دیده شود توجه نکنم لذا از این حیث این نگرانی را ندارم که فیلمی بسازم که مورد توجه قرار نگیرد.
اگر واقعگرا باشیم می بینیم قرار نیست هر فیلمی که یک فیلمساز می سازد مورد توجه همگان قرار بگیرد. اگر به کارنامه فیلمسازان مطرح نگاه کنید هم فیلم های بسیار خوب داشته اند، هم فیلم های متوسط و هم فیلم های ضعیف اما مهم این است که فیلمسازان بتوانند در یک دوره طولانی روند کاری خود را ادامه دهند و خانه نشین نشوند.
*پس نگران اینکه فیلم بعدی مورد توجه واقع نشود، نیستید.
- خیر، اکنون برای من مهمترین مساله این است که فیلم بعدی خود را زودتر شروع کنم و فیلم جدیدم را هم با همان ناخودآگاهی که این فیلم را ساختم، بسازم تا نوعی آگاهی از اینکه بخواهم دیده شوم به سراغم نیاید چراکه چنین توجهی ضربه بدتری وارد میکند و حتی ممکن است مسیر شما را تغییر دهد.
*فیلمنامهای که در حال حاضر به آن فکر می کنید چقدر به فضای اثر قبلی شما نزدیک است؟
- من چند فیلمنامه دارم که از قبل از جشنواره فیلم فجر به آنها فکر کرده و با عوامل و بچه های گروه خودم در مورد آنها مشورت کرده بودم. همانطور که می دانید ما یک گروه جوان هستیم که از روز اول همه نسبت به کاری که قرار است انجام دهیم آگاه هستیم و با هم درباره آن مشورت می کنیم. اکنون چند طرح دارم که فضاهای متفاوتی دارند و لزوما با فضای جنگ و دفاع مقدس مرتبط نیستند و ممکن است فیلمنامه ای متفاوت از «ایستاده در غبار» را شروع کنم.
*اتفاقا میخواهم بدانم آیا موفقیت شما در فیلم «ایستاده در غبار» باعث می شود که همین ژانر را ادامه دهید یا ممکن است به سراغ تجربه سینمایی دیگری بروید؟
- من سینمای اجتماعی را به معنایی که اکنون مد شده است چندان دوست ندارم. دغدغه من بیشتر تاریخ معاصر است. البته نمیگویم هیچگاه به سراغ سینمای اجتماعی نمی روم ولی دوست دارم در تجربه جدید سراغ یک فیلم کمدی یا اکشن بروم.
*فیلم «ایستاده در غبار» آنقدر پرداختی جدی داشت که شاید برای مخاطب کمی تعجب برانگیز باشد که شما به سینمای کمدی هم علاقه مند باشید.
- البته منظور من از فیلم کمدی اثری از جنس خود من است. داستان طنزآمیزی اکنون در ذهن من است که مدتی است روی آن کار میکنم و اگر به طور مشترک با ابراهیم امینی به فیلمنامه خوبی برسیم، تولیدش می کنیم. این فیلم یک نیمهی جدی دارد و به نوعی درون خود تغییر لحن می دهد و موقعیت های طنزآمیزی دارد که به یکی از اتفاقات معاصر مربوط می شود. اگر شرایط ساخت این فیلم فراهم شود آن را به تولید خواهم رساند. فیلمنامه ای هم درباره یک مساله جدی معاصر دارم که به نظر خودم فیلم خوبی خواهد شد و نسبت به «ایستاده در غبار» اثری قصهگوتر و کاری کاملا داستانی است.
اکنون روی سه طرح کار می کنم و فکر میکنم اگر هر کدام از اینها را بتوان ساخت، اثری متفاوت خواهد شد که رنگ و طعم گروه ما را به همراه خواهد داشت. گروه ما چندین سال است که همه با هم کار می کنند و فکر می کنم به یک سبک و زبان مشترک در فیلمسازی رسیده ایم.
