خبرگزاری فارس: در اواخر قرن اول هجری، مسلمانان که بیش از نیم قرن از حکومتشان در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا میگذشت، به اسپانیا لشکرکشی کرده و آن را ضمیمه حکومت اسلامی کردند. هشت قرن حکومت مسلمانان در اسپانیا که به اندلس شهرت یافته بود، موجب پدید آمدن مراکز متعدد فرهنگی و اقتصادی شد.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی، اندلس دستخوش موج عظیمی از حملات پی در پی مسیحیان شد و قلمرو مسلمانان، در شرق و غرب، یکی پس از دیگری به دست مسیحیان افتاد. مدت زیادی از این تجاوزات نگذشته بود که تمام شهرهای اسلامی اندلس در شمال، غرب و شرق به دست مسیحیان افتاد و از فرمانروایى پهناور و مقتدر مسلمانان در اندلس، جز غرناطه در جنوب و چند شهر کوچک، دیگر چیزی باقی نماند.
غرناطه (گرانادای امروزی) نیز پس از 9 ماه محاصره، در 19 ژانویه 1492 میلادی سقوط کرد و به این ترتیب اندلس پس از حدود 800 سال به طور کلی از دست مسلمانان خارج شد.
«أبوعبدالله محمد ثانی» آخرین حاکم مسلمان در اندلس
تاریخ درباره این فتح نوشته است: لشکری مرکب از 40 هزار پیاده و 10 هزار سوار به غرناطه حمله کردند و به غارت دست گشودند. خرمنها و درختان میوه و خانهها را آتش زدند و مردم را حتی با بریدن دست و پا شکنجه دادند. فردیناند (از سلاطین مسیحی) که پایداری مسلمانان را مشاهده کرد و راهی برای سقوط غرناطه نیافت، با کمال بیرحمی، راه خواروبار را بر مردم شهر بست. بدین ترتیب شرایط سخت گردید و سرانجام شهر غرناطه تسلیم شد و پیمان صلحی میان مسلمانان و پادشاه مسیحی منعقد گردید.
مسیحیان هرگز مفاد به ظاهر عادلانه این معاهده را رعایت نکردند و مسلمانان از فردیناند و ایزابلا و دیگر سلاطین مسیحی شکنجههای بسیار دیدند و قربانیهای فراوان دادند و بسیاری از مسلمانان مجبور به مهاجرت از آنجا شدند.
مسلمانان در هنگام حکومت خود در اندلس، در نشر فرهنگ و تمدن اسلامی کوشیدند و تمدنی درخشان با شهرهای آباد، کشاورزی، صنایع و معماری پرشکوه به وجود آوردند. قصر مشهور الحمراء از آن عصر همچنان باقی مانده و پذیرای گردشگران است.
به منظور آشنایی بیشتر درباره اندلس پای صحبت دو تن از کارشناسان تاریخ اسلام نشستیم.
فتح اندلس در عصر امویان رخ داد
حجتالاسلام حمیدرضا مطهری رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه فتح اندلس به مراتب بسیار راحتتر از سایر مناطق دیگر انجام شد، ابراز داشت: با وجود اینکه مدت زمان حضور مسلمانان در منطقه اندلس، سابقه بسیار طولانی دارد، اما متأسفانه، نه تنها تلاش زیادی برای ریشه دواندن اسلام در این منطقه صورت نگرفت، بلکه مسلمانان و فاتحان نخستین، اقدام به موقعی را هم انجام ندادهاند.
وی درباره گستردگی سرزمینی اندلس در زمان فتح به دست مسلمانان، افزود: منطقه اندلس با گستردگی فراوان، اسپانیا و پرتغال امروزی و حتی فراتر از آن نیز جنوب فرانسه را هم در بر میگرفت، نام اندلس یک نام اسلامی بود که مسلمانان این عنوان را بر آن گذاشته بودند و در واقع، اندلس نام یک قسمتی از شبه جزیرهای است که اسپانیا و پرتقال را در بر میگرفت و مسلمانان در آن زمان، هر قسمتی را که تحت قلمرو خودشان بود را اندلس مینامیدند، از این رو در برخی از دورهها اندلس اسلامی تا جنوب فرانسه نیز رسیده بود.
مطهری با اشاره به اختلاف میان رهبران اسلامی و سوء استفاده مسیحیان از این نقطه ضعف، خاطرنشان کرد: اگر چه باز پسگیری سرزمینهای تحت عنوان اندلس در طی قرنهای بسیاری صورت گرفت، اما به هر حال نکته اساسی آن است که مسیحیان از اختلاف مسلمانان به نحو احسن استفاده کردند که این موضوع باید در همه جا مورد توجه مسلمانان قرار گیرد.
