یادداشت دریافتی- دکتر سیدحسین فاضلی؛ در طول تمام سال مردم خوزستان با یک دغدغه روانی- اجتماعی زندگی مینمایند یک روز دغدغه ریزگردها، روز دیگر دغدغه باران خاکستر نیشکر، روز بعد کاهش کیفیت آب، روز بعد تعفن نیشکر و دغدغههای دیگر که همگی تبعات و پیامدهای متنوع خود را دارند.
افزایش بیماری سرطان بر اساس عوامل محیطی نمونهای از وجود فجایع زیست محیطی است که گریبانگیر مردم خوزستان است.
هم صحبتی و تحلیل سخنان مردم استان خوزستان نشان میدهد که خروج از فصل تابستان خیلی گرم و شرجی (با بیش از ۴۰ درجه ساتیگراد) و بارش باران از دلایل امید به زندگی آنها در استان خوزستان است.
اما با فرارسیدن اولین باران پاییزی، مراجعه هزارانی مردم به بیمارستان، بستری شدن در بیمارستان و حتی گزارش مرگ، ارمغانی که در طول این بارانها بوده است.
بارانیهایی که ارمغان روانه نمودن مردم استان خوزستان به بیمارستان را دارد، چند سالی در استان خوزستان در ابهامات علل و فقط در گزینههای پیشنهادی بوده است که از مهمترین گزینهها میتوان به سوزاندن مزارع نیشکر و آلودگی فلزهای نفتی با توجه نظر سازمان حفاظت محیط زیست اشاره نمود.
معضلات مالی و هزینههای گران درمانی بیماران حاصل از باران مسموم امسال و دغدغههای وجود تجهیزات لازم برای درمان در مراکز درمانی، دو دغدغهای که درمان را بر مردم استان خوزستان در سال ۱۳۹۴ سخت نموده است. اگرچه به عنوان نمونه، اعلام شده بود که هماهنگی برای پذیرش رایگان بیماران تنگی نفس که در اثر آلودگی هوا به این عارضه دچار شدهاند، در تمام مراکز در حال انجام است.
حال اینکه باران باید به نام «باران اسیدی» مطرح شود یا نام دیگری مطرح شود یا اینکه علت تنگی نفس است و از اینگونه مقولهها، مشکلی از بستری شدن مردم در بیمارستان و مرگ مردم در زمان اینگونه باران حل نمینماید و آنچه مردم نیاز دارند بدانند این است که این موادی که مسئولین به آن اعتقاد دارند در باران است چیست و منابع دقیق آن چیست و در مدت این چند ساله با عاملان آنچه برخورد قانونی شده است؟
اگرچه گاهی مطرح نمودن آلرژی فصلی یا تنگی نفس به دلیل باران از طرف بعضی از مسئولین، نشان میدهد که بستری شدن شدن مردم استان خوزستان در بیمارستان و حتی مرگ، مقولهای تصادفی بوده است یا تناقض گزارشی بعضی از مسئولین به خبرگزاریهای مختلف درباره نوع باران جای تامل دارد. بارش باران اسیدی در پاییز ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ نیز به عنوان علت تنگی نفس مطرح شده بود اما بعد از مدتی رد شد.
اگرچه تجارب تلخ ریزگردهای چند ساله و شعارهای عمل نشده سازمان حفاظت محیط زیست مانند «بسته حمایتی ریزگردها» نشان داده است که کیفیت زندگی مردم استان خوزستان پایینتر از جایگاه حقیقی آن تصور میشود. راستی چرا با مردم استان خوزستان به عنوان بخشی از بالاترین سرمایه ملی کشور اینگونه برخورد میشود؟
در مرحله اول انتظار میرود که نمایندگان مردم استان خوزستان در مجلس شورای اسلامی موضع خود را با عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست درباره بارانهای مسموم مشخص نمایند.
در مرحله دوم از مسئولین حفاظت محیط زیست انتظار میرود تا یکبار دیگر هشدارهای مقام معظم رهبری و از جمله هشدرهای اسفند ۱۳۹۳ را درباره نابودی محیط زیست یادآوری نمایند و نگرش و عملکرد غیر قابل قبول خود را که بارها از طرف نمایندگان مجلس شورای اسلامی مورد هشدار قرار گرفته بود تغییر نمایند و به دور از هرگونه فشارهای سیاسی فقط به حفاظت از محیط زیست اقدام نمایند و اگر کفایت انجام چنین وظیفهای را ندارند به طور رسمی اعلام نمایند.
در مرحله آخر، با توجه به بروکراسی اداری موجود، چشم امید مردم به مقام معظم رهبری همانند گذشته است تا بتوانند در اسرع وقت زندگی بدون بارانهای مسموم را در این استان لمس نمایند.
رد این احتمال سخت و شاید غیر ممکن است که وجود چنین بارانهای مسمومی میتواند صلح و امنیت اجتماعی را به خطر بیاندازد و نگرش را به بعضی از مقولهها تغییر نماید.
لذا انتظار رود که سازمان حفاظت محیط زیست با موضع صریح و بدون اغماض و با توجه به اهمیت و تاثیر سلامت محیط زیست در زندگی مردم، نسبت به ارائه گزارش کامل از وضعیت بارانهای مسموم چند ساله موجود در استان خوزستان اعلام نظر نماید و نسبت به تعیین تکلیف لازم نسبت به گزینههای پیشنهادی مهم مانند سوزاندن نیشکر و عوامل آن یعنی شرکت نیشکر اقدام نماید زیرا آنچه برای مردم استان خوزستان مهم است توجه به هشدارهای مقام معظم رهبری است نسبت به نابودی محیط زیست و نه غیر از آن.
امیدواریم تا از طریق رسانهها به صورت تحلیلی و نه صرفاً اطلاع رسانی و آماردهی، علل بارانهای مسموم چند ساله به صورت کامل و بدون اعمال هر نوع اغماضی ارائه گردد تا مردم نسبت به حق مسلم آنها یعنی اطلاع رسانی از شرایط محیطی زندگی خود مطلع شوند و موضع خود را نسبت به شرکتهای مخرب محیط زیست مانند شرکت نفت و شرکت نیشکر (گزینههای پیشنهادی سازمان محیط زیست) در ایجاد بارانهای مسموم بدانند.
این نگرانی و سوال از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست وجود دارد که راستی مردم استان خوزستان بعد از فجایع غیر قابل انکار زیست محیطی مانند سد گتوند، ریزگردها، باران خاکستر نیشکر و بوی تعفن نیشکر، و دیگر فجایع زیست محیطی مانند فاجعه بارانهای مسمومی چند ساله، آیا باید منتظر فاجعه زیست محیطی دیگری باشند یا این آخرین اغماض ارزیابی سازمان حفاظت محیط زیست از محیط زیست خوزستان است؟
راستی متضرر شدگان چگونه میتوانند از سازمان حفاظت محیط زیست به دلیل نوع ارزیابی محیط زیستی شکایت خود را مطرح نمایند؟
لذا این تقاضا از مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست این است که فراموش ننمایند که فرموده مقام معظم رهبری یعنی «مسأله محیط زیست، مسأله این دولت یا آن دولت، مسأله این شخص یا آن شخص و مسأله این جریان و یا آن جریان نیست، بلکه موضوعی کشوری و ملی است» و تاکید مقام معظم رهبری «از این پس مردم باید قضاوت کنند که کدام دستگاهها به وظیفه خود برای حفظ محیط زیست عمل میکنند و کدام دستگاهها برای حفظ محیط زیست، تلاش و اقدام لازم را انجام نمیدهند» زنگ بیداری برای مردم است که مردم باید به طرف حفاظت از محیط زیست گام جدی بردارند و به عنوان همیار دولت، از خدمتگذار خود یعنی دولت بخواهد که تمام پروژههای خود را در استای حفاظت محیط زیست تصویب و اجراء یا از پروژههای غیر کارشناسی تصویب شده یا در حال اجراء جلوگیری نماید.
اگرچه این سوالات همیشه وجود دارند که مسئولین از دولتهای گذشته تا امروز نسبت به درخواست و حساسیتهای مقام معظم رهبری درباره محیط زیست استان خوزستان چگونه اقدام کردهاند؟
آیا برای حفاظت محیط زیست خوزستان، قوانین جامع و لازم را آماده سازی، تدوین یا اجراء نمودهاند؟
و سوالات دیگر که نشان داده است ضعفهای اجرایی و نداشتن برنامه ریزی مستمر همراه با آینده نگری درباره محیط زیست استان خوزستان وجود داشته است و کارنامه قابل قبولی از مدیریت و اجرا را در عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست نشان نمیدهد.
اگرچه با توجه به اهمیت آمیزههای دینی، آرمانهای امام راحل قدس سره، تاکیدهای مقام معظم رهبری و موضع صریح ریاست جمهوری درباره فرهنگ نقد و انتقاد پذیری، امید بر آن است که زمینه برای تغییر نگرش و عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست وجود داشته باشد.