روزنامه آرمان: گاهي اوقات احساس ميكنيم حال روحمان خوب نيست، ناراحت هستيم و بيحوصله، ارادهاي براي هيچ كاري نداريم و احساس ميكنيم زندگي به شكل زجر آوري تكراري و خالي از هر نوع دلخوشي و انگيزه است.
در اين زمانهاست كه در خود، توان اين را نميبينيم كه حتي بلند شويم و ليوان آبي بنوشيم، در تعبير روانشناسي به اين حالتها افسردگي ميگويند، كه متاسفانه در قرن حاضر تعداد بسيار زيادي از انسانها در سراسر دنيا با آن دست به گريبان هستند.
ما در اينجا به دنبال ريشه يابي علل بروز اين حالتها نيستيم چرا كه در تخصص ما هم نيست، اما ميخواهيم از سخنان نوراني اهل بيت عليهم السلام كمك بجوييم، همانها كه مامن وحي الهي بودهاند، همانها كه خوب ميدانند داروي واقعي هر دردي چيست، چرا كه آن بزرگواران را از علم لايزال الهي بهرهاي كامل است. خداوند متعال انسان را آفريده است و به پيچيدگيهاي روح و جسم او كاملا واقف است، اگر حالمان بد است بايد برويم نزد طبيب روح، آنها خوب ميدانند چگونه حال بد ما خوب ميشود و حتما راهكارهايشان گره گشاست. در سخنان ائمه عليهم السلام كه جستوجو كرديم به چند نكته جالب، براي تغيير حال بد به حال خوب، مواجه شديم كه به اختصار به آنها اشاره ميكنيم:
تلاش براي سلامت جسم
حكما گفتهاند كه جسم، مركب روح است يعني جسم وسيله حركت روح است، روح تا در اين دنيا است، بايد با كمك اين جسم به سوى مقصد حركت كند. اگر سوار بر ماشين به سوى مقصدى حركت مىكنيم، بايد مراقب ايمني و سالم بودن ماشين هم باشيم، و گرنه از رفتن باز خواهيم ماند. اگر ميخواهيم حال روحمان خوب باشد و در آن شور پرواز و حس حركت متعالي باشد؛ بايد مراقب جسممان هم باشيم. عواملي چون پر خوري، تنبلي، افراط در خوابيدن و تفريح كردن و... باعث آسيب به جسم ميشود و ما مستقيما اثر آن را در روح ميبينيم، وقتي يك غذاي سنگين و چرب را بيش از اندازه ميخوريم، احساس ناتواني ميكنيم، توان انجام هر كاري را از دست ميدهيم نه حال مطالعه داريم نه عبادت و نه توان قدم از قدم برداشتن. پيامبر اكرم (ص) فرمود: از پرخورى بپرهيزيد، چون بدن را تباه مىكند، بيمارى پديد مىآورد و سستكننده از عبادت است. (مستدرك الوسائل ۱۶: ۲۱۰ ح ۶) اميرالمومنين (ع) فرمود: اگر خداوند صلاح و رستگارى بنده اى را بخواهد، به او الهام مىكند كه: كم سخن گويد، كم بخورد و كم بخوابد. (مستدرك الوسائل ۱۶: ۱۲۳ ح ۱۹) پس براي سفر از حال بد به حال خوب، نخستين قدم رسيدگي به وسيله سفر است، بايد به ميانه روي در خوردن، خوابيدن، تفريح كردن و... جسم را در خدمت روح در بياوريم، مثل ماشيني كه قبل از هر سفري از سالم بودنش اطمينان پيدا ميكنيم.
