همدلی: ساسان حیدری معروف به ساسی مانکن بار دیگر جنجالآفرینی کرده است. البته این اولین باری نیست که وی جنجال به پا میکند. او در گذشته با ویدئوکلیپهایی چون «جنتلمن» و «دکتر» خبرساز شده بود.
در جنجال (جنتلمن) ماجرا از این قرار بود که گویا به مناسبت روز معلم، این موزیک که در آن روزها در فضاهای مجازی به صورت گسترده انتشار یافته و بین مردم مشهور شده بود، در یکی از مدارس تهران پخش شده و بچهها سر صف با این موزیک همآوایی میکردند. کمی بعد نسخههای دیگری از مدارس دیگر منتشر شد که گویا پخش این موزیک در مدارس به یک چالش اینترنتی تبدیل شده بود.
این ماجرا اگرچه موجب شهرت ساسی و تاثیرگذاریاش شد، اما باعث شد که محمد بطحایی وزیر آموزش و پرورش وقت برکنار شود. ساسی در جنجال «دکتر» و بیشتر در ادامه جنجالآفرینی «جنتلمن» نه تنها با تکرار بیتی از شعر ترانه دکتر، نظام تربیتی نظام آموزش و پرورش را به چالش گرفته بود، بلکه به حسن روحانی و برجامش نیز طعنه میزد.
انتشار این ویدئوها موجب واکنشهایی شد و پیام همه این واکنش آن بود که وجود و تکرار رفتارهایی از جنس ساسی مانکن و ساسیمانکنهای دیگر برای نظام تربیتی و نسل کنونی، مخاطرهآفرین است و بدآموزی دارد. بنابر این باید چاره اتخاذ کرد با این هدف که چنین رفتارهایی تکرار نشود. بهرغم آنکه نوع رفتار و کنش ساسیمانکن موجب اعتراضات گستردهای از سوی کارگزاران نظام فرهنگی و رسانهای کشور شده بود، ما در آستانه عید نوروز شاهد آن هستیم که بار دیگر ساسی و البته کمی متفاوت و متمایز از جنجالهای گذشتهاش، جنجالآفرینی کرده و خبرساز شده است.
جانمایه جنجال جدید ساسی آنگونه که برخی رسانهها گزارش کردهاند، این است که او با انتشار تیزری از آهنگ جدیدش تحت عنوان «تهران- توکیو» با انتخاب سکانس معروف فیلم سینمایی«ابد و یک روز» که نوید محمدزاده با صدا زدن نام خواهرش (سمیه) از او میخواهد نرود، آهنگی ساخته است. اما جنجال ساسیمانکن فقط به این بخش از کار او محدود نمیشود، زیرا در کلیپی که ساسی ساخته است، گفته میشود که او از یکی از هنرپیشههای فیلمهای پورن استفاده کرده و بازتاب وسیعی در شبکههای اجتماعی داشته و همچون سیاق گذشتهاش این نوبت ساسی آنقدر شور بوده که داد همگان بهویژه دستاندرکاران نظام تربیتی و فرهنگی را در آورده است.
در این ارتباط پلیس فتا در ایران به همه طرفداران ساسی هشدار داد که اگر کسی این آهنگ جدید او را دانلود کند، بشنود یا منتشر کند، مورد پیگرد قضایی و دادخواست کیفری قرار میگیرد. اگر چه راقم این سطور طبق روش و اسلوب فکری خود عادت ندارد چیزی را ندیده، نشنیده یا نخوانده مورد نقد قرار دهد، هشدار پلیس فتا را راهنما و الگوی عمل خود دانسته و به جهت آنکه نخواسته باشد با دانلود و شنیدن چنین ترانهای خود را در معرض پیگرد قضایی قرار دهد، ترجیح میدهد به تحلیل علل بروز چنین رفتارهایی بپردازد، البته نه با دانلود یا شنیدن این کلیپ جدید ساسی، بلکه به جهت آشنایی با جنس از این دست رفتارها در گذشته و مسبوق به سابقه بودن آن.
