روزنامه جوان: در حالي اين نوشته را مينويسم كه هنوز از سرنوشت حدود 20 نفر از آتشنشانان فداكار در حادثه ساختمان پلاسكو بهرغم تلاشهاي صورت گرفته براي آواربرداري خبري در دست نيست و همچنان آتشنشانان در حال جستوجو هستند تا شايد از سرنوشت محبوسان در آوار خبری به دست بياورند.
حادثه يكي پس از ديگري در پايتخت در حال وقوع است، هر كدام به دلايلي جان و مال شهروندان را در معرض تهديد جدي قرار دادهاند و در زمان حادثه همگان حضور مييابند تا بتوانند كاري انجام دهند. در حادثه روز پنجشنبه در خيابان جمهوري تاكنون بسياري از مسئولان به محل حادثه سر زدهاند تا از نزديك شاهد فعاليت و عمليات امدادگران و آتشنشانان باشند و هر يك صحبت از انجام دادن كاري يا كمكي براي كاهش آثار و آلام اين حادثه ميكنند.
اي كاش حالا كه همه مسئولان دستگاههاي متولي ميدانند كه در كشور ساختمانهاي فرسوده و حوادث ناگوار در كمين شهر و شهروندان است، به خود بيايند و به جاي اينكه بعد از حادثه خودي در صحنه حادثه نشان دهند، كاري بكنند تا از ميزان حوادث احتمالي در حد توان دستگاههاي تحت امر خود بكاهند. سالهاست شهر تهران آبستن حوادث مختلفي است كه ميتوان جلوي وقوع آن را گرفت، بايد توجه داشت كه فرسودگي از خودروها و وسايل نقليه گرفته و به ساختمانها و تأسيسات شبكههاي زيرزميني هم رخنه كرده است، اما اينكه تاكنون براي مقابله و نوسازي و احياي اين فرسودگيها چه كردهايم، مشخص نيست.
همه دستگاههاي شهري به نوعي داراي وظايفي در حيطه قانوني خود هستند، اما اينكه پس از سالها چه كردهاند، جاي تأمل دارد. در این ميان افزايش جمعیت از يك سو و تراكم بافت شهري از سوي ديگر سبب شده است تا حادثه خبر كند ولي مسئولان و حتي شهروندان بيخبر بمانند!
صاحبنظران ميگويند شهر همانند موجود زندهاي است كه نياز به مراقبت در همه ابعاد دارد، نظارت سيستمي در همه حوزههاي ايمني فنی در كنار توسعه شهري لازمه شهر است كه ميليونها نفر در آن ساكن هستند و رفت و آمد ميكنند. در حقيقت حركتهاي لاكپشتي در احيا و نوسازي بافتهاي فرسوده و گم كردن اولويتها در رسيدگي به شهر از سوي دولت و حتي مديريت شهري سبب شده است تا هر لحظه حادثهاي در گوشهاي از شهر به وقوع بپيوندد. براین اساس بهتر است مسئولان بخشهاي مختلف همچون اصناف، صاحبان املاك، مديريت شهري و شوراي شهر، دستگاههاي اجرايي واقع در شهر و مراكز قانونگذاري و نظارتي و حتي سرمايهگذاري نگاهي به عملكرد دستگاههاي خود داشته باشند و ميزان كوتاهي خود را رصد كنند تا پس از اين حادثه تلخ، ديگر شاهد حوادث كمتري باشيم، چرا برخي از دستگاهها و بخشها با وجود كمكاري و ناكارآمدي در انجام وظايف باز هم به خود حق ميدهند؟ چرا ضعف قوانين رصد و پيگيري نميشود تا به زمين ديگري پاسكاري نشود؟ چرا احساس مسئوليتها كاهش يافته است تا عدهاي بيگناه جان و مال خود را از دست بدهند.
در حقيقت همه مسئولند حتي افرادي كه شاهد وقوع حوادث هستند و به نوعي با هجوم خود مانع از خدمترساني در زمان طلايي به حادثهديدگان ميشوند. اينكه حادثه پيش ميآيد و هيچ كسي مقصر نيست را باید در وجدان خود به قضاوت بگذاريم و از اين پس خود را مسئول در جلوگيري از حوادث بدانيم و عبرت بگيريم از حوادث دور و اطراف خود كه شايد اين حوادث بار ديگر براي من و شما رخ دهد.