*موفقیتهایی در اندازه آنچه برای «ایستاده در غبار» اتفاق افتاد سطح انتظار را از سازندگان آن بالا میبرد و حتی خیلیها نگران هستند که این کارگردان در گام بعدی چه میکند. به طور مثال خانم آبیار هم با «شیار ۱۴۳» نگاه های زیادی را به خود جلب کرد و امسال با اثری که جهانی فانتزی داشت به جشنواره آمد. نگران نیستید که یک فیلم کمدی باعث شود نگاه ها را از شما برگرداند؟
- مهم این است که خانم آبیار توانست فیلم سومش را بسازد و اکنون به عنوان یک فیلمساز جدی در سینما شناخته می شود و فعالیت او در حوزه فیلمسازی ادامه دارد. هر فیلمی که ما می سازیم همین واکنش ها را در پی دارد. ممکن است شخصی آن را دوست داشته باشد و شخصی به آن علاقه ای نداشته باشد. خیلی سخت است که شما فیلمی بسازید که همه مردم آن را دوست داشته باشند. چنین فیلم هایی همیشه اتفاق نمی افتند. من کمتر فیلمسازی را سراغ دارم که به طور مثال ۱۰ فیلم ساخته باشد و همه فیلم هایش مورد پسند قرار گرفته باشند. حتی بهترین فیلمسازان هم یک یا دو فیلم در کارنامه شان دارند که مورد اقبال واقع نمی شود. مهم این است که شخص بتواند نوعی استاندارد را در روند فیلمسازی خود حفظ کند. فیلمسازی که حرف و یا ایده ای برای طرح کردن و داستانی برای تعریف کردن دارد جدی گرفته شود. برای خود من اتفاقی افتاد و آن این بود که اولین فیلمم مورد توجه قرار گرفت و این باعث می شود که شما کمی نگران شوید و توقعی را از طرف دیگران نسبت به خود احساس کنید که باید تا ابد فیلم خوب بسازید.
*اولین فیلم ها بیشتر به چشم می آیند و دیگران شاید انتظار داشته باشند که شما را همیشه در همین فضا ببینند.
- به هر حال قرار نیست من فیلم بد بسازم. من فردی عاشق سینما هستم و داستان های زیادی برای تعریف کردن برای مردم دارم. اینکه در ابتدا گفتم نگرانی ندارم توجیهی برای این نبود که فیلم بد بسازم و با همین تلاش، انگیزه و متریال ذهنی که «ایستاده در غبار» را ساختم به سراغ فیلم دیگرم خواهم رفت و امیدوار هستم که فیلم دیگرم هم مورد توجه قرار گیرد و مردم آن را دوست داشته باشند.
*ممکن است دوباره با سازمان اوج همکاری داشته باشید؟
- اگر این سازمان علاقه داشته باشد که سرمایه فیلم بعدی من را تامین کند، استقبال می کنم. ما در این فیلم با سازمان اوج ارتباط خوبی داشتیم و آنها از فیلم من پشتیبانی کردند و پای این فیلم ایستادند. پیش از فیلمنامه «ایستاده در غبار» من فیلمنامه دیگری را به این سازمان ارائه کردم که آنها آن را دوست نداشتند و ممکن است بعدا هم فیلمنامه ای بنویسم که آن را دوست نداشته باشند. اینها به استراتژی ها و الگوهای این سازمان برمی گردد که تمایل داشته باشند از فیلم بعدی من حمایت کنند یا خیر. من مسیری را که برای خودم تعیین می کنم، ادامه می دهم و سرمایه آن را هم به گونه ای فراهم خواهم کرد.
