«جشن تولد» اولین ساخته سینمایی عباس لاجوردی داستان خانواده سوری را روایت میکند که شب جشن تولد فرزندشان به نام «رقیه» است، این شب و جشن آنها مصادف میشود با حمله تکفیریها به دمشق و حرم حضرت زینب(س) که باعث میشود این خانواده شیعه به همراه همسایه اهل سنتشان از خانه به سمت محل امنی فرار کنند و مقصدشان حرم امن حضرت زینب(س) است، در این مسیر با دو ایرانی که برای زیارت به اتفاق خانواده آمدهاند آشنا میشوند، زمانی در جنگ ایران و عراق در خرمشهر از شهرشان دفاع میکردند در مسیر رسیدن به حرم در بین راه به یک کلیسا پناه میبرند و در مسیر اتفاقاتی برای این گروه رخ میدهد.
این فیلم در شرایط بسیار دشواری به تولید رسیده و عوامل آن ظرف مدت یک ماه تصویربرداری اش را به پایان رساندهاند، در خصوص روند شکلگیری قصه و شرایط تولدی این اثر که به نوعی می توان آنرا استراتژیکترین فیلم جشنواره امسال نامید با عباس لاجوردی گفتوگو کردهایم.
- به لحاظ تولید «جشن تولد» یکی از سخت ترین فیلمهای جشنواره است، ایده ساخت فیلم از کجا شکل گرفت؟
من پیش از این مستندهایی را در سوریه ساخته بودم که بخشهایی از آن را هم مردم در برنامه «ماه عسل» دیده بودند. در تولید این مستندها من با زندگی واقعی افراد طرف بودم و مضووعاتی را از نزدیک میدیدم که خلاف آنچه بود که در رسانهها میشنیدم.واقعا این صحنهها تاثیرگذار و تکان دهنده بود به طوریکه بسیاری از شبها نمیتوانستم راحت بخوابم و اینقدر شرایط سخت و دردناک زندگی این افراد روی من تاثیر گذاشته که نمیتوانستم راحت از کنار آنها بگذرم.
افرادی که یا در زیر آوار کشته شده بودند، یا سر بریده شده بودند و یا اینکه توسط تک تیراندازها کشته شده بودند و من از نزدیک این تصاویر را دیده بودم و یا اگر خانوادهای سالم مانده بودند دیگر خانهای برای زندگی نداشتند. حداقل سرمایه یک خانواده خانه آنها است و من افرادی را دیدم که دیگر سقفی برای زندگی نداشتند و دیدن این تصاویر بسیار دردناک بود.
در طی دورانی که برای مستندسازی در سوریه بودم با شخصیتهای بسیار جالبی برخورد میکردم، به عنوان مثال پدر و پسری را دیدم که از ارتشیهای سوریه بود و زمان جنگ ایارن و عراق به ایران موشک میفرستاد. و یا کس دیگری بود آدم معمولی بود و مجبور شده بود لباس رزم بپوشد.همه این افراد و شخصیتها را کنار هم گذاشتم و تبدیل به فیلمنامه «جشن تولد» شد.
وقتی طرح اولیه فیلمنامه شکل گرفت، نویسندهای را وارد کردم و خودم هم مشاور او بودم و در نهایت وقتی فیلمنامه کامل شد حدود 7 ماه پیش تولید به طول انجامید و حتی خیلی قبلتر از آنکه نزدیکان من از این پروژه خبر دار بشوند پیش تولید را شروع کردم چرا که شرایط بسیار ویژه و سختی برای کار در سوریه وجود داشت و میتوان گفت من اولین فیلمسازی بودم که خارج از ملیت سوری در مناطق دمشق و زینبیه فیلم میساختم.
- پس به لحاظ امنیتی باید شرایط خیلی سختی را تجربه کرده باشید؟
به هرحال قرار بود ما در منطقهای فیلم را بسازیم که کاملا امنیتی است و تا قبل از آن هیچ گروه فیلمسازی نتوانسته بود در حرم حضرت زینب(س) وارد و فیلمبرداری کند و حتی به افراد عادی هم اجازه تصویربرداری با موبایل را هم نمی دهند و این در شرایطی بود که گروههای تکفیری و تروریستی در نزدیکی زینبیه مستقر بودند.
