سيد ابن طاووس براى هلال اين ماه دعايى روايت كرده است:
روز اوّل: در سال سى و هفتم جنگ صفين در گرفت و در اين روز در سال شصت ويكم به قولى سر مبارك حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) را وارد دمشق كردند و بنى اميه آن روز را عيد قرار دادند و آن روزى است كه در آن غصه ها تازه مى شود.
كانت مآتم بالعراق تعدها أموية بالشام من أعيادها
در عراق ماتمهايى بود كه آن را بحساب آوردند بنى اميه در شام از عيدهاى خود
و در اين روز و به قولى در روز سوم، در سال صدوبيست و يك زيد بن على شهيد شد.
روز سوم: سيد ابن طاووس از كتابهاى اصحاب ما اماميه نقل كرده است كه در اين روز خواندن دو ركعت نماز مستحب است كه در ركعت اول سوره هاى حمد و انا فتحنا و در ركعت دوم سوره هاى حمد و توحيد خوانده و پس از سلام صد مرتبه صلوات و صد مرتبه اللّهمّ العن ال ابى سفيان و صد مرتبه استغفار بگويد، آنگاه حاجت خود را بخواهد. روز هفتم به قول شهيد و كفعمى و ديگران و از طرفى به قول شيخ كلينى و شيخ طوسى.
در روز بيست وهشتم در سال پنجاهم شهادت حضرت مجتبى عليه السّلام واقع شد.[و در اين روز در سال 128 ولادت حضرت موسى بن جعفر(ع) در «ابوا» (منزلى بين مكه و مدينه) اتفاق افتاد. از شیخ حسین انصاری]
روز بيستم: روز اربعين و به قول شيخ مفيد و شيخ طوسى روز بازگشت خانواده حضرت حسين(عليه السلام) از شام به مدينه و روز ورود جابر بن عبد الله انصارى به كربلا براى زيارت امام حسين(عليه السلام) است و جابر نخستين زائر آن حضرت پس از شهادت ايشان است و زيارت حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) در اين روز مستحب است.
از حضرت عسگرى(عليه السلام) روايت شده: نشانه هاى مؤمن پنج چيز است: بجا آوردن پنجاه و يك ركعت نمازهاى واجب و نافله در شب و روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست نمودن و در سجده جبين را بر خاك گذاشتن و بلند گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم». شيخ در كتاب «تهذيب» و «مصباح»زيارت خاص اين روز را از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده كه در مفاتیح موجود است.
روز بيست وهشتم: سال يازدهم روز وفات حضرت خاتم انبياء(ص) است و روز وفات به اتفاق همه علما روز دوشنبه بوده و هنگام وفات شصت وسه سال داشتند. غسل و حنوطش را اميرالمؤمنين عهده دار بود و پس از غسل و كفن بر بدن مطهرش نماز گذارد، آنگه اصحاب دسته دسته و بدون امام بر آن حضرت نماز خواندند، سپس اميرمؤمنان(ع) آن حضرت را در حجره طاهره، در همان نقطه اى كه از دنيا رفته بود دفن كرد. از انس بن مالك روايت شده زمانى كه از دفن پيامبر فارغ شديم،حضرت فاطمه(س) به سوى من آمد و گفت: چگونه جانوروان شما همراهى كرد بر چهره پيامبر خدا خاك فرو ريزيد، سپس گريست و فرمود:
يَا أَبَتَاهْ أَجَابَ رَبّا دَعَاهُ يَا أَبَتَاهْ مِن رَبِّهِ مَا أَدْنَاهُ
پدرم، پروردگارت را كه تو را فرا خواند پاسخ دادى پدرم، چقدر به پروردگارت نزديكى
چه زيبا سروده شده:
اى دو جهان زير زمين از چهاى خاك نهاى خاكنشين از چهاى
به روايت معتبر،آن بانوى بانوان، مشتى از خاك پاك آن مرقد مطهر را بر گرفت و بر ديدگان نهاد و فرمود:
مَا ذَا عَلَى الْمُشْتَمِّ تُرْبَةَ أَحْمَدَ أَنْ لا يَشَمَّ مَدَى الزَّمَانِ غَوَالِيَا
بر بوينده خاك احمد چيست؟ اينكه تا پابان زمان عطرها را نبويد
صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا
بر من مصائبى فرود آمد كه اگر آنها بر روزها آمده بود شب مىشدند
شيخ يوسف شامى در كتاب «درّ العظيم» نقل كرده است كه فاطمه زهرا(ع) اين اشعار را در مرثيه پدر فرمود:
قُلْ لِلْمُغَيَّبِ تَحْتَ أَطْبَاقِ الثَّرَى إِنْ كُنْتَ تَسْمَعُ صَرْخَتِي وَ نِدَائِيَا
به آنكه در زير تودههاى خاك پنهان شده بگو اگر فرياد و صداى مرا مىشنيدى
صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَا
بر من مصائبى فرو ريخت كه اگر آنها بر روزها فرو ريخته بود شب مىشدند
قَدْ كُنْتُ ذَاتَ حِمًى بِظِلِّ مُحَمَّدٍ لا أَخْشَ مِنْ ضَيْمٍ وَ كَانَ حِمَیً لِيَا
همانا من در سايه محمّد حمايتى داشتم كه از ستم نمىترسيدم و او جوركش من بود
فَالْيَوْمَ أَخْضَعُ لِلذَّلِيلِ وَ أَتَّقِي ضَيْمِي وَ أَدْفَعُ ظَالِمِي بِرِدَائِيَا
اما امروز براى شخص پست تواضع كنم و از ستم بر خود مىپرهيزم و ستمگرم را با جامهام دفع كنم
فَإِذَا بَكَتْ قُمْرِيَّةٌ فِي لَيْلِهَا شَجَنا عَلَى غُصْنٍ بَكَيْتُ صَبَاحِيَا
اگر قمرى به شبانگاهش گريه كند من در روز از غصّه بر شاخسارى بگريم
فَلَأَجْعَلَنَّ الْحُزْنَ بَعْدَكَ مُونِسِي وَ لَأَجْعَلَنَّ الدَّمْعَ فِيكَ وِشَاحِيَا
اندوه را پس از تو مونسم قرار میدهم و دانه هاى اشك را در حجر تو گرد نبندم
روز آخر ماه: سال دويست وسه به قول شيخ طبرسى و ابن اثير،شهادت حضرت رضا(عليه السلام) به سبب انگور زهرآلود واقع شد. در آن وقت سن مباركش پنجاه و پنج سال بود و قبر شريفش در خانه حميد بن قحطبه در قريه سناباد در سرزمين طوس قرار گرفت.