ساعت یک بامداد دوشنبه، دهم بهمن ماه امسال، قاضی وحید ناصری بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران باتماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۶۰ خزانه از قتل مرد سالخورده‌ای در خانه‌اش با‌خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. مأموران پلیس در نخستین گام از پسر مقتول که موضوع قتل را خبر داده‌بود، تحقیق کردند. وی در ادعایی گفت: «پدر و مادرم مدتی قبل از هم جدا شدند و من همراه مادرم در کرج زندگی می‌کردم. دو هفته قبل، پیش پدرم آمدم و همراه او بودم. ساعتی قبل برای انجام کاری از خانه بیرون رفتم و وقتی به خانه برگشتم، دیدم خانه به هم ریخته و پدرم نیز با ضربه چاقو به قتل رسیده‌است.»

 

بررسی‌های مأموران پلیس نشان داد مقتول با ضربه چاقویی به پشت گردنش به قتل رسیده که حکایت از آن دارد قاتل آشنا بوده و در فرصتی مناسب او را به قتل رسانده‌است. از سوی دیگر، مأموران در بررسی محل حادثه دریافتند از خانه مقتول هیچ سرقتی نشده‌است و به نظر می‌رسد صحنه سرقت و به‌هم‌ریختگی محل حادثه صحنه‌سازی باشد. مأموران همچنین در تن‌پیمایی از پسر مقتول متوجه آثار کبودی و زخم روی بدن او شدند که نشان می‌داد وی با پدرش درگیر شده‌است. بنابراین با به دست آمدن این اطلاعات کارآگاهان پسر مقتول را بازداشت کردند، اما وی در بازجویی‌ها قتل پدرش را انکار می‌کرد تا اینکه صبح دیروز به قتل اعتراف کرد.

 

وی در ادعایی گفت: «پدرم از دوران کودکی رفتارش با من خوب نبود. چند سال قبل عاشق دختری شدم و می‌خواستم با او ازدواج کنم، اما پدرم به خواستگاری نرفت و با ازدواج ما مخالفت کرد. دختر مورد علاقه‌ام ازدواج کرد و من از پدرم کینه به دل گرفتم. روز حادثه قلیان می‌کشیدم که ناگهان قلیان افتاد و شیشه آن شکست و زغال‌ها هم روی فرش ریخت. پدرم عصبانی شد و به من فحاشی کرد که عصبانی شدم و در درگیری او را به قتل رساندم. پس از حادثه با صحنه‌سازی می‌خواستم مأموران را فریب دهم، اما دستم رو شد.»

 

متهم به دستور بازپرس وحید ناصری برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.