- در واقع میتوان گفت تصویر حرم مبارک حضرت (زینب) برای اولین بار در یک فیلم سینمایی ثبت شده است؟
بله و نکته جالب این است که ما حتی تصاویر هلیشات از حرم حضرت زینب(س) در فیلم داریم.
- با توجه به اینکه در ریف شرقی دمشق گروههای تکفیری و تروریستی حاضر هستند،شرایط تولید فیلم چگونه بود؟
ما هیچ حمایتی به لحاظ امنیتی نداشتیم و واقعا در پناه خدا کار را تولید کردیم. اتفاقا در یکی از روزها که هلیشات را بلند کردیم در نزدیکی کروهگهای تکفیری بود که یکباره از کنترل ما خارج شد و بعد از دو روز در نزدیکترین ساختمان کنار حرم حضرت زینب پیدایش کردیم که واقعا برای خودمان هم باورپذیر نبود.
- پیش از این شنیده بودیم برخی از کارگردانهایی که در سوریه کار ساختهاند از سوی تکفیریها تهدید شدهاند، این اتفاق برای شما هم رخ داد؟
بله. تهدید من به این شکل بود که دوبار هاردم را از داخل اتاقم در هتل دزدیدند. اما اینکه چه کسی این کار را کرد را واقعا نمیدانم.
- فیلمبرداری کار چه مدت طول کشید؟
حدود یکماه.
- تنها بازیگران ایرانی فیلم علیرام نورایی و احمد کاوری هستند، هماهنگی آنها با بازیگران سوری چگونه شکل گرفت؟
بازیگران عرب همگی از بازیگران حرفهای بودند و حتی برخی از آنها جزو ستارگان سینمای عرب هستند مثل خانم نادی خوری.
- بازیگران از حضور در چنین محیطی وحشت نداشتند؟
چرا همه میترسیدند. ما در جایی مشغول کار بودیم که خود بازیگران و عوامل سوری نمیآمدند کار کنند. بنابراین تمام کسانیکه در فیلم حاضر شدند واقعا مرام به خرج دادند. حتی در ایران هم به بسیاری از افرادیکه میگفتیم میخواهیم در سوریه فیلم بسازیم بعد از 30 ثانیه مکالمه را به خداحافظی میرساندند. اما به هرحال این افراد آمدند، آن هم در شرایطی که ما برخی سکانسهایمان را در شب باید می گرفتیم و نور پروژکتورها میتوانست موقعیت ما را لو بدهد اما ما خودمان را بیمه حضرت زینب کردیم و خدا را شکر در طول فیلمبرداری هیچ اتفاق بدی رخ نداد.
- پروسه انتخاب بازیگران چطور بود؟
بیشترین چیزی که برای من اهمیت داشت این بود که بازیگران عربی بلد باشند تا بتوانند با بازیگران سوری صحبت کنند. احمد کاوری که بلد بود و یک بازیگر دیگری را هم میخواستیم بیاوریم که واقعا پولش با بودجه ما همخوانی نداشت چون ما این فیلم را با بودجه شخصی ساختیم و هیچکس نیامد به ما کمک کند.
بعد از انتخاب احمد کاوری احساس کردم علیرام نورایی می تواند تیپ یک قهرمان ایرانی را داشته باشد که خوشبختانه خیلی موفق بود.
- نقشی که علیرام نورایی و احمد کاوری بازی می کنند ارتباطی با مدافعان حرم دارد؟
نه. آنها نقش دو ایرانی را بازی میکنند که چند روز قبل از حمله نیروهای تکفیری همراه با خانواده خود برای زیارت به سوریه میروند و آنجا گیر میافتند. در فیلم شاهد هستیم که زینبیه کاملا ارام است اما شب به یکباره با آتشبار تکفیریها مواجه میشویم و زندگی آرام و خوش همه از جمله خانوادهای که جشن تولد فرزندشان است در میان آتشبازی تکفیریها نابود میشود.