بهترين غذا براي روحهاي بيمار
ما بارها و بارها تجربه كردهايم كه وقتي حال روحمان خوب نيست و دچار سرگرداني و بيحالي هستيم، سعي ميكنيم كه با كسي صحبت كنيم و مشكل خود را با او در ميان بگذاريم، معمولا در اين مواقع به سراغ كسي ميرويم كه خيلي خوب صحبت ميكند، آنچه كه نياز داريم بشنويم را به ما ميگويد، از اميدواري و توكل ميگويد و در هنگام صحبت او، ما ناخودآگاه احساس ميكنيم كه حالمان دارد بهتر ميشود به گونهاي كه تا چندين ساعت يا حتي چند روز حالمان خوب است و با انگيزه بيشتري به امور زندگيمان ميرسيم. و اين سخنان اثر گذار همان است كه اسلام نامش را موعظه ميگذارد؛ امام علي (ع) ميفرمايند: «احْىِ قلْبك بِالْموْعِظهِ؛ دلت را با موعظه زنده بدار.» (نهج البلاغه، ن ۳۱، ص ۹۰۹) مولا اميرالمومنين (ع) ميفرمايند داروي زنده شدن دل موعظه است، وقتي ما سخنرانيهاي علماي اخلاقي را گوش ميدهيم احساس ميكنيم نشاط و اميد در رگهايمان تزريق ميشود، از شنيدن آنچه روح ما تشنه آن است احساس شعف ميكنيم. هزاران قول و قرار با خودمان ميگذاريم كه در روند زندگيمان تغييرات اساسي به وجود بياوريم اما بعد از مدتي كه از شنيدن اين نصايح جان بخش ميگذرد، باز سستي و خمودي به سراغ ما ميآيد، چاره آن هم اين است كه ما به صورت مداوم به يك منبع موعظه وصل باشيم. اگر برايمان مقدور است پاي درس علما و مفسرين برويم، اگر نيست سخنرانيهاي آنها را هميشه همراه داشته باشيم و گوش بدهيم، آن وقت ميبينيم كه از حال بد، خبري نيست و حال ما هميشه خوب است، اگر اين نصايح را در زندگيمان كاربردي هم بكنيم يك انرژي مضاعف خواهيم گرفت و براي تغييرات عميقتر و پوياتر، آماده ميشويم. اما يادمان باشد، موعظهاي در ما اثر خواهد كرد كه آن واعظ خود اهل عمل باشد، موعظه بايد از سرچشمه پاك گرفته شود، و بهترين منبع براي وصل بودن دايم و دريافت موعظه، قرآن كريم و سخنان ائمه اطهار عليهم السلام است. اينها سر چشمههاي زندگي بخش حيات دل هستند، اين روحهاي بيحال و رنجور با تغذيه از قرآن و حديث جاني دوباره ميگيرند.
سفر رفتن
يكي از دلايل مهم گرفتگيها روحي، دچار روزمرگي شدن و يكنواختي زندگي است، در اين مواقع بهترين كار براي تغيير حال روح سفر است، يك مسافرت خوب به يك جاي خوش آب و هوا ميتواند حال ما را بهتر كند. همانطور كه خداوند تبارك و تعالي ميفرمايد: «ا فلمْ يسيروا فِي اْلارْضِ فتكون لهمْ قلوبٌ يعْقِلون بِها.» (حج: ۴۶)؛ چرا سفر نميكنند تا در نتيجه سفر قلبهايي پيدا كنند كه با آنها تعقل و فكر كنند. اميرمومنان (ع) ميفرمايد: «مسافرت كنيد كه در آن پنچ فايده است: اندوه زدايي، درآمد زايي، دانش افزايي، ادب آموزي و همراهي با شرافتمند.» (مستدرك الوسائل، ج۸، ص۱۱۵) همانطور كه ميبينيم امام علي (ع) نخستين فايده سفر را اندوه زدايي ميداند، پس سفر وسيلهاي براي رسيدن به سلامتي روح و روان است. پيامبر (ص): سافِروا تصِحّوا؛ سفر كنيد تا سالم باشيد. (بحار الانوار، ج ۷۶، ص ۲۲۱).
نيايش و صحبت كردن با خداوند متعال
ريشه بسياري از ناراحتيهاي روحي و بدحالي روح، مشكلات زندگي است، مشكلاتي مالي، بيماريها، تنشهاي خانوادگي، ناكامي در رسيدن به اهداف و عوامل متعدد ديگر كه آرامش ما را سلب ميكنند. وقتي ما متوجه باشيم كه سامان دادن همه امور، فقط در دست تواناي خداوند قادر متعال است، وقتي شروع ميكنيم به نيايش كردن و صحبت با خداوند متعال درهايي از اميد بر روي ما گشوده ميشود و متوجه ميشويم كه اگر همه راهها هم مسدود شود، راه آسمان، راه درخواست كردن از خداوند مهربان هميشه باز است. وقتي دري از اميد باز باشد روح به پرواز در ميآيد و به همان سمت ميرود و از خمودي و مردگي نجات مييابد. امام صادق (ع) ميفرمايد: «دعا كن، زيرا شفاي همه دردهاست.» (ميزان الحكمه، محمد محمدي ري شهري، ج ۳، ص ۲۸۴)
نتيجه
روح هم مانند جسم نياز به رسيدگي دارد، اگر به روحمان رسيدگي نكنيم، نتيجه اش بيماريهاي روحي و افسردگي خواهد بود، شرط داشتن زندگي شاد و آرام، داشتن روحي سالم و متعالي است، پس با مراقبت از روح و جسممان، يك زندگي ايده آل، براي خود رقم بزنيم.