تهرانی نیوز - پايگاه اطلاع رسانی تهرانی نيوز

[نسخه مخصوص چاپ ]

TEHRANYNEWS.IR


بازخوانی تذکر لاریجانی درباره بداخلاقی‌ها
تاريخ خبر: سه شنبه، 6 آبان 1399 ساعت: 09:59
روزنامه اعتماد: «اساسا افشاگري پديده ماركسيستي بود كه متأسفانه وارد ادبيات جريانات انقلابي ما شد؛ بردن آبروي ديگران به عنوان اقدام انقلابي تلقي شد»؛ اين جملاتي است از يادداشتي كه روز گذشته به‌قلم علي ربيعي و در واكنش به سخنان سوم آبان‌ماه رهبر انقلاب كه در ديدار حضوري با اعضاي ستاد ملي مقابله با كرونا و در نهي اهانت به رييس‌جمهوري و مقامات و فراتر از آن تحريم اين رفتار، در ارگان مطبوعاتي دولت منتشر شد.
 
تحليلي از آن‌چه روزها و هفته‌هاي گذشته به سرخط اخبار سياسي راه يافت و از روابط نه‌چندان دوستانه اين روزهاي مجلس و دولت حكايت داشت و ديروز آن‌طور كه سخنگوي دولت با اشاره به سخنان اخير رهبري مي‌گويد، «در بهترين حالت يك بيماري نهادينه شده ميان نخبگان سياسي و بعضا نخبگان اجتماعي» است كه براساس آن، «صحبت‌هاي شالوده‌شكنانه و نقدهاي غيرراهگشا» را به «امري رايج در ادبيات سياسي اين روزها» تبديل كرده است. اما انتقاد ربيعي به اين رفتار و بداخلاقي‌هاي سياسي كه طي روزها و هفته‌هاي گذشته به بخش ثابت برخي نطق‌هاي پارلماني و اظهارات رسانه‌اي تعدادي از نمايندگان مجلس يازدهم تبديل شده و آنها اين مدت كوتاه حضورشان در «بهارستان»، به‌بهانه نقد عملكرد دولت، از كنايه و تمسخر و مضحكه دولت و رييس‌جمهوري و بعضي وزرا آغاز كرده و در ادامه به توهين و تهديد به استيضاح و اين اواخر حتي تهديد به مرگ و اعدام حسن روحاني ادامه دادند، اگرچه با اين كيفيت كم‌نظير و حتي بي‌نظير به نظر مي‌رسد اما چندان هم بي‌سابقه نيست.
 
چنان‌كه چنين واكنشي به آن مسبوق به سابقه بوده و ازقضا شخص علي ربيعي كه حالا در مقام سخنگوي دولت از اين رفتار به عنوان «پديده ماركسيستي» انتقاد مي‌كند، در گذشته نيز نه در اين مقام حقوقي اما با همين ادبيات و همين تعابير در نقد اين رفتار سخن گفته بود. ربيعي كه پيش از انتصاب به عنوان سخنگوي دولت ازجانب حسن روحاني، در مقام وزير تعاون، كار و رفاه اجتماعي دولت يازدهم و دوازدهم، عضوي از كابينه روحاني بود، چند روز پس از آنكه در نشست علني روز 17 مردادماه 97 در يك نشست پرحاشيه مجلس، با راي مجلس دهم، استيضاح و از وزارت بركنار شد، نه به‌خاطر نفس استيضاح و بركناري، بلكه به‌دليل آن‌چه در حاشيه آن نشست علني گذشت، تاكيد كرد كه «افشاگري را پديده‌اي ماركسيستي مي‌دانم»؛ اشاره‌اي به آن‌چه در جريان آن جلسه استيضاح، ازسوي برخي نمايندگان اصولگراي مجلس دهم عليه او و البته عليه مسعود پزشكيان نايب‌رييس وقت مجلس و رييس جلسه علني در روز استيضاح مطرح شد و ربيعي كه خود را ناچار به افشاگري مي‌ديد، در نشستي به‌بهانه روز خبرنگار از اين گفت كه اگر به حرمت پزشكيان تعرض نمي‌شد، در اين حد هم دست به افشاگري نمي‌زده است.
 
او در آن سخنان به دوگانه‌اي اشاره كرد كه يكسوي آن، «افشاگري» به‌معناي «آبرو بري» بود و سوي ديگر «شفافيتي» كه به‌باور ربيعي، مترادف است با «آبرو بخشيدن به نظام»؛ دوگانه‌اي كه بنابر آن‌چه از سخنگوي اين روزهاي دولت و وزير بركنارشده مردادماه 97 به ياد داريم، اگرچه شق اول، «صدمات و خسران» بسيار به همراه دارد اما شق ديگر، هم به سود افراد است و هم به‌نفع جامعه. ربيعي با اشاره به كنايه روز گذشته‌اش كه خطاب به لاريجاني و نقش وي در استيضاح منتشر شده بود، گفت: اخيرا نامه‌اي به آقاي لاريجاني نوشتم كه منتشر نكردم. معتقدم استيضاح بنده اثر خود را در جامعه گذاشت، درست است كه ما در ظاهر پيروز نشديم. برخي مواقع افراد صدمه مي‌بينند اما زيان نمي‌بينند. من هم از اين حواشي صدمه ديدم اما قطعا دچار خسران نشدم، جامعه هم در اين ميان سود برد.
 
حالا بيش از 2 سال و 2 ماه از آن روز، علي ربيعي بار ديگر از آن دوگانه گفته و چنان‌چه گفتيم، با اشاره به واكنش رهبري به اهانت‌هاي اخير اصولگرايان كه ساكن اين روزهاي «بهارستان» عليه رييس‌جمهوري، مي‌نويسد: «همان‌گونه كه مقام معظم رهبري فرمودند: «انتقاد متفاوت از اهانت است»؛ اين نقدهاي راهگشا مي‌تواند همواره موجب پويايي نظام‌هاي سياسي و پيش‌گيرنده از انحرافات سياسي و اقتصادي نيز باشد.» حال آنكه با باور او «اين روزها توهين‌ها و برخي محاوره‌هايي كه در سطح سياسي از كنشگران سياسي با نام و بي‌نام به‌طور آشكار يا در فضاي مجازي شنيده مي‌شود، از متوسط سطح اخلاقي جامعه بسيار پايين‌تر است و گاهي به گروه‌هاي ناهنجار اجتماعي نزديك مي‌شود» و جالب آنكه تاكيد دارد «از مدت‌ها قبل با پديده افشاگري و تفسيرهاي شخصي در ورود به حريم‌هاي خصوصي شاهد نوعي حرمت‌شكني بوديم»؛ رفتاري كه هم امروز، هم 2 سال پيش و هم پيش از آن، مورد انتقاد سخنگوي دولت بوده، هرچند او تنها منتقد اين رفتار ميان مقامات ارشد و چهره‌هاي برجسته سياسي نيست و شايد حتي كسي كه پيش و بيش از ربيعي از اين پديده گفته و در نقد آن‌چه «بداخلاقي سياسي» مي‌داند، به آن ارجاع داده، كسي نيست جز ركورددار رياست بر مجلس شوراي اسلامي كه حالا چندصباحي است بيرون پارلمان، ازسويي ازجمله معدود مشاوران رسمي رهبري است و همزمان در سمتي خاص و منحصربه‌فرد و در جايگاهي حاكميتي و فرادولتي، در همكاري با دولت روحاني، پيگير توافقنامه‌اي كه قرار است درصورت انعقاد، سندي باشد براي تنظيم تعامل اقتصادي و غيراقتصادي جمهوري اسلامي ايران و جمهوري خلق چين؛ علي لاريجاني!
 
شايد صريح‌ترين اشاره علي لاريجاني به مشابهت اين دست بي‌اخلاقي‌هاي سياسي با آنچه در رفتار «ماركسيست‌ها» مورد نقد رييس پيشين مجلس شوراي اسلامي است، به سخنراني بهمن‌ماه 98 او در آيين بزرگداشت يكصدمين سالگرد ولادت استاد علامه شهيد آيت‌الله مرتضي مطهري بود و آنجا كه لاريجاني با اشاره به آنچه برخي «افشاگري» عليه برخي چهره‌هاي سياسي مورد انتقاد مي‌دانست، گفته بود: «بداخلاقي‌هاي سياسي ميراث ماركسيست‌هاست.» لاريجاني در آن سخنراني همچنين با اشاره به اينكه برخي رفتارهاي سياسي غلط به جامعه ضربه مي‌زند، تاكيد كرد: «برخي در دام توطئه امريكا براي ايران و انقلاب افتاده‌اند و توهين را با رقابت‌هاي سياسي خود عجين كرده‌اند، درحالي كه اين مساله با معنويت همخواني ندارد و در آيين معنوي چنين رفتار سياسي پسنديده نيست.» لاريجاني كه علاوه بر چهره سياسي، به عنوان فردي برآمده از خانواده‌اي مذهبي و فرزند يكي از روحانيون برجسته شيعه شناخته مي‌شود، همچنين از سياسيون خواسته بود كه به «مسلك روحانيت» توجه كنند و ببينند كه «اگر بين مراجع عظام تقليد زاويه فكري و سياسي ايجاد شود آنها پوشيده صحبت مي‌كنند و پرده‌دري بين آنها رايج نيست.» حال آنكه به‌گفته او، «چپ‌هاي ماركسيست بداخلاقي سياسي را از ابتداي انقلاب راه انداختند و در كشور رواج دادند.» او معتقد است كه «بايد براساس مباني فكري خود سياست را شكل دهيم» و باور دارد كه اين رفتار ناموجه سياسي و اتهام‌زني‌ها، چيزي نيست مگر «بداخلاقي سياسي» لاريجاني در آن سخنراني همچنين با اشاره به ديدگاه شهيدمطهري به عنوان ايدئولوگ انقلاب، گفته بود كه «به نظر ايشان انقلاب اسلامي يك حركت سعادت‌بخش براي جامعه است كه بايد تداوم پيدا كند و احياي تفكر اسلامي و تجلي در زندگي فردي و اجتماعي بايد مورد توجه جامعه قرار گيرد.» او اما همان‌جا تاكيد كرده بود كه «از ابتداي انقلاب گروه‌هاي مختلفي مخالفت خود را با اين ديدگاه شهيد مطهري مطرح كرده‌اند، از جمله جريان چپ و ماركسيست و گروه‌هاي تجددطلب كه در غرب تحصيل كرده بودند و گرايش غربي داشتند» و مهم‌تر آنكه در ادامه تاكيد كرده بود كه سال‌هاي بعد، «جريان چپ‌زدگان اسلامي تلاش مي‌كردند مسائل اسلامي را در چارچوب ماركسيستي جانمايي كنند.» لاريجاني همچنين از تفاوت انقلاب اسلامي و آنچه «اسلام انقلابي» توصيف كرد.
 
