مهراب قاسمخانی با اشتراک گذاشتن عکسی از آرم تبلیغات بازرگانی رسانه ملی نسبت به وضعیت آگهیهای تبلیغاتی انتقاد کرد.
او در این باره نوشت: «زن و مرد جوانى وارد كارگاهى خاك گرفته و متروك ميشوند. مرد با نارضايتى شكايت ميكند كه بيخود از آن سر دنيا آمده و اين كارگاه به درد نميخورد و زن پاسخ ميدهد كه پس از فوت پدرشان اولين بار است كه به اينجا آمده...
زن و مرد جوان در خانه هستند و زن دفترچه پس انداز بانكى را به مرد نشان ميدهد كه از بين وسائل پدرشان پيدا كرده است... زن و مرد جوان در بانك متوجه ميشوند كه پدرشان برايشان پولى هم به ارث گذاشته و لبخندى به هم ميزنند و ميگويند كه حالا آن كارگاه به دردشان ميخورد...
حتماً الان فكر ميكنيد اين داستان يه سرياله و اين زن و مرد شخصيت هاى بدجنس و مال پرست داستان هستن كه چشمشون دنبال مال پدرشون بوده ولى سخت در اشتباهيد. اين تيزر حساب سپرده يه بانكه كه امشب توى تلويزيون ديدمش با چشماى خودم. به جان خودم توى صحنه آخر لبخند شيطانى زن و مرده به هم رو كه ديدم مو به تنم راست شد
.
نتيجه اخلاقى: پدران مرحومى كه براى فرزاندانشان ملك به ارث ميذارن بدون اين كه پول قابل توجهى هم ضميمه اش كنن پدران خيلى بى فكرى هستن كه ارزش نداره به خاطرشون از اون سر دنيا بياييد.
نتيجه حرفه اى: مشاور تبليغاتى خوب از نون شب هم واجب تره.
نتيجه تفريحى: تركيب سفارش دهنده خوش ذوق و سفارش گيرنده خلاق تركيب خيلى بانمكيه كه ميتونه لحظات شادى رو براى بيننده ها رقم بزنه
.
نتيجه فنى: اينترنت چيزى است كه گوگل دارد و ميشود به كمك آن فهميد كه در دنيا چه خبر است.