به اعتقاد یک فعال حوزه کار"مدرک گرایی" در جامعه سطح توقعات و انتظارات فرد از شغل را بالا میبرد و او را به پشت میزنشینی عادت میدهد.
عبداله مختاری در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: متأسفانه با سیاستهایی که در پیش گرفتهایم جامعه را تنها مدرک گرا کردهایم به نحوی که داشتن یک مدرک از دانشگاه آزاد، پیام نور و علمی کاربردی یک افتخار شده است، ولی ما به دنبال کار و تولید علم نیستیم و پز دادن مدرک به یک آفت برای جامعه تبدیل شده است.
وی ادامه داد: امروز رشتههای مختلفی از کتابداری و گلسازی تا آشپزی و خیاطی در دانشگاهها تدریس میشود، ولی مگر قبلاً تجربه عملی کار خیاطی نداشتیم که خیاطی را وارد دروس دانشگاهی کردهایم تا جوانان مدرک خیاطی بگیرند و خانه نشین شوند؟ فارغ التحصیل رشته خیاطی تا پشت چرخ ننشسته باشد از لابه لای کتابهای تئوریک نمیتواند خیاط ماهری شود.
مدرکگرایی مانع ارزشگذاری به کار است
این فعال حوزه کار تصریح کرد: در اداراتی که به مدرکگرایی روی آوردهاند تصور میشود هرچه مدرک تحصیلی بالاتر باشد، کار افراد مقبولیت بیشتری دارد در حالی که نیروهای کار این ادارات بهرهوری بسیار پایینی دارند و مدام از کار میزنند اما در عوض نیروی خدماتی که در چنین اداراتی در ساعات طولانی کار یدی انجام میدهد از حقوق و ارزش کار کمتری برخوردار است به همین دلیل معتقدم باید شغلها را ارزش گذاری و بر اساس جایگاه واقعی آنها تعریف مزد کنیم.
مختاری با بیان اینکه مدرکگرایی مانع ارزشگذاری به کار میشود، گفت: وقتی یک پزشک به مطبش نرود یا مدیرعامل در دفتر کارش حاضر نشود منشی یا مدیر دفتر او کارش را انجام میدهد ولی اگر یک نیروی خدماتی حاضر نشود داد همه در میآید.
دیپلمهها زودتر جذب بازار کار میشوند
وی متذکر شد: بر اساس نظرسنجیها، افراد دارای مدرک دیپلم و فوق دیپلم سریعتر جذب بازار کار میشوند؛ دلیلش این است که مدرک سطح توقع و انتظارات افراد را بالا میبرد و این تلقی در فرد به وجود میآید که چون مدرک گرفته حتماً باید در یک اداره دولتی استخدام شود و پشت میز بنشیند و کسر شأنش میشود در کاری غیر دولتی مشغول شود اما یک دیپلمه بر اساس توقعی که از کار خود دارد عمل میکند. او کار را نه تنها یک وسیله برای کسب درآمد بلکه مورد ارزش و احترام میداند.
به گزارش ایسنا، آمارها نشان میدهد ۴۰ تا ۵۰ درصد افرادی که به قصد اشتغال وارد دورههای مهارتی میشوند، به بازار کار راه مییابند. کارشناسان بر این باورند که بسیاری از رشتههای دانشگاهی بدون توجه به ملاحظات بازار کار و توجه به ظرفیت پذیرش در لیست رشتههای دانشگاهی قرار میگیرند؛ به زعم آنها به جای حذف رشتههای دانشگاهی باید ظرفیت رشتههای پر تقاضا افزایش یابد و رشتههای دانشگاهی بدون در نظر گرفتن صندلیهای خالی، متناسب با نیازهای جامعه و بازار کار تعریف شوند.