وی با اشاره به اینکه فتح اندلس در عصر امویان اتفاق افتاد و ورود اسلام به آنجا نیز با گرایش اموی بود، ادامه داد: بعد از گرایش اسلام در سرزمین اندلس، از سال 92 تا 138 هجری، دوره کوتاهی میان ورود مسلمانان تا شکلگیری حکومت مستقل اموی در اندلس بود و از آنجایی که امویان در ضدیت با اهل بیت(ع) زبانزد بودند لذا حضور امویان در اندلس باعث شد تا اگر چه اندیشه شیعی در آنجا وجود داشت اما در ادامه، این گرایشها کمرنگ و یا سرکوب شود.
رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه قم درباره زمان ورود اندیشههای شیعی در اندلس، بیان داشت: نمود گرایش به مکتب اهل بیت(ع) را آنجا میتوان دید که وقتی حکومت امویان به دست یکی از بازماندگان ادریسیان و مؤسس حکومت حمودیان در اندلس به نام «علی بن حمّود» ساقط میشود، حکومت علوی در آنجا برپا میشود، بنابراین با سقوط حکومت امویان بلافاصله شاهد آن هستیم که شاعران بسیاری، اشعار خویش را در مدح اهلبیت(ع) و علویان در دربار «علی بن حمود» میخوانند.
دو نظریه مشهور درباره فتح اندلس
محمدرضا شهیدی پاک نویسنده کتاب «تاریخ تحلیلی اندلس» با اشاره به دیدگاههای که درباره علل فتح اندلس وجود دارد، گفت: «نظریه کلاسیک فتح اندلس» نظریهای تک عاملی و یک علتی است و میگوید فتح اندلس نتیجه نیروی شمشیر و تدبیر نظامی مسلمانانی است که تجربه هفت دهه کار نظامی در سطح جهانی، ایران، شبهقاره هند، ماوراءالنهر، مصر و افریقیه را داشتند.
وی ادامه داد: در این نظریه داستان نظامی فتح اندلس با ذکر جزئیات آورده شده است، این داستان حاکی از همکاری نظامی مسلمانان با «کنت ژولیان» حاکم سبته (Ceuta)، «طارق بن زیاد»، «طریف بن مالک معافری» و «موسیبن نصیر» در تأمین و تهیه نقشه راه فتح اندلس است.
شهیدی پاک اظهار داشت: بنابر این دیدگاه، موسی بن نُصیر پس از فتح اندلس «اشبیلیه» را به جای «طُلیطله» که پایتخت چند صد ساله پادشاهی گوت بود، اعلام کرد او درصدد استمرار حاکمیت اسلام بر جهان برآمد و میخواست از شبه جزیره «ایبری» که دروازه ورود به اروپا بود، آنجا را تسخیر کرده و به قسطنطنیه و سپس به پایتخت خلافت وقت، در دمشق بازگردد.
وی افزود: اما خلافت اموی که در صدد بهرهبرداری از قدرت فتوحات نظامی بود، موسی را به دمشق فراخواند و امر فتوحات را به والیانی از امویان داد که از مخالفان سرسخت افراد متمایل به تشیع بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به «نظریه فتح فرهنگی اندلس»، خاطرنشان کرد: برخی از محققان داخلی و اروپایی از پذیرش فتح نظامی اندلس که مشهور منابع سنتی اندلس است، ابا داشته و مدعی هستند که پیش از فتح اندلس، کلیسای اسپانیا با اندیشه اسلام آشنا شده است و حتی برخی از سران کلیسا به طور خاص از افکار پیامبر اسلام(ص) آگاهی حاصل کرده بودند.
وی با بیان اینکه برخی محققان، علت علاقه مردم اسپانیا به اسلام را آشنایی آنان با نوعی حکمت میدانند که منجر به یکتاپرستی میشود، ادامه داد: با این وصف، نخستین مبلغان مسلمان به راحتی توانستند عقاید اسلامی را در اندلس تبلیغ کنند به طوری که نیروهای اسلامی وارد سرزمینی شدند که آماده بهرهگیری از تعالیم متعالی و انسانساز اسلام را داشت، بنابراین، فتح اندلس مبتنی بر نوعی پیوند فرهنگی بین دو ملت ساکن در شبهجزیره «ایبری» و ملل مسلمان ساکن در افرقیه، مصر و مغرب بوده است که چند دهه از پذیرش اسلام از سوی آنها میگذشت.