در نگاه نخست آنچه بیش از همه محل توجه است این که چرا اساساً خبرسازیهایی از این دست از سوی شخصیتهایی چون ساسی همیشه باید در ماههای منتهی به سال جدید اتفاق بیفتد، جنجال تازهای ایجاد کند، تاثیرش را بگذارد و برود که با برف سال آینده باز گردد؟ از سوی دیگر، این پرسش به میان میآید که چرا افرادی چون ساسی و ساسیهایی دیگر مانند تتلو که نه از نظر صدا و نه از نظر فنی خواننده خوبی هستند، اما چرا کنش آنها تاثیر خود را میگذارد؟
آیا این تاثیرگذاری به معنای آن است که آنها مخاطبشناسان خوبی هستند که بدانند برای دیده شدن چه کار باید بکنند؟ در این باره باید گفت که علت فهم این ماجراها و ماهیتشناسی جنجالهای ساسیمانکنها بسیار ساده است و تحلیل آنها نیاز و حاجت به هندسه اقلیدس، آموزهای یونگ و فروید و دیالکتیک هگل نیست. در پاسخ به پرسشهای مطرح شده نیک پیداست که انتطارات در پارهای منفی و در پارهای دیگر مثبت باشد.
وجه سلبی و منفی ماجرا در این است که ساسیها و تتلوها نه از نظر تکنیکی و نه از نظر صدا خوانندگان خوبی نیستند. اما وجه ایجابی ماجرا این است که وقتی ساسیها و تتلوها در ژانر هنری خود وارد عمل میشوند، ما شاهد تاثیرگذاری کنش هنری آنها هستیم. البته ذات هنر به نفسه تمایل دارد که برای اثرگذاری از همه تکنیکها استفاده کند و این قاعده منحصر به ساسیمانکن یا تتلو نیست.
در واقع این جنجالآفرینی به معنی آن است که ذائقه مخاطبشناسی ساسیها و تتلوها بسیار قوی است و به جهت همین ذائقهشناسی است که میدانند که باید برای دیده شدن از چه تکنیکهایی استفاده کنند؟
در شرایط حاضر همین جنجال اخیر و تاثیرگذاری در میان اصحاب تربیتی و فرهنگی محل مناقشه شده است. در این ارتباط، برخی، بروز و ظهور پدیدههایی چون ساسیمانکنها و تتلوها را حاصل دسیسه و نقشه دشمنان و دستهای نامریی آنها در مهندسی کردن نظام فرهنگی و تربیتی میدانند و برخی دیگر آن را حاصل ناکارآمدی نظامهای فرهنگی و تربیتی در پاسخ دادن به نیازهای نسل جوان تفسیر میکنند. در این میان نسبت دادن پدیدههایی چون ساسیمانکن و تتلوها به نظام سلطه بسیار سادهنگری و به معنای تقلیل ماجرا و همچنین قرار گرفتن در زیر چتر توهم توطئه است.
قطعا آنچه را که از رهگذر رفتارهای ساسی نمود یافته است، صورتی در زیر دارد. این صورتهای زیرین همان زمینههای داخلی و به روایتی همان ناکارآمدی نظامهای فرهنگی و تربیتی هستند. بنابر این رفتارها و جنجالهایی از این دست معلول و برآیند هستند، نه علت. قطعا پدیدههایی چون ساسی و تتلوها را باید محصول نظام فشل فرهنگی و ناتوانی در فرهنگسازی حول محور مقولههای هنجاری و ارزشی دانست. در واقع آنچه که از نوع رفتار ساسی برای نسل کنونی جامعه ما به نمایش در آمده است، در واقع نوک قله کوه ابتذال است که از رهگذر ناتوانی نظام فرهنگی به نمایش در آمده است. قطعا قسمت اعظم این ابتذال در زیر اقیانوس از ابتذالهای متعدد جاری است که هنوز دیده نمیشود و به نمایش در نیامده است.
در سطحی دیگر بروز و ظهور پدیدههایی چون ساسیمانکنها و تتلوها را باید حاصل نظام سانسور و رفتارهای منفعلانه صداوسیما در عدم پاسخگویی به نیازهای نسل جوان دانست. در واقع صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بهرغم آنکه به اصطلاح ملی است، اما میلی و به طریق اولی به روش انحصارطلبی عمل میکند. در واقع و در شرایطی که صداوسیما در تصمیمات خود انحصارطلبانه عمل میکند و حاضر به پاسخگویی تولید محتوای ضروری نسل جدید نیست و اساسا نیازهای جامعه را با سلیقه و ایدئولوژی خود تفسیر میکند، بدیهی است که ساسیها و تتلوها در چنین شرایطی اعلام حضور کنند و سر برآورند.
