روزنامه آرمان: عادت به تعويق انداختن كار در انسان، مثل بسياري از عادتهاي ديگر از جمله پرخوري، سيگار كشيدن و... جنبه فراگير دارد و مردم با اينكه از زيان آن آگاه هستند، با وجود اين از كنارش بي توجه ميگذرند. عدم تمايل به درس خواندن، ميزان بالاي تماشاي تلويزيون و... از نشانههاي تنبلي هستند. چطور ميتوانيم تنبلي و سستي را درمان كنيم و بي حالي و بي حوصلگي را از خود دور كنيم؟ راههايي عملي براي از بين بردن تنبلي وجود دارد كه عبارتند از:
تلاش براي پرهيز از تنبلي
با عزم و اراده بايد با سستي و بي حالي برخورد كرد. اگربدانيم كه تنبلي عامل برانگيزاننده خشم خداوند است، راحتتر با آن مبارزه ميكنيم.
پرهيز از توجيه
گاهي افراد براي فرار از مسئوليت، بهانه تراشي ميكنند. با عذر و بهانه تراشي، فرد رفتار خود را منطقي جلوه ميدهد، در نتيجه با اين رفتار سستي را در خود تقويت ميكند. براي درمان فرد بايد از توجيه اجتناب كند و خود را گول نزند. براي پرهيز از توجيه گرايي، به چند مورد بايد توجه كرد: فرد براي موجَه جلوه دادن تاخير در انجام كار، دلايل گوناگون را دستاويز براي دفاع از خود قرار ندهد. براي فرار از وظيفه، از ديگران هم توجيه را نپذيرد، تا اهمال در خود او و ديگران تقويت نشود. از آن كسي كه مسئوليت كاري را داشته، تنها نتيجه كار سوال شود؛ چرا كه مديريت زمان از وظائف اوست و به ما ربطي ندارد. به اهمال كار گوشزد شود كه مادر برابر برنامهريزي نادرست او، هيچ مسئوليتي نداريم و حتي نميتوانيم توجيهات او را بشنويم.
يافتن دوست منضبط
اهمال كاران به دليل نداشتن برنامه مشخص در زندگي روزمره و نيز به جهت نداشتن اراده قوي، هميشه به عاملي براي به حركت در آمدن نياز دارند. يكي از موثرترين عوامل محرك، دوست با اراده و منظم است. افراد از تمام روحيات، خلقيات، اعمال و رفتار دوست خود اثر ميپذيرند. نشست و برخاست با دوست منضبط به خصوص اگر مستمر باشد، خود به خود مسير حركت انسان را تغيير ميدهد و گاه تا حدي بدون زحمت انسان را منظم و با اراده ميكند.
خود تنظيمي
خوب است كه هر وقت كاري را به عقب انداختيم، آن را در تقويم و يا دفتري يادداشت كنيم و جلوي چشم باشد. در اين روش هم تنبيه وجود دارد هم تشويق؛ در واقع كاهش دفعات سستي تشويق است و زياد شدن دفعات آن تنبيه به شمار ميرود. اين روش همان محاسبه در كارها است.
پيمان بستن
راه ديگر درمان تنبلي اين است كه فرد با خود پيمان ببنددكه تنبلي نكند و تلاش كند كه آن را انجام دهد.
تمرين مبارزه با كمرويي
وقتي كسي نميتواند كارش را به درستي و يا به موقع انجام دهد، دچار كمرويي و شرم ميشود. براي مبارزه با آن تلاش كنيد و بر اعصاب خود مسلط باشيد. نگذاريد كه اتفاقات و حوادث، لحظهاي شما را تحت تاثير قرار دهد. تلاش كنيد تا شيوه و رفتار كسي را كه به نظر شما انساني كامل است، تقليد كنيد. برخورد با ديگران، پيش سلام بودن، احوال پرسي كردن، ارتباط برقرار كردن، همدردي، حضور در جمع مردم، شركت در غم و شادي آنها و... ميتواند راهكار خوبي براي مبارزه با كمرويي باشد.
خود آشكاري حقيقي
گاهي علت اينكه دچار تنبلي ميشويد اين است كه ميترسيد وارد كاري شويد؛ چرا كه از قضاوت اين و آن دل خوشي نداريد.
راه مبارزه و درمان
خود را نبازيد و كار را ادامه دهيد، خود را شاد و پر نشاط وارد معركه كنيد، ممكن است در اولين برخورد موفق نشويد ولي مهارتهايي را كسب خواهيد كرد. اگر وارد كار نشويد هميشه در نقطه صفر باقي خواهيد ماند. هرگز نگوييد ميترسم در گفتارم اشتباهي باشد و آبرويم برود بلكه بگوييد ميگويم و ميخواهم اشتباهاتم را اصلاح كنم و يا ميخواهم حرفم را بزنم، به خود جرات شركت در جمع را بدهيد و خود را از آنها بدانيد و با آنها باشيد.
نقش بازي كردن
اين روش در جمع دوستان و آشنايان كاربرد دارد. به اين منظور ميتوان اين تمرين را انجام داد: فرض كنيد براي يك سخنراني آماده ميشويد كه هنوز جرات ارائه آن را نداريد. از دوست و يا همسر خود بخواهيد تا در برابر شما به طور جدي و به عنوان شنونده بنشيند و شما مقاله خود را در برابر او ارائه دهيد. از او بخواهيد تا كار شما را ارزيابي كند و مورد نقد قرار دهد. گاه ميتوان درمقابل آيينه اين تمرين را انجام داد. و يا نوار صوتي يا تصويري خود را ضبط كرد.
دسترسي به استعدادهاي انساني
وقتي با ديدي منفي به موضوع نگاه ميكنيم، توانايي خود را به فراموشي ميسپريم و يا از آن غافل ميشويم. شايد هم نظر كردن به نقاط منفي ما را از جهات مثبت و امتيازات آن كار غافل كرده است.براي رفع اين مشكل، بايد از برنامههاي كوتاه مدت بهره گرفت. هر برنامه را مقدمه برنامههاي بعدي قرار دهيد و گام به گام نتايج كار را مد نظر قرار دهيد. ناراحتيها و سختيهاي زودگذر را فداي اهداف عالي بعدي كنيد كه ثمرات ماندگاري در بر خواهد داشت.
از دست ندادن لحظه حال
گاهي اوقات بر اثر شكستهاي گذشته شخص به سستي مبتلا ميشود. چون پيش از اين خود را از انجام كار ناتوان ديده است و رغبتي براي شروع مجدد كار در خود نميبيند. آن چه از دست رفت، گذشت و آن چه در آينده در پيش داري، به زودي فرا ميرسد.