*آیا حمایت سازمان اوج از فیلم «ایستاده در غبار» باعث به وجود آمدن پیش فرض های ذهنی برای کسانی که می دانستند شما با این سازمان همکاری می کنید، نشد؟
- ساخت این فیلم را خود سازمان اوج به من پیشنهاد داد و برای من مدت زمان زیادی طول کشید تا با این موضوع کنار بیایم؛ چراکه فکر می کردم تکرار اثر قبلی من به عنوان «آخرین روزهای زمستان» است. سازمان اوج ساخت اثری درباره چند فرمانده را به من پیشنهاد داد و من از میان این فرماندهان، حاج احمد را انتخاب کردم. البته ابتدا بدون اینکه به این سازمان وعده ای بدهم از آنها خواستم که در این باره پژوهش داشته باشم من از آنها خواستم که بودجه تحقیق را برایم فراهم کنند آنهم با این پیش شرط که اگر به این نتیجه رسیدم که نمی توان فیلم خوبی درباره موضوع مورد نظر ساخت آن را کنار بگذارم. در عین حال همان زمان دو فیلمنامه دیگر هم داشتم که یکی از آنها به اسم «ژنرال» برایم اهمیت بسیاری داشت و خیلی دوست داشتم آن را که قصه اش درباره یک تیمسار ارتش در زمان شاه است، بسازم. این اثر که داستان متفاوت و جذابی دارد به نظر دوستان خط قرمزی آمد و احساس کردند نگاه چندان درستی ندارد. من برای گرفتن پروانه ساخت آن هم اقدام کردم اما نه سازمان اوج علاقه ای به آن داشت و نه ارشاد پذیرفت که به آن پروانه ساخت بدهد.
من نوعی سرخوردگی نسبت به فیلمنامه «ژنرال» پیدا کردم و از طرف دیگر پژوهش درباره حاج احمد در حال به نتیجه رسیدن بود و احساس کردم که می توان فیلم متوسلیان را ساخت و شخصیت او واقعا جذاب خواهد بود. فکر می کنم نسبت به سازمان اوج تصوری از بیرون وجود دارد که چندان درست نیست. این سازمان دیدگاه های خاصی دارد و شاید هر سازمان و نهاد دیگری مثل بنیاد فارابی و یا حوزه هنری نیز دیدگاه خاص خود را دارد اما نگاه بیرونی نسبت به سازمان اوج با آنچه که با واقعیت وجود دارد متفاوت است.
*آنها هیچ دخالتی در پروژه شما نداشتند؟
- زمانی که من فیلمنامه را نوشتم بدون ملاحظه و بدون سانسور به موضوع مورد نظرم پرداختم و با توجه به قضاوتی که از بیرون نسبت به این سازمان وجود داشت فکر می کردم آنها برای پذیرفتن این فیلمنامه سعه صدر نخواهند داشت و نگاهشان بسته خواهد بود اما زمانی که فیلمنامه به آنها ارائه و با آقای حسنی مدیر این سازمان درباره آن صحبت کردم، مواجهه بسیار خوبی با آن داشتند و حتی آقای حسنی به من گفت که این فیلمنامه، داستان و روایت تو از ماجرا است و هر جا که می رفتیم از فیلمنامه دفاع می کرد و می گفت این فیلمنامه مهدویان است و ممکن است که خود من هم قسمت هایی از آن را دوست نداشته باشم. من آن زمان احساس کردم این نگاه مبتنی بر فرهنگ است و همین قدر که آنها سعه صدر داشتند که من فیلمنامه خودم را بسازم برایم بسیار جالب بود. آن زمان فکر کردم چقدر ما فعالان حوزه فرهنگ و هنر گرفتار دسته بندی ها و نگاه های سیاسی هستیم. شب تجلیل از نامزدهای سیمرغ نیز به سعید روستایی کارگردان فیلم «ابد و یک روز» گفتم که با وجود اینکه مساله من و تو سینما و فرهنگ است اما بیرون از اینجا همه می خواهند تو را به یک جریان سیاسی متعلق کنند و من را به جریان سیاسی دیگری وابسته نشان دهند. بیرون از اینجا همه می خواهند خط کشی کنند در حالی که مساله هر دوی ما سینما است و فارغ از این نگاه های سیاسی می توانیم فیلم بسازیم، با یکدیگر گفتگو کنیم و در کنار هم لذت ببریم. سیاست زدگی که در فضای فرهنگی ما وجود دارد آفت بزرگی است که ما را از یکدیگر دور می کند.
