آرمان: نمايشگاه مطبوعات از دیروز در محل مصلي تهران آغاز بهکار کرد؛ نمايشگاهي كه مخاطبانش قشر فرهيخته کسانی هستند كه خواندن مطبوعات بخشي از برنامه روزانه آنها را تشكيل میدهد. اين مخاطبان از رفتارهاي پوپوليستي و عوامگرايانه به دور هستند و ويژگي بارز آنها اعتماد به روزنامه يا نشريهاي است كه براي آگاهي خود در مسائل مختلف انتخاب ميكنند اما رمز بقاي اين اعتماد چند كلمه مختصر و آن هم صداقت و صراحت رسانه با مخاطبان خود است.
مخاطبان روزنامهها و نشريات حتي اگر از جنس سياست و با محتواي سياسي هم باشند نخواهند پذيرفت كه پاسخ اعتمادشان، تلاش براي القاي ديدگاه سياسي صاحبان رسانه باشد كه در دو بخش ميتوان اين اتفاق را معنا كرد: نخست اينكه مخاطبان به تدريج رسانهاي كه با هدف بازيگري سياسي به نگارش مطلب ميپردازد را رها خواهند كرد و دوم اينكه تبديل شدن يك رسانه به ويژه روزنامه به حزب سياسي علاوه بر اينكه واژه استقلال رسانهاي را نابود ميكند، به تدريج به آن تفكر سياسي ضربه خواهد زد كه روزنامه بر مبناي انتشار اخبار آن شكل گرفته است. روزنامه با حزب در يك قالب نميگنجند و هر يك الزامات مخصوص به خود را دارند. رسانهاي كه در قالب يك حزب خود را تعريف و در قالب يك رسانه بيطرف خود را جامیزند بهطور غيرعلني افكار عمومي را فريب داده و اشتباهی استراتژيك را مرتکب میشود که آن هم تصور هميشگي ماندن است اما روزي متوجه خواهند شد كه با چنين مشي و رويكردي علاوه بر اينكه به اقتصاد رسانه آسيب وارد كردهاند بلكه صفت نازيباي فريب مخاطبان را به آن جريان سياسي مورد حمايت خود، پيوست خواهند زد. استقلال رسانه مولفهاي نيست كه در پيچ و تابهاي سياست محو شود و عنصر وجودي اين استقلال قابل تجميع با چارچوبهاي حزبي نيست. روزنامه واقعي نميتواند در نقش يك مداح (مدحکننده) در جامعه عرضه شود چراكه در چارچوب وظايف و اصولا ماهيت رسانه فضايي براي مدحگويي از يك جريان يا شخصيت سياسي پيشبيني نشده است و كاركرد مدحگويانه به مرور زمان به ضد اهداف در نظر گرفته از سوي مجريان تبديل خواهد شد البته درباره رسانههاي خارجي شرايط متفاوت است چراكه اين نشريات با پول حزب يا اعانه اعضا و هواداران حزب به وجود ميآيند تا سياست حزب را در جامعه پيش ببرند و آن را محبوب سازند و به قدرت برسانند، بنابراين انتقاد از كارها و برنامههاي رقبا وظيفه اين نشريات است و ميتوانند از انتشار مطالبي كه برنامه رقيب را توجيه كند و به نفع آن باشد خودداري كنند. البته بايد دو موضوع ديگر در كاركرد حزبي برخي نشريات را هم در نظر داشت: نخست تلاش برای جذب مخاطب بيشتر و دوم، تصاحب پست و مقام از سوي حزبي كه به تبليغ آن ميپردازند كه هر دو بخش در فرهنگ رسانه كه با استقلال و بيطرفي مزين شده همخواني ندارد.
بعضا مشاهده ميشود يك رسانه براي فروش بيشتر، اختيارات خود را به يك حزب و جريان سياسي واگذار ميكند تا نام خود را با منبع مالي آن حزب مطرح كرده و به نان و نوايي برسد كه مصداق بارز بياعتقادي به اطلاعرساني صادقانه و صريح است. نبايد فراموش كرد كه وظيفه اصلي رسانه آگاهيبخشي كامل به جامعه است و رسانهاي كه تحتتاثير القائات يك حزب باشد آنچه به عنوان وظيفه براي خود تعريف كرده جز تخريب رقيب و پنهان كردن اقدامات مثبت جريانات ديگر نيست كه با روح كاركرد رسانهاي سالم همخواني ندارد. آفت حزبي شدن رسانهها نزديك به هر انتخابات بيش از هميشه احساس ميشود و اميد است امسال اين آفت از نشريات به دور بوده و نعمت استقلال پاس داشته شود.