در اواخر قرن پانزدهم میلادی، اندلس دستخوش موج عظیمی از حملات پی در پی مسیحیان شد و قلمرو مسلمانان، در شرق و غرب، یکی پس از دیگری به دست مسیحیان افتاد. مدت زیادی از این تجاوزات نگذشته بود که تمام شهرهای اسلامی اندلس در شمال، غرب و شرق به دست مسیحیان افتاد و از فرمانروایى پهناور و مقتدر مسلمانان در اندلس، جز غرناطه در جنوب و چند شهر کوچک، دیگر چیزی باقی نماند.
غرناطه (گرانادای امروزی) نیز پس از 9 ماه محاصره، در 19 ژانویه 1492 میلادی سقوط کرد و به این ترتیب اندلس پس از حدود 800 سال به طور کلی از دست مسلمانان خارج شد.
«أبوعبدالله محمد ثانی» آخرین حاکم مسلمان در اندلس
تاریخ درباره این فتح نوشته است: لشکری مرکب از 40 هزار پیاده و 10 هزار سوار به غرناطه حمله کردند و به غارت دست گشودند. خرمنها و درختان میوه و خانهها را آتش زدند و مردم را حتی با بریدن دست و پا شکنجه دادند. فردیناند (از سلاطین مسیحی) که پایداری مسلمانان را مشاهده کرد و راهی برای سقوط غرناطه نیافت، با کمال بیرحمی، راه خواروبار را بر مردم شهر بست. بدین ترتیب شرایط سخت گردید و سرانجام شهر غرناطه تسلیم شد و پیمان صلحی میان مسلمانان و پادشاه مسیحی منعقد گردید.
مسیحیان هرگز مفاد به ظاهر عادلانه این معاهده را رعایت نکردند و مسلمانان از فردیناند و ایزابلا و دیگر سلاطین مسیحی شکنجههای بسیار دیدند و قربانیهای فراوان دادند و بسیاری از مسلمانان مجبور به مهاجرت از آنجا شدند.
در این نقاشی قدیمی، «أبوعبدالله محمد ثانی» حاکم غرناطة این شهر را تسلیم مسیحیان میکند
مسلمانان در هنگام حکومت خود در اندلس، در نشر فرهنگ و تمدن اسلامی کوشیدند و تمدنی درخشان با شهرهای آباد، کشاورزی، صنایع و معماری پرشکوه به وجود آوردند. قصر مشهور الحمراء از آن عصر همچنان باقی مانده و پذیرای گردشگران است.
به منظور آشنایی بیشتر درباره اندلس پای صحبت دو تن از کارشناسان تاریخ اسلام نشستیم.
فتح اندلس در عصر امویان رخ داد
حجتالاسلام حمیدرضا مطهری رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه فتح اندلس به مراتب بسیار راحتتر از سایر مناطق دیگر انجام شد، ابراز داشت: با وجود اینکه مدت زمان حضور مسلمانان در منطقه اندلس، سابقه بسیار طولانی دارد، اما متأسفانه، نه تنها تلاش زیادی برای ریشه دواندن اسلام در این منطقه صورت نگرفت، بلکه مسلمانان و فاتحان نخستین، اقدام به موقعی را هم انجام ندادهاند.
وی درباره گستردگی سرزمینی اندلس در زمان فتح به دست مسلمانان، افزود: منطقه اندلس با گستردگی فراوان، اسپانیا و پرتغال امروزی و حتی فراتر از آن نیز جنوب فرانسه را هم در بر میگرفت، نام اندلس یک نام اسلامی بود که مسلمانان این عنوان را بر آن گذاشته بودند و در واقع، اندلس نام یک قسمتی از شبه جزیرهای است که اسپانیا و پرتقال را در بر میگرفت و مسلمانان در آن زمان، هر قسمتی را که تحت قلمرو خودشان بود را اندلس مینامیدند، از این رو در برخی از دورهها اندلس اسلامی تا جنوب فرانسه نیز رسیده بود.
مطهری با اشاره به اختلاف میان رهبران اسلامی و سوء استفاده مسیحیان از این نقطه ضعف، خاطرنشان کرد: اگر چه باز پسگیری سرزمینهای تحت عنوان اندلس در طی قرنهای بسیاری صورت گرفت، اما به هر حال نکته اساسی آن است که مسیحیان از اختلاف مسلمانان به نحو احسن استفاده کردند که این موضوع باید در همه جا مورد توجه مسلمانان قرار گیرد.
وی با اشاره به اینکه فتح اندلس در عصر امویان اتفاق افتاد و ورود اسلام به آنجا نیز با گرایش اموی بود، ادامه داد: بعد از گرایش اسلام در سرزمین اندلس، از سال 92 تا 138 هجری، دوره کوتاهی میان ورود مسلمانان تا شکلگیری حکومت مستقل اموی در اندلس بود و از آنجایی که امویان در ضدیت با اهل بیت(ع) زبانزد بودند لذا حضور امویان در اندلس باعث شد تا اگر چه اندیشه شیعی در آنجا وجود داشت اما در ادامه، این گرایشها کمرنگ و یا سرکوب شود.
رئیس انجمن تاریخپژوهان حوزه علمیه قم درباره زمان ورود اندیشههای شیعی در اندلس، بیان داشت: نمود گرایش به مکتب اهل بیت(ع) را آنجا میتوان دید که وقتی حکومت امویان به دست یکی از بازماندگان ادریسیان و مؤسس حکومت حمودیان در اندلس به نام «علی بن حمّود» ساقط میشود، حکومت علوی در آنجا برپا میشود، بنابراین با سقوط حکومت امویان بلافاصله شاهد آن هستیم که شاعران بسیاری، اشعار خویش را در مدح اهلبیت(ع) و علویان در دربار «علی بن حمود» میخوانند.
دو نظریه مشهور درباره فتح اندلس
محمدرضا شهیدی پاک نویسنده کتاب «تاریخ تحلیلی اندلس» با اشاره به دیدگاههای که درباره علل فتح اندلس وجود دارد، گفت: «نظریه کلاسیک فتح اندلس» نظریهای تک عاملی و یک علتی است و میگوید فتح اندلس نتیجه نیروی شمشیر و تدبیر نظامی مسلمانانی است که تجربه هفت دهه کار نظامی در سطح جهانی، ایران، شبهقاره هند، ماوراءالنهر، مصر و افریقیه را داشتند.
وی ادامه داد: در این نظریه داستان نظامی فتح اندلس با ذکر جزئیات آورده شده است، این داستان حاکی از همکاری نظامی مسلمانان با «کنت ژولیان» حاکم سبته (Ceuta)، «طارق بن زیاد»، «طریف بن مالک معافری» و «موسیبن نصیر» در تأمین و تهیه نقشه راه فتح اندلس است.
شهیدی پاک اظهار داشت: بنابر این دیدگاه، موسی بن نُصیر پس از فتح اندلس «اشبیلیه» را به جای «طُلیطله» که پایتخت چند صد ساله پادشاهی گوت بود، اعلام کرد او درصدد استمرار حاکمیت اسلام بر جهان برآمد و میخواست از شبه جزیره «ایبری» که دروازه ورود به اروپا بود، آنجا را تسخیر کرده و به قسطنطنیه و سپس به پایتخت خلافت وقت، در دمشق بازگردد.
وی افزود: اما خلافت اموی که در صدد بهرهبرداری از قدرت فتوحات نظامی بود، موسی را به دمشق فراخواند و امر فتوحات را به والیانی از امویان داد که از مخالفان سرسخت افراد متمایل به تشیع بودند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به «نظریه فتح فرهنگی اندلس»، خاطرنشان کرد: برخی از محققان داخلی و اروپایی از پذیرش فتح نظامی اندلس که مشهور منابع سنتی اندلس است، ابا داشته و مدعی هستند که پیش از فتح اندلس، کلیسای اسپانیا با اندیشه اسلام آشنا شده است و حتی برخی از سران کلیسا به طور خاص از افکار پیامبر اسلام(ص) آگاهی حاصل کرده بودند.
وی با بیان اینکه برخی محققان، علت علاقه مردم اسپانیا به اسلام را آشنایی آنان با نوعی حکمت میدانند که منجر به یکتاپرستی میشود، ادامه داد: با این وصف، نخستین مبلغان مسلمان به راحتی توانستند عقاید اسلامی را در اندلس تبلیغ کنند به طوری که نیروهای اسلامی وارد سرزمینی شدند که آماده بهرهگیری از تعالیم متعالی و انسانساز اسلام را داشت، بنابراین، فتح اندلس مبتنی بر نوعی پیوند فرهنگی بین دو ملت ساکن در شبهجزیره «ایبری» و ملل مسلمان ساکن در افرقیه، مصر و مغرب بوده است که چند دهه از پذیرش اسلام از سوی آنها میگذشت.