وزنامه شرق: انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده، ابعاد مختلفی دارد که از امروز در سه شماره متوالی «شرق»، به آن خواهم پرداخت. انتخاباتی که این هفته در آمریکا برگزار میشود، از بسیاری جهات برای این کشور و جامعه بینالمللی، از جمله ایران، حائز اهمیت بسیار است.
نظرسنجیها تاکنون حکایت از جلوبودن جو بایدن، نامرد حزب دموکرات داشتهاند. بااینحال بیاعتمادی ناشی از درستدرنیامدن پیشبینیهای مشابه در 2016 سایه خود را بر این انتخابات نیز گسترانیده است. دشواری پیشبینی نتایج این انتخابات ریشه در پیچیدگیهای انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا دارد. یکی از دلایل این دشواری نقش کاندیداهای ثالث در این انتخابات است. برخلاف تصور بسیاری، رقابت در این انتخابات منحصر به کاندیداهای دو حزب اصلی نیست. ازآنجاکه انتخابات در آمریکا اساسا ایالتی است و هر ایالت بر مبنای قوانین و مقررات خاص خود انتخابات را سازمان میدهد و برنده آرای الکترال خود را معین میکند، امکان کاندیداشدن افراد نیز در حوزه اختیارات ایالات است. شرایط کاندیداشدن مطابق قانون اساسی آمریکا ساده است: کافی است که شخص متولد و تبعه آمریکا باشد، حداقل 35 سال داشته باشد و 14 سال مقیم آمریکا بوده باشد.
علاوه بر این شرایط عمومی، هر ایالتی شرایط خاص خود را برای قراردادن نام افراد در لیست کاندیداها دارد؛ شرایطی مانند معرفیشدن از سوی احزابی که درصدی از آرا را در یک انتخابات پیشین به دست آورده باشند یا جمعآوری چند صد امضا از سوی حامیان بهاضافه پرداخت مبلغ معینی در هر ایالت به کمیسیون انتخابات.بر چنین اساسی، در انتخابات امسال علاوه بر بایدن و ترامپ، 33 کاندیدای دیگر نیز روی لیست همه یا برخی از ایالتها قرار دارند. در میان آنها حزب لیبرترین و حزب سبز از موقعیت بهتری برخوردارند. کاندیدای لیبرترین در همه ایالات، کاندیدای حزب سبز در 45 ایالت، کاندیدای حزب سوسیالیست و آزادی در 34 ایالت و... در لیست قرار دارند. از بین کاندیداهای ثالث جز زاکری تایلر که در 1848 رئیسجمهور شد و جورج والاس که در 1968 آرای الکتورال پنج ایالت جنوبی را به دست آورد، کسی موفقیتی نداشته است.
بااینحال حضور این کاندیداهای ثالث همواره از نظر نقشی که میتوانند در موفقیت یا شکست دو رقیب اصلی داشته باشند، مهم بوده است. در سال 1992، راس پرو، کاندیدای دست راستی مستقل، با بهدستآوردن حدود 19 درصد از کل آرای عمومی، نقش مهمی در شکست جورج بوش پدر از بیل کلینتون داشت. همینطور رالف نیدر (Nader) کاندیدای حزب سبز در انتخابات سال 2000 نزدیک به دومیلیونو 900 هزار، معادل 2.74 درصد از آرای عمومی را به دست آورد. این در حالی بود که تفاوت آرای عمومی جورج بوش پسر و الگور تنها 49 صدم درصد بود. مهمتر اینکه رالف نیدر در ایالت سرنوشتساز فلوریدا بیش از 97 هزار رأی کسب کرد، درحالیکه الگور تنها با اختلاف 537 تک رأی این ایالت و بهواسطه آن کل انتخابات را به بوش باخت. رالف نیدر بعدا در نوشتههایش اذعان کرد که اگر او کاندیدا نمیبود، با احتساب نقش دیگر کاندیداهای ثالث از حزب رفرم و حزب لیبرترین و...، حداقل 38 درصد از آرای او به الگور میرسید و موجب پیروزی او میشد.
روشن است که تفاوت سیاستهای دو رقیب به حدی بود که در صورت پیروزی الگور میتوانستیم امروز شاهد آمریکایی متفاوت، جهانی متفاوت و بهویژه خاورمیانهای متفاوت باشیم؛ چراکه از جمله قطعا حمله آمریکا به عراق در 2003 انجام نمیشد. تقریبا مشابه همین وضع در انتخابات 2016 اتفاق افتاد. برخی معتقدند که در آن سال کاندیدای حزب سبز با جذب درصدی از آرای کلینتون موجب باخت او در سه ایالت میشیگان، ویسکانسین و پنسیلوانیا و رسیدن 46 رأی الکترال این ایالات به ترامپ شد. در انتخابات امسال، کاندیدای حزب سبز در شماری از ایالات از جمله میشیگان، کلرادو و فلوریدا که آرای بایدن و ترامپ بسیار به هم نزدیک است، در لیست قرار دارد. نیویورکتایمز در 22 سپتامبر با ذکر شواهدی جمهوریخواهان را متهم کرد که در مواردی تلاش کردهاند در جمعآوری امضا و تأمین منابع مالی به کاندیداهایی که میتوانند مورد توجه رأیدهندگان دموکرات باشند، کمک کنند.
این روزنامه در این رابطه مشخصا شواهدی از کمک جمهوریخواهان به حزب سبز در ایالات حساس ذکر کرده است.البته نقش کاندیداهای ثالث در سالهایی که قرار است یک رئیسجمهور جدید انتخاب شود، بیشتر است. انتخابات امسال بیشتر در حکم یک رفراندوم درباره ترامپ است و رأیدهندگان بیشتر بر این امر متمرکز هستند. از طرفی، رهبر حزب لیبرترین نیز ممکن است امسال بخشی از آرای بالقوه ترامپ را از آن خود کند، ازاینرو در عمل باید دید اثر این کاندیداهای ثالث امسال در سطح ایالاتی که بهشدت رقابتی هستند، چه خواهد بود. این عامل مهم دیگری است که بهویژه پیشبینی نتیجه انتخابات امسال را بسیار دشوار کرده است.