جام نیوز: طبق کلام معصومین حقیقتاً گناه بد بوست و بوی بد گناه آبروی انسان را میبرد، ما با آبرو زندهایم اگر ـ خدای ناکرده ـ آبروی ما برود، ما نمی توانیم زندگی کنیم.
بوی متعفن و بد گناهان، مومنانی را فراری می دهد که دارای حس بویایی قوی شهودی هستند.
بوی بد گناه و راه درمان آن
البته حتی مومنان عادی یک نوع اشمئزاز و بیزاری را در خود نسبت به گناهکار می یابند هر چند که علت آن را نمی فهمند.
کسی که زیاد استغفار کند خداوند از هر اندوهی برایش گشایشی فراهم کند و از هر تنگنایی راه خروجی و از جایی که گمان ندارد روزیاش دهد.
امیرمومنان علی (ع) از پیامبر گرامی (ص) نقل می فرماید که آن حضرت فرمود:
«تعطروا بالاستغفار لا تفضحنکم روائح الذنوب»؛(۱)
با استغفار، خود را معطر و خوشبو کنید تا بوی متعفن گناهان شما را رسوا نسازد.
اگر بخواهیم خودمان را از بوی گناه در امان نگه داریم باید پس از هر کاری که گمان می کنیم در آن خطا و گناهی مرتکب شدهایم، استغفار کنیم؛ زیرا استغفار موجب می شود که انسان در دنیا گرفتار عذاب الهی نشود.
خداوند به صراحت در قرآن کریم می فرماید: دو عامل بازدارنده استغفار و وجود پیامبر (ص)، در اختیار امت است که بدان می توانند از عذاب الهی در امان بمانند.(۲)
امام صادق (ع) میفرماید: پیامبر اکرم (ص) از مجلسی برنمی خواست مگر این که بیست و پنج بار استغفار میکرد.(۳) این استغفار برای آن است که آثار سوء سخنان و رفتارهای دیگران در شخص باقی نماند و یا اگر کاری بیهوده و لغو باشد تاثیری نداشته باشد.
راه درمان
استغفار موجب می شود تا وضعیت انسان بهبود یابد و آثار وضعی گناه و خطا به شکل عذاب دنیوی و بوی ناخوش جلوهگر نشود.
براساس آیات و روایات استغفار کارکردهای سهگانهای چون دفع عذاب، رفع عذاب و جلب منفعت دارد.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: کسی که گرفتار سختی، بیچارگی و فشار در زندگی می باشد، سی هزار مرتبه بگوید: استغفرالله ربی و اتوب الیه، پس قبل از اینکه از جایش حرکت کند، گشایش و رحمت خداوند شامل حالش میشود.(۴)
امام علی (ع) نیز فرمودند: استغفار، روزی را زیاد میکند.(۵)
پیامبر اکرم (ص) نیز می فرماید: کسی که زیاد استغفار کند خداوند از هر اندوهی برایش گشایشی فراهم کند و از هر تنگنایی راه خروجی و از جایی که گمان ندارد روزیاش دهد.(۶)
پی نوشت ها:
۱- وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۷۰؛ نیز بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۲؛ أمالی، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۳۸۲
۲- انفال، آیه ۳۳
۳- کافی، کلینی، ج ۲، ص ۵۰۴؛ و نیز عده الداعی، ۲۵۰
۴- مستدرک الوسائل، نوری، ج ۱۲، ص ۱۴۳
۵- غررالحکم، ج ۲، ص ۲۵۲
۶- تحفالعقول، ص ۲۵۰