جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: يکشنبه، 10 بهمن 1395     
اشتباه محاسباتی در روابط اروپا و امريكا

روزنامه اعتماد: جدايي و شكاف ميان اروپا و ايالات متحده تا چه حد جدي است؟ و اثباتا به ميزاني هست كه بتوان روي آن سرمايه‌گذاري و بهره‌برداري كرد!؟ دست‌كم آنگونه كه ايران آرزو دارد؟برخي ديپلمات‌هاي غربي مقيم بروكسل مي‌گويند «صرف‌نظر از وجود اختلافات ميان پايتخت‌هاي اروپايي با واشنگتن و قضاوت‌هايي كه درباره آن صورت مي‌گيرد، مواضع آقاي ترامپ علت اصلي طرح چنين مباحثي ظرف يكي، دو ماه اخير بوده اما باور ندارند كه در سلبي‌ترين حالت ممكن كشور‌هاي اروپايي مترصد جدا كردن واگن‌هاي خود از قطار ايالات متحده باشند».
 
اصلا منطقي به نظر نمي‌رسد. «دن اسميت» مدير ارشد موسسه تحقيقات صلح در سوئد مي‌گويد: «با همه اختلاف نظر‌ها جدايي اروپا از امريكا سخت است، چرا كه DNA اروپايي‌ها وابسته به امريكاست. معتقدم سوال مهم امروز اين است كه اتحاديه اروپا بدون امريكا مي‌تواند خود را حفظ كند يا نه؟ و اگر بخواهد اين كار را انجام دهد چطور؟ در عين حال معتقدم اتحاديه اروپا نبايد اختلاف نظرهاي جدي با ديدگاه‌ها و مواضع عمده امريكا تا سال ٢٠٢٠ ايجاد كند و خود را به عنوان قطب متخاصم امريكا معرفي نكند.» ضرورت‌هاي استراتژيك، امنيت راهبردي، سنت‌هاي پايدار و ماهيت نياز‌هاي دايم التزايد و مستمردر بستر روابط ايالات متحده و اروپا تا حد زيادي مويد ديدگاه‌هايي از اين دست است. هر چند نمي‌توان وجود اختلاف يا حتي تضاد ميان قدرت‌هاي دوسوي آتلانتيك را منكر شد اما ايجاد يك حساب ويژه روي آن، خطاي استراتژيك فاحشي است.
 
 بحث بر سر اختلافات اروپا و ايالات متحده در مقايسه با برداشتي كه از آن صورت مي‌گيرد به خودي خود اهميتي ندارد و كمكي هم به ما در فهم چرايي آنها و يافتن پاسخي براي رفع ابهامات نمي‌كند. مساله اين است كه با قرار گرفتن ميان اين شكاف‌ها مي‌توان به حل معضلات و مشكلات ديپلماسي عمومي مبادرت ورزيد يا خير؟ پاسخ به اين سوال صرفا با مهندسي معكوس ديپلماسي و از زاويه نگاه اروپا به دو عرصه منازعات و مناقشات داخلي اروپا و بين‌المللي امكان‌پذير است. در واقع در تحليل نهايي ماهيت روابط و شكل بحران‌ها، رهبران اروپا قرار است براي چه چيزي روياروي ايالات متحده قرار گرفته و اختلاف را به دشمني تبديل كنند؟ به باور من هيچ! تبديل و تعويض يك سنت ديرينه و تاريخي به هر دليل نه شدني‌ست و نه منطقي. در شرايط كنوني آنچه به اروپا تا حد زيادي حق مي‌دهد مسائل خود را با ايالات متحده آقاي ترامپ فورا سروساماني دهد سياست‌هاي امنيتي و راهبردي روسيه است كه  حتي بيش از دوران اتحاد جماهير شوروي به يك خطر بالقوه براي اروپا و مرزهاي جغرافيايي و امنيتي آن تبديل شده است. در يك چنين فرآيند پرتلاطم امنيتي و ثبات قاره‌اي، طبيعي است هر گونه برداشت نامتعارف از اوج گرفتن منازعات اروپايي - امريكايي خارج از مناسبات متعادل‌كننده دروني بلوك متحد غرب چندان قابل قبول نباشد.
 

تا آنجا كه به ايران و قرارداد اتمي با قدرت‌هاي جهاني و مشخصا ايالات متحده مربوط مي‌شود، نگراني تهران قابل درك و فهم جدي است. اروپا نيز تا آنجا كه به تعهدات و تمايلات عمومي‌اش مربوط مي‌شود در قبال اين توافق خود را پايبند مي‌داند. كما اينكه خانم ترزا مي، ‌نخست‌وزير بريتانيا روز پنجشنبه در اجلاس سراسري حزب جمهوريخواه در فيلادلفيا از اين توافقنامه بين‌المللي به صراحت دفاع كرد. اما بايد به اين نكته توجه داشت حتي اگر ايالات متحده اجراي مفاد توافقنامه را با چالش جدي روبه‌رو كند، باز هم بعيد به نظر مي‌رسد پايتخت‌هاي اروپايي رودرروي واشنگتن قرار گيرند. حداقل آن‌طور كه تهران انتطار بهره‌برداري از آن را دارد. مسائلي استراتژيك و راهبردي سياست خارجي بايد در سطحي بالاتر و عمومي‌تر حل شده و مديريت شوند. در آن صورت است كه اروپا مي‌تواند نقش موثر و مثبتي بازي كند. عكس اين معادله صادق نيست. نبايد دچار اشتباهات محاسباتي جبران‌ناپذيري شد.




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: