جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 22 اسفند 1395     
حادثه فقط برای همسایه نیست

روزنامه آرمان؛سید حسن موسوی چلک*: آنچه از گذشته تا به امروز در مورد آن نگرانی وجود داشته و دارد، موضوع تصادفات رانندگی است. به گونه‌ای که سال گذشته چیزی حدود ۱۷ هزار فوتی در کشور بر اثر تصادف داشتیم، به عبارت دیگر در هر ساعت دو نفر در کشور بر اثر تصادفات جاده‌ای جان خود را از دست می‌دهند. ما باید تاملی در این باره داشته باشیم، چون تعداد فوتی‌ها بالاست. این موضوع در کنار بالا رفتن آمار تلفات جاده‌ها، آثاری مثل افزایش معلولیت در جامعه و افزایش زنان سرپرست خانوار و همچنین بالا رفتن تعداد کودکان بی‌سرپرست بر جای می‌گذارد که نگرانی را در این باره چند برابر می‌کند. در حال حاضر یک سوم زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان‌های حمایتی قرار دارند که بر اثر تصادفات سرپرست خانوار شده‌اند. تصادفات جاده‌ای سومین عامل مرگ و میر در کشور نیز هست که گفته می‌شود شش تا هشت درصد درآمد ناخالص ملی را بابت هزینه‌هایی که در اثر تصادفات به وجود می‌آید، پرداخت می‌کنیم. در بعضی کشورها این عدد بین ۵/۱ تا ۲ درصد است. هزینه‌های دیگری نیز بر اثر تصادفات ایجاد می‌شود، چون یک بخش از هزینه‌های تصادفات، مادی است. برای مثال کودکی که سرپرست خود را تا آخر عمر از دست می‌دهد، دیگر نمی‌توان روی این مساله قیمتگذاری کرد. همچنین فردی که چشم، دست، پا و... را از دست می‌دهد و در سلامتی او خلا به وجود می‌آید، تا زمانی که زنده است، با این عارضه سروکار خواهد داشت. به همین دلیل موضوع تصادفات در ایران باید جدی گرفته شود. به ویژه اینکه خودروها و جاده‌های ما ایمن نیستند. رانندگان ما هم علاوه بر بحث خودروها و جاده‌ها، رانندگانی نیستند که ایمن رانندگی کنند.

نقش ۷۵ درصدی عامل انسانی در تصادفات

همواره گفته شده در تصادفات سه عامل کلیدی وجود دارد؛ جاده، خودرو و عامل انسانی. از این رو گفته می‌شود در تصادفات نقش عامل انسانی بیش از ۷۵ درصد است. حال که ۷۵ درصد از این مساله به عامل انسانی برمی‌گردد، طبیعتا برای مدیریت ترافیک باید روی آموزش تمرکز و از تمام ظرفیت‌ها در بخش آموزش استفاده شود. پلیس به تنهایی نمی‌تواند در این بخش ایفای نقش کند. در نهادهای دولتی، ان‌جی‌اوها، تشکل‌ها و هر جا انسان وجود دارد، باید آموزش درست و مستمر مورد نظر قرار گیرد. نکته دیگری که در این موضوع حائز اهمیت است، ابعاد اجتماعی تصادفات رانندگی است که اشاره کوتاهی هم به آن شد. متاسفانه در رابطه با تصادفات این ابعاد دیده نمی‌شود؛ ما تصادفات را بیشتر به همین خساراتی که بیمه پرداخت می‌کند، خلاصه می‌کنیم یا در نهایت در بحث دیه ختم می‌شود، درحالی که واقعیت این است که هزینه آثار روانی و اجتماعی تصادفات، با سایر هزینه‌ها قابل مقایسه نیست. بنابراین این مساله ایجاب می‌کند که در رابطه با تصادفات برنامه‌های جدی تری در پیش بگیریم. ما در دو مقطع زمانی عید و تابستان که معمولا تعداد سفرها بیشتر است، شاهد حضور بیشتر پلیس هستیم و تدابیری در این باره اتخاذ می‌شود و رسانه‌ها نیز به این موضوع توجه می‌کنند، اما واقعیت امر این است که همان ۱۷ هزار فوتی کم نیست. گرچه ما روند کاهشی از ۳۲ هزار نفر داشتیم و به این رقم رسیده‌ایم، اما همیشه عوارض این تصادفات را پرداخت می‌کنیم؛ عوارضی که اگر تدبیر کنیم، شاید پیامدهای منفی به این صورت نداشته باشد.

تصادفات با زور کم نمی‌شود

ما در حوزه انجمن مددکاران اجتماعی ایران، دو سال قبل کمپینی را برگزار کردیم که امسال هم قرار است برگزار شود و به دنبال این هستیم که مدارا را در رانندگی مدنظر قرار دهیم، چون بخشی از این تصادفات، بر اثر تعجیل نابجا به وقوع می‌پیوندد و اگر صبر و شکیبایی را مبنای رانندگی خود قرار دهیم و بردبارتر از قبل باشیم، می‌توانیم در این صورت، آمار تصادفات را کاهش دهیم. باید توجه داشت که با زور و جبر قانون نمی‌توانیم تصادفات را کم کنیم. گاهی اوقات ما فکر می‌کنیم با صرف جریمه می‌توان این کار را انجام داد، اما واقعیت این است که جریمه به تنهایی در این بخش تاثیر گذار نیست. بنابراین آموزش را باید محور قرار دهیم. آلمان در چند سال گذشته چیزی حدود ۲۲هزار فوتی بر اثر تصادفات جاده‌ای داشت. در سال ۲۰۱۲ آماری اعلام کردند که نشان می‌داد تعداد فوتی‌های آنها به حدود ۳ هزار نفر رسیده بود. درست است که خودروها و جاده‌ها در آلمان دارای ایمنی کافی هستند، اما نباید از نقش آموزش در این زمینه غافل شد. ما هم می‌توانیم همین فضا را در جامعه خود نهادینه کنیم، اما قطعا با رویکرد سلبی نمی‌توانیم در کاهش تصادفات به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنیم. ما نمی‌توانیم با اتکا به زور و اجبار، آمار تصادفات را کاهش دهیم. این نکته مهمی است که نباید از آن غفلت کرد، چون جنس کار از نوع فرهنگی است و قرار است روی نیروی انسانی کار شود. بنابراین منطق مدیریت هوشمند ایجاب می‌کند که ما روش درست‌تری را برای این بخش فراگیر کنیم.

آموزش فرهنگ ترافیک از کودکی

مدیریت هوشمند اقتضا می‌کند که ما در چنین مواردی، آن استراتژی را در پیش بگیریم که بیشترین اثر بخشی را داشته باشد و بدون شک آموزش فرهنگ ترافیک می‌تواند در این بخش، چنین نقشی ایفا کند. از آموزش خسته نشویم و از تمام ظرفیت‌ها در همه مقاطع بهره ببریم. گرچه آموزش در دوران کودکی و نوجوانی می‌تواند اثربخشی بیشتری داشته باشد. برای اینکه ما وجه اجتماعی این موضوع را هم بررسی کنیم، بهره گیری از ظرفیت متخصصان اجتماعی از جمله مددکاران اجتماعی، می‌تواند در این بخش تاثیر گذار باشد. ما حتی تربیت مربی مدیریت ترافیک را در ابعاد اجتماعی با همکاری دانشگاه لایپزیک آلمان و دانشگاه علوم بهزیستی برگزارکردیم؛ اعتقاد ما بر این است که می‌توانیم از همه این ظرفیت‌ها در مدیریت بهتر حوزه ترافیک استفاده کنیم. شرط این موضوع هم این است که بپذیریم فقط پلیس در این بخش نمی‌تواند کمک کننده باشد. چرا که پلیس تا به امروز نتوانسته از همه ظرفیت‌ها استفاده کند و خودش محور این کار است. یک جاهایی در آموزش و پرورش ورود پیدا کرده، اما ظرفیت آموزش در کشور ما بیشتر است و نباید این ظرفیت‌ها فقط محدود به پلیس شود. پلیس ما یک پلیس جریمه محور است، به همین دلیل دوربین می‌گذارند که جلوی تخلفات را بگیرند. بنابراین این نگاه در پلیس، همچنان آن را پلیس جریمه محور نگه می‌دارد. در حالی که عنوان آن پلیس راهنمایی و رانندگی است. البته همه مساله پلیس نیست؛ مردم ما چنین می‌پندارند که حادثه برای همسایه است و فکر نمی‌کنند ممکن است این اتفاق برای خودشان نیز به وجود آید. اعتماد به نفس آنها باعث می‌شود حادثه را برای خود نبینند، در حالی که ماهرترین راننده هم نمی‌تواند با اطمینان کامل در جاده رانندگی کند.

* رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: