روزنامه شرق؛ سیدحسین موسوی*: دونالد ترامپ، رئیسجمهوری منتخب آمریکا، تا چند روز دیگر بهعنوان چهلوپنجمین رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا سوگند یاد خواهد کرد و کار خود را رسما در کاخ سفید آغاز میکند. دونالد ترامپ در دوره مبارزات انتخاباتی چند شعار محوری را مطرح کرد که تا روزهای پایانی مبارزه انتخاباتیاش آنها را تکرار کرد: احداث دیوار در مرز مشترک با مکزیک با هزینه دولت مکزیک، پارهکردن توافق اتمی ایران با کشورهای ١+٥، بازگرداندن صنایع کوچک به خاک آمریکا، بیرونراندن مسلمانان داوطلب مهاجرت به آمریکا و بالاخره وداع با تغییر رژیمها در کشورهای دیگر.
بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی مترصد این موضوع هستند یا در انتظار چگونگی پاسخ آمریکا به این نکته هستند که رئیسجمهوری جدید آمریکا در برخورد با توافق ایران با شش قدرت جهانی ازجمله آمریکا چه خواهد کرد. آیا مثلا همانطور که خود ترامپ گفته، این توافق را پاره خواهد کرد یا دستکم در راه اجرای آن سنگاندازی خواهد کرد یا از کنار آن مانند برخی دیگر از شعارها و وعدههایش ازجمله بهزندانانداختن خانم کلینتون، خواهد گذشت؟ البته جمهوری اسلامی ایران به سهم خود سناریوهای گوناگوني را برای برخورد با هر اقدام ایالات متحده آمریکا تدوین کرده که در زمان خود اجرا خواهد شد.
باوجوداین نگارنده فرضیههای گوناگون را درباره تعامل دونالد ترامپ با برجام ترسیم کرده که به ترتیب درصد احتمال وقوع آن مطرح میکند. یادآوری این نکته ضروری است که درباره وضعیت روانشناختی دونالد ترامپ این نکته مورد اجماع همه صاحبنظران است که وی شخصیتی پیشبینیناپذیر دارد. معنای این تلقی یا شناخت شبههمگانی درباره شخصیت ترامپ این است که ممکن است همه پیشبینیها درباره سیاستهای ترامپ نتایج معکوسی داشته باشد. یکم. فرضیه پارهکردن برجام از سوی دونالد ترامپ به طور کلی منتفی است؛ زیرا ایالات متحده آمریکا، کشوری است که رفتارش نهادینه شده است و رئیسجمهوری این کشور نمیتواند از روی نهادهای ساختاری پرش کند. این درست است که مطابق قانون اساسی این کشور، رئیسجمهوری از اختیارات گسترده حتی در سطح قانونگذاری در حوزه اختیارات اجرائی برخوردار است؛ اما موضوع توافق هستهای موضوعی نیست که در چارچوب روابط دوجانبه به امضا رسیده باشد؛ بلکه در این توافق واشنگتن در کنار پنج قدرت جهانی بدون برخورداری از حق تقدم یا حق ویژه تعریف شده است. حتی هنگامی که دونالد ترامپ در چارچوب مبارزه انتخاباتی خود از پارهکردن برجام به محض ورود به کاخ سفید سخن به میان آورد، مشاورانش در چند توضیح بعدی تلاش کردند ضرباهنگ آن را کاهش دهند؛ تاآنجاکه شخص ترامپ چندی بعد و در یک سخنرانی انتخاباتی گفت منظورش از واژه پارهکردن برجام پارهکردن فیزیکی توافق نبوده؛ بلکه منظورش بازبینی این توافق بوده است.
کارشناسان وزارت خارجه و شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا که «تصمیمسازان» اصلی سیاستهای اجرائی آمریکا شناخته میشوند، میدانند که هرگونه اخلال در تصمیمات گرفته شده دولتهای پیشین پیامدهای ویرانکنندهای برای وجهه بینالمللی آمریکا به دنبال خواهد داشت؛ زیرا این مسئله شامل تصمیماتی خواهد بود که در دوران دونالد ترامپ گرفته میشود. دراینصورت ضریب اعتماد جهانی به سیاستهای واشنگتن خدشهدار خواهد شد و حلقه نخست رئیسجمهوری منتخب آمریکا به این مسئله واقف هستند. درست است که ترامپ سابقه کار اجرائی ندارد؛ اما تیم انتخابیاش با وجود افراطیبودن اعضای آن، سابقه اجرائی، قانونگذاری و عضویت در نهادهای تصمیمساز یا تصمیمگیرنده داشته و از بیرون منظومه قدرت نیامدهاند. مضاف بر اینکه با احاله توافق برجام به شورای امنیت سازمان ملل متحد و صدور قطعنامه ویژه دراینباره، موضوع برجام به یک سند بینالمللی تبدیل شده که خدشهپذیر نیست. بهاینترتیب نه نهادهای داخلی ایالات متحده آمریکا به ترامپ اجازه واردکردن خدشه ماهُوی به برجام میدهد و نه نهادهای بینالمللی و به طور مشخص شورای امنیت سازمان ملل متحد.
باوجوداین نمیتوان گفت تعامل دولت ترامپ با برجام، با آنچه در دوره اوباما جریان داشت، مطابقت داشته باشد. دوم. دولت دونالد ترامپ تلاش خواهد کرد از طریق وضع تحریمهای جدید علیه ایران یا گسترش دامنه تحریمهایی نظیر داماتو آثار ناشی از توافق برجام و قطعنامه شورای امنیت را بیاثر کند. شانس عملی این فرضیه در مقایسه با فرضیه بند یکم بیشتر است؛ اما چالشهای پیشروی این فرضیه کم نیست؛ زیرا در مرحله نخست دولت ترامپ برای عملیکردن این فرضیه به محملها و بهانههای محکم و به عبارتی محکمهپسندی نیاز دارد که به رفتار طرف دوم یعنی جمهوری اسلامی ایران آنهم در زمینه هستهای و نه موضوعات دیگر مربوط میشود. در این زمینه گفتنیها زیاد است؛ اما در اینجا به چند مورد آن میپردازیم.
نخست اینکه به اعتراف بسیاری از کارشناسان غربی کشور ایران نسبت به تعهدات بینالمللیاش پایبند بوده است. منظور از تعهدات بینالمللی توافقنامههایی است که یک طرف آن ایران است. به لحاظ تاریخی نیز این موضوع اثباتشده است. دوم آنکه در مسئله هستهای و بر پایه برجام همه فعالیتهای هستهای ایران زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دارد. این سازمان در گزارشهای دورهای به شورای امنیت به پایبندی تمام و کمال ایران به توافق هستهای اشاره کرده است. این مسئله آنقدر مهم است که حتی تلاشهای اخیر جمهوری اسلامی ایران برای استفاده از سوخت اتمی برای پیشبرندههای کشتیها با اطلاع و رایزنی و موافقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت گرفته است؛ ازاینرو دولت ترامپ در زمینه پایبندی جمهوری اسلامی ایران به برجام هیچ محمل یا بهانهای در دست ندارد. در نتیجه و در صورت وضع تحریمهای جدید علیه ایران یا گسترش دامنه تحریمهای پیشین، بهگونهای که مغایرت آن با روح برجام برای طرفهای امضاکننده آن اثبات شود، دولت ترامپ با رویارویی اتحاد اروپا و روسیه و چین و نیز سازمان بینالمللی انرژی اتمی مواجه خواهد بود.
نباید فراموش کرد که اتحاديه اروپا صرفنظر از برجام و در حوزههای دیگر جهانی با شعارهای ترامپ آشکارا به مخالفت برخاست. به طور مشخص، اروپا درباره نقش ترامپ در بازتولید روحیه شوونیسم لجامگسیخته در سطح جهانی هشدار داده بود. همچنین دیدگاه ترامپ در موضوع پیمان ناتو و احتمال کاهش سهم مالی آمریکا به این پیمان محل انتقاد و سرزنش اعضای اروپایی آن قرار گرفت. بهاینترتیب باید به این نکته اشاره کرد که اختلافات آمریکا با اروپا در دوران ترامپ افزایش خواهد یافت و ممکن است برجام و عدم تعهد واشنگتن به آن یکی از آنها باشد. دولتمردان جمهوری اسلامی ایران بهخوبی از گسلهای موجود در روابط اروپا با آمریکا در دوران ترامپ و قابلیت فعالشدن آنها آگاهی دارند. مضاف بر این، تمدید ١٠ساله داماتو درکنگره آمریکا و امضای آن از سوی باراک اوباما با واکنش شدید ایران مواجه شد؛ تا آنجاکه جمهوری اسلامی ایران از کمیته نظارتی برجام تقاضا کرد برای رسیدگی به این اقدام ایالات متحده تشکیل جلسه دهد.
