جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: سه شنبه، 19 ارديبهشت 1396     
تعارف را بگذاریم کنار؛ خطر بیخِ گوشمان است

فرهنگ > تئاتر - حسین پاکدل در نوشته‌ای کوتاه کشور را به یک هواپیما، مردم را به مسافران هواپیما و نامزدهای ریاست‌جمهوری را به داوطلبان خلبانی آن تشبیه کرده است.

 به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حسین پاکدل متن کوتاه خود را در اینستاگرام منتشر کرده است.

پاکدل در اینستاگرام نوشت: «تعارف را بگذاریم کنار؛ خطر بیخِ گوشمان است. همه سوارِ یک هواپیماییم، همه با هم. از زمین کنده‌ایم. الان توی هواییم. بالای بالا. خیلی بالا. هرجور نقصی هم بگویید داریم، هيچ چتر نجاتى هم نمانده است. باد و طوفان و رعد و برق هم هست. چپ و راست هم سنگ‌های آسمانی و هواپیماها و اجسام پرنده از کنارمان رد می‌شود. عادتمان هم داده‌اند سرجاى خود ننشسته و دائم توی سروکله هم بزنیم.

پس از هشت سال گمگشتگی و دربدری تازه چهارسال است این هواپیما که همگی درش نشسته‌ایم قدری جان پرواز پیدا کرده‌است. حالا غوغاست. غوغا. شش نفر محترم و برگزیده از بین ما مسافرها مدعی هدایت درست این غولِ معلق‌اند.

یکی با این که گواهی راندن دارد به اندازه هدایتِ یک ونِ گشتِ ارشاد خلبانی بلد است؛ شور بگیردش بدجور خودزنی می‌کند ارتفاع را گم کرده ممکن است بزندمان به کوه یا برج‌های بلند. یکی خیلی هنر کند با تمام عقبه در حد واژگون کردنمان در زندانِ کره شمالی راه و بیراه را بلد است. یکی در حد دعا خواندن برای سلامت پرواز چیز بلد است. یکی در اندازه شمارش تعداد چمدان‌ها و یکی به درد کمک خلبانی می‌خورد. یکی هم چهار سال است به هر جان کندنی بوده با کمک همان کمک‌ خلبانِ ماهر این هواپیما را به ارتفاع معقولی رسانده‌است. با این که از بالا و پایین و چپ و راست سیخ و میخ و سوزن بر او فرو کرده و نیشگون و گازش گرفته‌اند و از برجِ کنترل پرواز هزاران جور نقشه راه جلویش گذاشته‌اند، تازه راه و بیراه را شناخته و خم و چم هواپیما و سرنشینان دستش آمده‌است.

حالا وسطِ این بلبشو از بلند گو از ما مسافران خواسته‌اند نظر بدهیم کدام یکی ما را سالم‌تر به زمین می‌رسانند. جالب است در این گیرودار دو نفری هستند مدام از بلندگو قولِ قاطعِ سه وعده غذای اضافی در طول پرواز می‌دهند؛ هرقدر هم خدمه پرواز توی سرشان می‌زنند که بابا به خدا هیچ جیره اضافی در هواپیما نیست گوششان بدهکار نیست که نیست؛ چون به عینه می‌بینند تعدادی از مسافرانِ گرسنه‌ و شبهِ گرسنه از حالا صف بسته‌اند برای دریافت غذای نذری جوری که هجوم جمعیتِ ملتهب هر لحظه ممکن است تعادل هواپیما را به هم بزند. شوخی ندارد. حواسمان نباشد به پلک‌زدنی سقوط می‎کنیم.

حالا مدام عده‌ای بگویند دخالت نمی‌کنیم تا سقوط کند!»




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: