پیش از آغاز سال نو با شادی به پیشوازم آمد و گفت: بابا همیار پلیس شدهام؛ ببین! کارتی به سینه و دستهای فیش جریمه را نشانم داد و گفت:« میتوانم کسانی را که قانون را زیر پا میگذارند جریمه کنم. حتی تو را!» دستی بر سرش کشیدم و تاییدش کردم. یکی دو روز پس از پلیس شدنش به جاده زدیم.
محمدرضا نیک نژاد در تارنمای «آسمان آبی» نوشت: با خودکار و فیشهای جریمهاش آماده برای جریمهکردن هر جا سرعت خودرو به سرعت غیرمجاز نزدیک میشد اخطار میداد و میگفت مراقب باش جریمه نشوی! به خاطر او سرعت را کم میکردم و آفرینگویان به راهمان ادامه میدادیم.... از آن زمان بود که باورم به تاثیر آموزش بر اندیشهها و رفتارهای نوآموزان بهعنوان شهروندان آینده بیشتر و بیشتر شد. باور به این که آموزش میتواند آغازگر هر تغییری در جامعه باشد.
امسال نسبت به سالهای گذشته بارندگی در کشور کاهش چشمگیری داشته است. فرماندار تهران در یک گردهمایی رسمی گفت که اگر میزان بارندگی به همین شکل ادامه یابد سال آینده 52درصد از تهرانیها آب برای خوردن ندارند! از دیگر سو کشور نسبت به سال گذشته با کاهش 66درصدی بارندگی روبهرو است و دستکم تاکنون انباشتگی برف در بیشترِ بلندیهای کشور کاهش فراوانی داشته و حتی در تهران نزدیک به صفر است و... همه اینها نشاندهنده سال کمآبی برای همه کشور بهویژه تهرانیهاست. باید این را هم افزود که بهگفته دستاندرکاران 90درصد آب کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود و هدررفت آب در این بخش نسبت به میانگین جهانیاش بسیار بسیار بالاست که شوربختانه تاکنون برنامهای فراگیر و پذیرفتنی نیز برای بهینهکردن این مصرف ارائه نشدهاست و....
به گفته دستاندرکاران آموزشی پوشش تحصیلی در دوره دبستان نزدیک 98درصد است. یعنی در کمجمعیتترین مناطق کشور نیز دبستانی برپا و آموزشی برقرار است. این گستردگی جغرافیایی زمینه و فرصت بیمانندی فراهم میکند برای کنشهای گوناگون فردی و اجتماعی از راه آموزش؛ و درآن میان گسترش آگاهیهای اقلیمی و زیست- بومی برای ما ایرانیان. دانشآموزان دبستانی بهدلایل گوناگون در هر زمینهای میتوانند پیامآوران ارزشمند و تاثیرگذار در سطح منطقهای و ملی باشند. باید از این فرصت بهره گرفت تا افزون بر آموزش نوآموزان کنونی و شهروندان آینده، زمینه برای آگاهیرسانی و دانشافزاییهای اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی، آموزشی و... خانوادهها را نیز فراهم کرد. سالهاست که بحران آب در کشور و در رسانهها بسامد بسیاری یافته است و ساختار آموزشی بهعنوان فراگیرترین نهاد اجتماعی میتوانسته و میتواند در این زمینه یاریرسان خوب و اثرگذاری باشد.
بیگمان میتوان از ساختار درختیِ آموزش بهره گرفت و راهکارهای سازمانی و پیشنهادی برای بهکار بستن کنشهای فردی و گروهی در زمینه مصرف بهینه را به آسانی، کمهزینه و در زمانی اندک به هم میهنان در سراسر کشور رساند. شوربختانه تاکنون دستاندرکاران نخواسته یا نتوانستهاند از ظرفیت فراوانِ نهفته در نهاد آموزش بهره بهینه ببرند، اما امروز شاید به ناچار زمان آن باشد که از آن بهره گرفته شود. این کار بهآسانی و البته با کمی خواست و اراده، میتواند از دولت به وزارتخانههای وابسته و از آنها به آموزش و پرورش و سپس به همه مدرسههای سراسر کشور گسترش یابد.
اگر قرار است کاری انجام شود، امروز و در آستانه بحران جدی آب باید دست بهکار شد. بیگمان با این کار میتوان بهاندازه فراوانی از آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، انسانی و حتی سیاسی بحران کمبود آب در کشور کاست. دانشآموزان دبستانی تشنه آموختن و آموزش دادن هستند؛ این ویژگی و این فرصت را از دست ندهیم.