گفته بود كه به باور او، «انقلاب اسلامي راهي است كه هدف آن ارزش‌هاي اسلامي است يعني مبارزه براي ما هدف نيست بلكه وسيله است اما عده‌اي انقلاب اسلامي و اسلام انقلابي را اشتباه گرفته و براي آنها مبارزه هدف و اسلام وسيله است. نتيجه اين مي‌شود كه هرچه را از اسلام در مسير مبارزه مفيد است انتخاب كرده و هرچه را از اسلام در مسير مبارزه قرار ندارد، طرد مي‌كنند. لاريجاني اما پيش از آنكه در بهمن‌ماه 98 از اين روش ناموجه در نقد سياسي گلايه كند نيز بارها و بارها بر مواضع اين‌چنين خود تاكيد كرده بود. چنان‌كه چندين سال پيش از اين، در ديداري كه در قامت رييس وقت مجلس شوراي اسلامي با معلمان نمونه كشوري داشت، در تالار مشروطه، از آن‌چه تقدم بخشي به هدف با استفاده از هر وسيله و هر روشي، گفته بود كه «اين روش را چپي‌ها در كشور راه انداختند.» او همچنين گفته بود: «اوايل انقلاب ماركسيست‌ها در روزنامه‌ها شروع به افشاگري كردند، بنابراين‌ چنين پرده‌دري‌هايي شد كه سنت درستي نيست؛ چراكه خداوند ستارالعيوب است و ما هم بايد حريم نگه داريم و اگر اطلاعاتي از دوستان‌مان داريم، نبايد آن را در جامعه مطرح كنيم، چراكه پرده‌دري كردن جامعه را از هم مي‌پاشد.» لاريجاني البته در عين حال گفته بود كه «نبايد مخالفت را با تنازع يكي بگيريم و بايد تلاش كنيم تا تعامل شكل بگيرد»؛ چراكه به‌باور او، «ممكن است نظرات مختلفي در جامعه باشد و تحمل انسان بايد بيشتر شود.» او همچنين با اشاره به ديدگاه شهيد مطهري گفته بود كه «از ابتداي انقلاب گروه‌هاي مختلفي مخالفت خود را با اين ديدگاه شهيد مطهري مطرح كرده‌اند، از جمله جريان چپ و ماركسيست و گروه‌هاي تجددطلب كه در غرب تحصيل‌كرده بودند و گرايش غربي داشتند اما در جلساتي كه با شهيد مطهري داشتند، همه تحت تاثير سخنان ايشان قرار مي‌گرفتند.
 
با اين همه در اين سال‌ها، جريان چپ‌زدگان اسلامي تلاش مي‌كردند مسائل اسلامي را در چارچوب ماركسيستي جانمايي كنند. حالا آن‌چنان كه پيداست تمركز گروهي بر ترجيح دادن و اولويت‌بخشيدن به اهداف سياسي خود با استفاده از هر روش و وسيله ممكن، همچنان پابرجاست و بايد ديد دوگانه «انقلاب اسلامي» و «اسلام انقلابي» تاكجا ادامه خواهد يافت؛ دوگانه‌اي كه يكسوي آن انقلابيوني با باورهاي اسلامي ايستاده‌اند و سوي ديگر كساني كه مي‌خواهند مسائل اسلامي را در چارچوب و روش‌هاي ماركسيستي جانمايي كنند.»