خبرگزاری تسنیم: اخبار حوادث همیشه و در تمامی برهههای تاریخ مخاطبان «پَروپا قرصی» داشته و از دههای گذشته تا به امروز همچنان در زُمره پربازدیدترین اخبار قرار داشته است، از سالیان دور نیز تعداد زیادی از خوانندگان، روزنامه را میخریدند تا صفحه حوادث آن را بخوانند.
اکنون نیز با حضور خبرگزاریها و سایتهای خبری، هر روزه بخش قابل توجهی از پربازدیدترین اخبار هر رسانهای به اخبار حوادث تعلق میگیرد و صحفه حوادث روزنامهها همچنان پربازدید و پابرجاست.
برای بازخوانی حوادث و پروندههای جنایی در دهههای گذشته به سراغ اخبار حوادث یکی از روزنامههای کثیرالانتشار کشور در دهه 50 رفتیم و در قالب سلسله گزارشهایی به بازخوانی این پرندهها البته با ادبیات و «قلم حوادثنویسی» خاص آن ایام(بدون دخل و تصرف در نحوه تنظیم آن) میپردازیم.
در ادامه سراغ حوادث و وقایع جنایی در هشتم خرداد ماه سال 1355 رفتیم.
قاچاقچی رِند، خاک را به جای هروئین فروخت
جوانی، مردی را که به جای هروئین به او خاک فروخته بود، با چاقو زد؛ روز پنجشنبه مردی به نام «فرهاد» 33 ساله در حالیکه دستش مجروح شده بود به مأمورین انتظامی شکایت کرد که دو جوان به نام منصور و جعفر در خیابان با او دعوا کردند و منصور او را با چاقو مجروح کرده است.
مأمورین ساعتی بعد منصور و جعفر را دستگیر کردند و منصور در بازجویی گفت: چند روز قبل برای خرید هروئین به فرهاد مراجعه کردم او یک بسته به من داد و پولش را گرفت اما وقتی در بسته را باز کردم دیدم که فرهاد به جای هروئین به من خاک فروخته است.
منصور گفت: همراه دوستم جعفر در تعقیب فرهاد بودم که او را در خیابان دیدم و به او اعتراض کردم که فرهاد ناگهان به ما حمله کرد و من هم با چاقو او را مجروح کردم.
با اعتراف منصور نزد مأمورین، پرونده به دادسرای تهران فرستاده شد و دادیار دادسرای تهران، منصور را بازداشت کرد.
اثر ناخن دختر همسایه، مهاجم نیمهشب را رسوا کرد!
مردی که نیمه شب وارد خانه دختر همسایه برادرش شده بود، اثر ناخن دختر روی دست و صورتش او را رسوا کرد!
روز پنجشنبه گذشته دختر پانزده سالهای به نام «افسانه» به مأمورین کلانتری 15 تهران مراجعه کرد و گفت: هنگامیکه با برادر و خواهر کوچکم در خانه خوابیده بودیم، ناگهان متوجه شدم دستی دهان مرا گرفته است. ابتدا فکر کردم دست خواهرم است اما بعد حس کردم که جسم سنگینی بر روی بدنم افتاده است، از خواب پریدم و دیدم جوانی که بر روی صورتش دستمال بسته، دهان مرا گرفته است و من با ناخن به صورت و دست او چنگ زدم، او از تاریکی شب استفاده کرد و از دیوار خانه فرار کرد.
افسانه افزود: با سر و صدای من، همسایهها از خواب بیدار شدند، من به خانه همسایه مجاور رفتم و جریان را به آنها گفتم. در این وقت برادر همسایه از در داخل شد وقتی از او سؤال کردند که تو کجا بودی؟ او که شاهرخ نام دارد، گفت: دنبال دزد رفته بودم. ناگهان من نگاهم به دست شاهرخ افتاد و روی دست او اثر ناخن و خراشیدگی دیدم و فوراً دریافتم شخصی که وارد خانه ما شده کسی جز شاهرخ نبوده است.
مأمورین شاهرخ را دستگیر کردند و به دادسرای ناحیه فرستادند. شاهرخ نزد «ابوالحسن فرهی» معاون دادسرا و سرپرست ناحیه 3 گفت: من مشروب زیاد خورده بودم و خانه برادرم را با خانه افسانه اشتباه گرفتم، از دیوار بالا رفتم و چون متوجه شدم وارد خانه افسانه شدم دهان او را گرفتم که جیغ نکشد.
افسانه در دادسرا گفت: چون پدر و مادر من با هم اختلاف داشتند و جدا از هم زندگی میکنند شاهرخ با علم به این امر وارد خانه ما شده بود.
دادیار دادسرای تهران دستور بازداشت شاهرخ را صادر کرد.
معالجه با تریاک، دختر 6 ماهه را کشت!
مردی برای بهبود دختر 6 ماههاش به او تریاک خورانید اما دختر چند ساعت بعد درگذشت.
دیروز مردی به نام اسماعیل، جنازه دختر 6 ماهه خود را به پزشکی قانونی آورد تا ترتیب دفن آن داده شود اما به او گفته شد که بایستی دستور دادسرای تهران را ارائه دهد تا پزشکی قانونی جنازه را تحویل بگیرد. اسماعیل به دادسرا مراجعه کرد و در تحقیقاتی که از او به عمل آمد گفت: فرزندم مدتی بیمار بود و من دیروز او را جهت درمان از میانه به تهران آوردم اما در بین راه بیش از حد بیتابی میکرد و من هم برای اینکه آرام بگیرد ناچار مقداری تریاک به او خوراندن اما ساعتی بعد در آغوشم مرد.
دادسرای تهران دستور دستگیری اسماعیل را به اتهام خوراندن تریاک به فرزند 6 ماههاش صادر کرد و جنازه جهت تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی تحویل شد.
به جرم حیف و میل کردن پول توجیبی، پدر با مشت و لگد پسرش را کشت
مردی فرزندش را زیر ضربات مشت و لگد کشت.
این مرد کارگر کارخانه نساجی و ریسمانریسی در سمنان است و تنها پسرش جواد که به دست او کشته شده سیزده ساله بود.
مادر جواد که سخت از مرگ فرزندش ناراحت است، گفت: پسرم 50 ریال پول داشت که معلوم نبود آن را چگونه خرج کرده است و شوهرم که میگفت جواد پولش را حیف و میل کرده، او را زیر ضربههای مشت و لگد کشت.
پدر جواد که سابقه بیماری روانی دارد به اتهام کشتن فرزندش در زندان به سر میبرد، جواد در دبستان درس میخواند، جسد جواد پریروز به پزشکی قانونی تهران انتقال یافت تا علت اصلی مرگ وی روشن شود.