- چرا با توجه به قصه فیلم و اینکه در خصوص اتفاقات روز منطقه است،هیچ ارگان دولتی از ساخت آن حمایت نکرد؟
واقعا برای خود ما هم جای سوال بود که چرا نباید از هیچ فیلم استراتژیکی توسط نهادهای دولتی حمایت شود. حتی بخش خصوصی هم آمد پای کار به هیچ وجه دنبال نشان دادن برند یا آرم خود نبود و دو تا از بچه محلهای من که مستند «شمرهای زمانه» را دیده بودند علاقهمند شدند تا در این فیلم سرمایهگذاری کنند. و حتی از روز اول هم گفتند ما هیچ امیدی به بازگشت سرمایه و پولمان نداریم و این کار را تنها به خاطر اعتقاداتمان انجام میدهیم. اما به لطف خدا دارد شرایطی فراهم میشود که حتما این دوستان به پولشان خواهند رسید.
اما در این شرایط خیلی از مراکز فرهنگی اولین چیزی که به ما میگفتند این بود که پول این فیلم برنمیگردد و اصلا توجه نمیکردند که فلسفه وجودی آنها حمایت از چنین فیلمهایی است،حتی اگر بودجهاش بر نگردد.
- یعنی مراکز دولتی به جای اینکه نگاه حمایتی داشتند به دنبال گیشه بودند؟
متاسفانه. و بعضی از جاها هم به دلیل اینکه فیلم اولی بودم اعتماد نمیکردند.البته ما کار خودمان را کردیم و خدا را شکر که موفق شدیم. البته انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس یک حمایت اولیه در همان ابتدای کار کرد و حتی آقای نیرومند شخصا دوست داشت از من حمایت کند ولی افراد بالادستی حمایت نکردند. در نهایت انجمن یک کمک اولیه کرد و قرار شد پس از ساخت فیلم دوباره در خصوص حمایت تصمیم گیری کنند که پس از بازبینی فیلم تصمیم به مشارکت 50 درصدی گرفتند. و در واقع بعد از تولید انجمن به دلیل کیفیت کار تصمیم به مشارکت 50 درصدی گرفت ولی در زمان تولید هیچ حمایتی از ما صورت نگرفت.
در ضمن همین جا میخواهم از آقایان نصرت نوری و عباس فاتح که کمک کردند تا فیلم ساخته شود،تشکر میکنم.
- با توجه به مشکلاتی که نمایش فیلمهای ارزشی در اکران دارند، چه برنامهای برای اکران فیلم دارید و اصلا چقدر به بازگشت سرمایه امیدوار هستید؟
من واقعا به بازگشت سرمایه امیدوار هستم هرچند که موقع ساخت واقعا نگاه گیشهای نداشتیم. من برای دلم و اعتقاداتم این فیلم را ساختم اما در عین حال به گیشه هم امیدوار هستم و با توجه به اینکه کار خوبی شده است به بازگشت سرمایه امیدواریم هرچند که واقعا هدف ما ساخت فیلم خوبی در حوزه سینمای استراتژیک بود.
- در زمان مدیریت آقای ایوبی شعار محوری سینمای امید مطرح شده است. فیلم شما چقدر در این راستای «سینمای امید» قرار دارد؟
من این فیلم را برای این شعار نساختم اما در حتما در «جشن تولد» امید را میبینیم. من می خواستم بخشی از واقعیت موجود در سوریه را نشان بدهم و مشکلاتی که مردم این کشور با آن روبرو هستند. علیرغم اینکه فیلم ما سفارشی نبود فکر میکنم کاملا در راستای اهداف نظام و محور مقاومت هست و پیش از همه سفیر ایران در سوریه ممنون هستم که اگر حمایتهای معنوی ایشان نبود شاید فیلم هرگز ساخته نمیشد.
- در طی ساخت فیلم توصیهای از سوی سازمان سینمایی به شما نشد؟
نه هیچ توصیهای نشد و ما کار خودمان را کردیم.
- با توجه به شرایط سختی که در طی ساخت فیلم تجربه کردید، اگر قرار باشد برای معرفی بهتر کار یک شعار انتخاب کنید چه چیزی خواهد بود؟
اگر می خواهید ایران تبدیل به سوریه و عراق نشود، حتما «جشن تولد» را ببینید.