روزنامه شرق: در چنین روزی در سال92 حسن روحانی توانست با اخذ بیش از 18میلیون رأی بالاتر از محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی، محسن رضایی، علیاکبر ولایتی و محمد غرضی بهعنوان رئیسجمهور کشور ایران انتخاب شود؛ انتخابی که اگر حمایت اصلاحطلبان را با خود نداشت هرگز محقق نمیشد، زیرا پایگاه سیاسی روحانی از ابتدای انقلاب و در همه ادوار، اصولگرایی بوده است و بخش قابل توجه رأیی که در سال92 به دست آورد، از سبد رأی اصلاحطلبان بود.
نیروهای اصلاحطلب در سال92 در ابتدا یکسره بر حمایت از اکبر هاشمیرفسنجانی سرمایهگذاری کرده بودند تا آنکه در اتفاقی عجیب او که همزمان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، ازسوی شورای نگهبان ردصلاحیت شد. پس از آن اصلاحطلبان بر دو گزینه متمرکز شدند؛ نخست محمدرضا عارف که روزگاری معاون اول خاتمی بود و یک نیروی کاملا اصلاحطلب محسوب میشد و دوم حسن روحانی که گرچه اصلاحطلب نبود، اما رویکردی متعادل در حوزه سیاسی داشت.
درنهایت نیروهای اصلاحطلب با حمایت شخص سیدمحمد خاتمی از حسن روحانی حمایت کردند و عارف از حضور در انتخابات انصراف داد. این حمایت در سال96 هم با «تَکرار» خاتمی تکرار شد، اما شرایط در دولت دوم روحانی قدری متفاوت به نظر میرسید زیرا از یکسو با خروج آمریکا از برجام شرایط داخلی بسیار سخت شد و فشار بر مردم فزونی یافت و از سوی دیگر روحانی هم سعی کرد که خود را از اصلاحطلبان جدا کند تا حدی که محمود واعظی، رئیسدفتر او، یکبار گفت که رأی روحانی مربوط به سبد رأی خود بود و نه حمایت اصلاحطلبان.
همه اینها در کنار نارضایتی عمومی فشار را بر اصلاحطلبان هم زیاد میکرد، زیرا مردم تصور میکردند مشکلات موجود نتیجه حمایت اصلاحطلبان از دولت بوده است و همین موضوع باعث شد که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان اکنون ریزش قابل توجهی پیدا کند. اما آیا همه این گزارهها را میتوانیم دلایلی بر نادرستبودن حمایت اصلاحطلبان از روحانی در سال92 بدانیم؟ و آیا میتوان شرایط سال92 را با شرایطی که پس از آن پدید آمد گره زد یا هر موضوعی را باید در ظرف زمانی خودش سنجید؟
محمود میرلوحی، عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، در پاسخ به این پرسش که آیا اگر اکنون زمان به عقب بازگردد، باز هم قائل به حمایت از حسن روحانی هستید یا خیر، گفت: «حمایت از آقای روحانی در شرایطی رخ داد که کشور هشت سال درگیر دولت محمود احمدینژاد بود و وضعیت اقتصادی، بینالمللی و سیاست داخلی کشور در بدترین وضعیت خود قرار داشت. با یادآوری این موضوعات میتوان به قطعیت گفت که تصمیم اصلاحطلبان در سال92 در حمایت از آقای روحانی تصمیمی کاملا عقلانی و منطقی بود. اصلاحطلبان با حمایت از روحانی کشور را از افتادن به اعماق دره نجات دادند و کشور را روی ریل امید و عقلانیت قرار دادند. شاید اکنون که زمان گذشته است، قدری فراموش شده باشد که کشور در آن زمان از حیث امید و تدبیر در چه وضعیتی قرار داشت.
شاید فراموشمان شده باشد که آمریکا، اروپا و اسرائیل هر روز چه تهدیداتی را علیه ایران انجام میدادند. در آن شرایط روحانی آمد و گفت که میخواهم هم سانتریفیوژها بچرخند و هم تحریمها از سر زندگی مردم رفع شوند. طبیعتا این سخن جاذبه بسیاری داشت و همه مردم احساس کردند که با رأی به روحانی شرایط سختی که دولتهای هشتم و نهم ایجاد کرده بود، تغییر میکند. مردم از دولت اول روحانی هم راضی بودند و دیدیم که بار دیگر در سال94 همه آمدند و به جبهه اصلاحات در انتخابات مجلس رأی مثبت دادند و حتی بار دیگر روحانی را در انتخابات ریاستجمهوری96 تأیید کردند. دولت اول روحانی واقعا بد عمل نکرد و تحقق برجام خود حکایت از کارآمدبودن آن دولت دارد که تأثیرات مثبت برجام تا زمان خروج آمریکا از آن به وضوح در زندگی مردم دیده میشد».
او در پاسخ به پرسشی دیگر مبنیبر اینکه آیا تصمیم اصلاحطلبان در حمایت از روحانی از حیث دروناصلاحاتی سنجیده بود، تصریح کرد: «از یاد نبریم که برخی اصولگرایان در سال92 مدام میگفتند که اصلاحات دیگر مرده است. از یاد نبریم که بعد از رخدادهای سال88 چه فشارهایی بر جبهه اصلاحات وارد شد و انواع محدودیتها اعمال شد. در آن زمان شرایط بسیار سخت و پیچیده بود و شرایط اصلا طوری نبود که اصلاحطلبان بگویند باید با هویت کاملا اصلاحطلبی وارد انتخابات شویم. ما در آن مقطع دو سیاست را پیگیری کردیم؛ نخست آنکه با دورکردن کشور از تندرویها منافع ملی تأمین شود و دوم آنکه اصلاحطلبان باز هم بتوانند در عالم سیاست و به صورت قانونی نقشآفرینی کنند که هر دو این خواستهها محقق شد. اصلاحطلبان بعد از آن توانستند جریان غالب در مجلس دهم را در دست بگیرند و این توفیق بزرگی بود زیرا بسیاری تصور میکردند جبهه اصلاحات بعد از 88 دیگر نمیتواند سر برآورد اما قبول داریم که آقای روحانی در دوره دوم خود نتوانست نماینده واقعی رأیدهندگانش باشد و شخصا دو سال پیش به او گفتم که آقای روحانی اگر از رأیدهندگانت جدا شوی، نیروهای مقابل به تو ارج نمیگذارند که متأسفانه همین هم شد».
میرلوحی درباره درستبودن یا نبودن ادامه سیاست ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگرایان میانهرو در انتخابات1400 هم گفت: «ما یک دوره هزینه عبور از تکصدایی را پرداختیم. واقعیت این است که دیگر کشور ظرفیت تکصدایی را ندارد و مردم باید بین تمام جریانهای سیاسی انتخاب کنند. اگر اصولگرایان میتوانند 60-70 درصد مردم را پای صندوق بکشند و تضمین انتخابات حداکثری کنند، ما از آنها عذرخواهی هم میکنیم و کنار مینشینیم اما اگر نمیتوانند، کمااینکه در انتخابات اخیر مجلس دیدیم که نمایندگان تهران با 20درصد وارد مجلس شدند، باید اجازه داده شود که همه جریانات بهصورت آزادانه در انتخابات حضور داشته باشند؛ در غیر این صورت، حضور اصلاحطلبان بدون هویت اصلاحطلبی در هیچ شرایطی درست نیست و دیگر رخ نخواهد داد».