یکی از منتقدهایی که من بسیار او را دوست دارم قبل از اکران به سازمان اوج آمد و فیلم را دید. بعد از تماشای آن به من گفت که فیلم قبلی من را بسیار دوست داشته است و زمانی که فهمیده، قرار است فیلمم را با این سازمان بسازم نگران شده است اگر چه که وقتی فیلم را دید بسیار خوشش آمده بود و از من سوال کرد که آیا نسبت به قضاوت های بیرونی نگران نیستم؟ آن زمان و قبل از جشنواره چنین دیدگاه هایی در رسانه ها مطرح می شد و من تنها به او گفتم که منتظر هستم تا فیلم به نمایش در بیاید و آن زمان جادوی سینما همه را اقناع خواهد کرد و همه خواهند پذیرفت که فارغ از قضاوت هایی که کرده اند یک فیلم خروجی این سازمان است که مهمتر از نگاه ها و قضاوت های سیاسی ما است. این فیلم نشان دهنده اهمیت، ارجحیت و غلبه نگاه فرهنگی به نگاهی سیاسی است. در واقع یک اثر فرهنگی می تواند مرزها و جناح های تفکر سیاسی را بر هم بزند. اگر ما به عنوان اهل فرهنگ به سراغ چنین دیدگاهی برویم بسیاری از مسائل بزرگمان حل می شود.
دو شب پیش یکی از دوستانم از من پرسید که آیا در طول جشنواره کسی درباره هزینه ساخت این فیلم از من سوالی کرده است یا خیر و در جواب منفی من تعجب کرد زیرا برای خودش که در سازمان های فیلمسازی و دولتی فعالیت داشت این یکی از سوال های روتین و نگران کننده بود. من به او پاسخ دادم این سوال از من نشد چرا که وقتی مردم فیلم های پرخرج را می بینند برایشان این سوال پیش می آید که برای اثری که فاقد کیفیت لازم است تا چه حد از بیت المال هزینه شده است ولی زمانی که «ایستاده در غبار» را می بینند، بودجه آخرین مساله ای است که به آن فکر می کنند چون به هر حال فکر می کنند فیلمی ساخته شده است که ارزش دیدن دارد.
*فکر می کنم در این فیلم این آخرین نکته ای است که مخاطب بخواهد به آن توجه کند.
- یکی از دوستان همکار من زمانی که فیلم را دید به من تبریک گفت و بیان کرد که با دیدن بعضی از فیلم ها با خودش می گوید اگر ۵ میلیارد پول داشت آنها را می ساخته است اما زمانی که فیلم من را دیده است فکر کرده که با ۲۰ میلیارد هم نمی تواند آن را بسازد که البته این نظر لطف او بود. او معتقد بود که این فیلم لحن و زبان فیلمساز را دارد و نمی توان با پول آن را خرید. می خواهم بگویم نگاه فرهنگی به آثار هنری می توانند بسیاری از قواعد سیاسی و اقتصادی را تغییر می دهند. زمانی که فیلمی را می سازید که واقع گرایانه و صادق باشد و مردم منتظر دیدن آن هستند، می فهمید که به راحتی خط کشی ها حل می شود. من دعا می کنم آنچه که از ناخودآگاه ما می آید و غریزه و اشتیاقی که برای ساخت فیلم برای مردم داریم از بین نرود. اگر ما با همین غریزه فیلم بعدی خود را بسازیم هیچ نگرانی ای وجود نخواهد داشت.
*شما اشاره کردید که در فیلم از دسته بندی های سیاسی پرهیز داشتید و همین را رمز موفقیت اثرتان میدانید.
- مساله من در این فیلم و هر فیلم دیگری صداقت و واقع گرایی است ولی ما متاسفانه در همه جنبه ها برای فکر کردن، زندان درست کرده ایم و نمی گذاریم واقعیت سر بر آورد. این نگاه و جبهه بندی ها میراث نسل گذشته است. ما نسل جدید بلد نیستیم به این شکل به زندگی نگاه کنیم. انقلاب اسلامی ایران به نظر من و بسیاری از متفکران معاصر، انقلابی علیه خط کشی ها و صف بندی ها بود و حالا نمی دانم که این جامعه ایدئولوژیک زده چگونه می تواند همه مفاهیم و حوزه ها را از جمله اقتصاد، فرهنگ، سیاست و... به ایدئولوژی تبدیل کند.