این اتفاقات مخرب در شرایطی رقم میخورد که بخش اعظمی از بودجههای کشور به نهادهای ارزشی، فرهنگی و ایدئولوژی اختصاص یافته است.
اما نکته آن است که وضعیت غمبار ماجرا تنها به حوزه فرهنگ و نظامهای ارزشی و تربیتی ما نیست. قطعا عملکرد دستاندکاران و کارگزاران ما در حوزههایی چون: ورزش، نظام آموزشی و نظام هنری و نظام اقتصادی نیز بسیار ضعیف بوده است.
برای نمونه وقتی ما اصرار داریم که مجید داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی را با وجود آنکه به سن تکلیف نرسیده نمازخوان نمایش دهیم، یا آنکه بر تن عریان و برهنه دهقان فداکار لباس بپوشانیم یا بدتر از آن، عکس دختران را از کتاب درسی حذف میکنیم، در حقیقت همانند کسی هستیم که بر شاخه نشسته، اما در حال بن بریدن است و نمیدانیم که آن تصمیمات منجر به تقویت نظام جنسیت زده میشود.
در نظام هنری نیز بهرغم آنکه روزی قرار بوده که محمد معتمدی و در پی آن همایون شجریان، کنسرت و موسیقی خیابانی اجرا کنند، فریاد و غریو اعتراض نظامهای فرهنگی آنقدر بلند بود که گوش فلک را نیز کر کرده بود. در شرایطی که نظام فرهنگی از اجرای یک موسیقی خیابانی هراس دارد و آن را تهدیدی برای خطوط قرمز خود میداند، پس نباید انتظار داشت که نسل جوان به سوی ابتذالهایی چون ساسیمانکنها و تتلوها گرایش پیدا نکند.
افزون بر این، در شرایطی که صداوسیما میلی و انحصاراگرایانه عمل میکند و قادر به تولید محتوا و در راستای نیازهای نسل جدید عمل نمیکند، طبیعی است که سریالهای 350 قسمتی شبکههای جِم برای مخاطبان و خانوادههای ایرانی جذابیت پیدا کند.
در همین نظام فرهنگی و هنری، از خود نمیپرسیم که چرا مرزهای هنری هنرمندان، ژلاتینی و سیال شده است؟ چه نیازی است که هنرمندان حوزه سینما بخواهند با ورود به حوزه موسیقی بخوانند و وزارت ارشاد نیز برای آنها مجوز صادر کند؟ یا آنکه برخی از چهرهها از حوزه فوتبال بخواهند به مهندسی مافیای سینما به حوزه فیلم و تئاتر راه یابند؟
نکته مهمتر، چگونه میتوان در عصر جهانی شدن و در شرایطی که تلاشهای استیو جابز، مارک زاگربرگ و پاولدورف به نتیجه رسیده است، انتظار داشته باشیم که کلیپهای ساسیها و تتلوها دانلود و شنیده نشود، بهویژه آنکه در شرایط شیوع کرونا کودکان و نوجوانانمان برای یادگیری از راه دور، به اینترنت دسترسی دارند و این اتفاق در شرایطی رقم میخورد که هنوز بسیاری از خانوادهها، آموزش لازم برای استفاده صحیح کودکان از اینترنت را ندیدهاند.
اینکه پلیس فتا برای جلوگیری از اپیدمی ساسیمانکن و تتلوها و پرهیز از جنجالآفرینی آنها هشدار داده است، قطعا اقدام مناسب و مفیدی است و در راستای مسئولیت ذاتی خود عمل کرده است. جان کلام آنکه چه پلیس فتا و چه سایر دستاندرکاران باید علت ماجراها و جنجالآفرینیها را در درون جستوجو کنند نه از بیرون و آنکه بدانند ساسیها و تتلوها و جنجالهای آنها معلول هستند نه علت. قطعا شیوع ساسیمانکنها و تتلوها: صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی و اینکه از ماست که برماست.
دکتر صلاحالدین هرسنی (کارشناس علوم سیاسی)