*با چنین نگاهی نمی خواهید فیلمتان را از «ابد و یک روز» که یک اثر داستانی در حوزه سینمای اجتماعی است، جدا کنید.
- این دو، فیلمهایی با دو روایت هستند و من تنها به عنوان یک اثر فرهنگی آنها را کنار هم قرار می دهم و با چنین دیدگاهی نه تنها این فیلم بلکه فیلم من در کنار فیلم های دیگری چون «اژدها وارد می شود»، «خشم و هیاهو» و... هم قرار می گیرد. «ایستاده در غبار» در کنار این فیلم ها زیبا خواهد بود چون هر یک از آنها با دیدگاه نظری خاصی به جهان نگاه کرده است و نکته زیبا این است که همه ما با این نگاه ها دور یک میز بنشینیم و با هم تعامل داشته باشیم.
*فکر می کنم این نگاه سینمایی باعث شده فیلم شما نه تنها مورد استقبال منتقدان و جشنواره قرار بگیرد بلکه در میان آرای مردمی نیز در صدر قرار گرفته است.
- بله، تحلیل خودم هم همین است. من از یک مکانیزم ذهنی که فیلمساز برای تولید یک اثر طی می کند صحبت می کنم یعنی اینکه موضوع یا سوژه برای فیلمساز جذاب می شود و فیلمساز تلاش می کند برای آن داستان و شیوه بیانی پیدا کند و بعد تصمیم می گیرد فیلم را به گونه ای بسازد تا بتواند حرفش را با مخاطب شریک کند. این نگاه از فیلمساز بر مخاطب نیست و فیلمساز قصد القای دیدگاه خود به مخاطب را ندارد بلکه می خواهد لذت یک کشف را با مخاطب شریک شود و این مساله بدون صداقت انجام نمی شود. تماشاگر این صداقت را می فهمد و درک می کند و متوجه می شود که فیلمساز تا چه حد با او روراست بوده است.
*ممکن است عده ای فکر کنند ساخت این فیلم چندان برای شما سخت نبوده است چراکه به دلیل حمایت سازمان اوج از شما به همه منابع اطلاعاتی و امکانات نظامی و آرشیوهای مورد نیاز دسترسی داشته اید. چقدر این انتقاد را وارد می دانید؟
- نمی توان بدون تفنگ و تانک و مهمات فیلم جنگی ساخت. امکانات شرط اول ساخت فیلم های جنگی است و شما چاره ای ندارید جز اینکه به سراغ نهادهای مربوطه بروید اما آیا همه کسانیکه این شرط لازم را داشتند، توانستند فیلمی بسازند که راه خود را در سینمای ایران باز کند؟ بنابراین علاوه بر این شرط لازم نوعی استقلال رای و موارد دیگری هم لازم است.
*اگر سازمان اوج قرار بود فیلمنامه را تغییر دهد آن را نمی ساختید؟
- من با سازمان اوج تعاملاتی داشتم به هرحال آنها همانطور که گفتم پای کار ایستادند و ما با هم فیلمنامه را تغییراتی دادیم اما من برای خودم خط قرمزهایی دارم که اگر آنها تغییر می کرد شاید هیچ گاه فیلمنامه را نمی ساختم. آنها هویت فیلم من را از بین نبردند و دوست دارم این اتفاق و این بلندنظری در سایر سازمان های دولتی هم رخ بدهد تا فیلم های جنگی خوبی ساخته شود و سینمای جنگ به جایگاه قبلی خود که حاتمی کیا، ملاقلی پور و درویش درست کرده بودند بازگردد.
*فکر می کنید چه عاملی باعث شد تا شما و فیلمتان در جایگاه کنونی قرار بگیرد؟
- ساخت این فیلم در ابتدا غیر ممکن بود و تنها با اشتیاق گروهی ممکن شد که همه عاشق بودند، صداقت و واقع گرایی که ما از آن پا پس نکشیدیم، همچنین نگاه و وسعت نظری که در سازمان اوج نسبت به من وجود داشت و پشتیبانی بسیار خوب حبیب الله والی نژاد و امیر بنان که همه امکانات را برای من فراهم کردند.