این نشست قرار است در سطح معاونان وزرای خارجه کشورهای ١+٥ پس از تعطیلات ژانویه برگزار شود. این نخستین شکایت حقوقی ایران علیه آمریکاست که به خاطر آنچه تهران مغایرت اقدام کنگره با روح برجام میخواند، انجام شده است. اگر در یکی از این شکایات، جمهوری اسلامی ایران موفق به اثبات مدعای خود شود و کمیته نظارتی برجام نظر خود را به سود ایران اعلام کند، ایالات متحده با چالش حقوقی جدیاي مواجه خواهد شد. سوم. اگر تحقق هریک از فرضیههای یادشده دشوار باشد این پرسش مطرح میشود که آیا دولت ترامپ در برابر برجام دست روی دست خواهد گذاشت و در برابر برجام سنگاندازی نخواهد کرد كه پاسخ به این پرسش قطعا منفی است. ملاحظه کنید قطعنامه اخیر شورای امنیت سازمان ملل در مورد محکومیت اقدامات اسرائیل در توسعه شهرکهای یهودینشین، در کرانه باختری و بخش شرقی بیتالمقدس و استفادهنکردن آمریکا از حق وتو و واکنشهای شدید رژیم صهیونیستی و توضیحات و مواضع بیسابقه جان کری، وزیرخارجه آمریکا با چه عکسالعمل تندی از جانب کنگره آمریکا مواجه شد. مصوبه اخیر کنگره آمریکا مبنی بر محکومیت سیاست اوباما و تهدید سازمان ملل متحد، درباره قطع کمکهای واشنگتن به این سازمان در صورت ادامه سیاست ضداسرائیلی و مهمتر از همه رأی مثبت اکثریت دموکراتها به این مصوبه، اگر نگوییم بیسابقه است، قطعا در تاریخ ایالات متحده آمریکا کمسابقه است.
بیان این نمونه برای این است که بدانیم دولت ترامپ حتی پیش از ورود به کاخ سفید برای مقابله با مواضع و تصمیمات دقیقه نودی دولت اوباما دست به کار شده است. در نتیجه، درباره برجام نیز به نظر نمیرسد دولت افراطی ترامپ بیتفاوت بماند. از سوی دیگر همه ما میدانیم که اختلافات ایران با آمریکا به موضوع اتمی محدود نبوده و نیست. در واقع میتوان بحران روابط ایران و آمریکا را به سازهای چندطبقه تشبیه کرد که برجام یک طبقه از این سازه را تشکیل میدهد. برخی از این بحرانها برای حداقل یک طرف و برخی دیگر برای دو طرف ماجرا خط قرمز به شمار میرود؛ برای نمونه، موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی است که هم برای تهران خط قرمز محسوب میشود و هم برای واشنگتن. بهاینترتیب، برای ادامه چالش در مناسبات ایران و آمریکا نیازی به وقوع رخداد تازهای نیست و درست به همین دلیل است که دولت ترامپ برای تعلیق یا تضعیف برجام از دیپلماسی تردید و تخریب مستقیم استفاده نخواهد کرد، بلکه ترجیحا از دیپلماسی دوربرگردان استفاده خواهد کرد؛ یعنی از گسلهای موجود در روابط با ایران و فعالترین این گسلها برای بحرانسازی یا تشدید بحرانهای موجود استفاده خواهد کرد و در این مسیر از اولین دوربرگردانها برای بازگشت به ایستگاه اصلی، یعنی برجام بهره خواهد گرفت. این فرضیه فرصت زیادی برای اجرا خواهد داشت. در واقع دولت ترامپ عملا قصد دارد همه تحریمهای دوران چالش هستهای یا بخش اعظم آن را تحت عناوین دیگر مجددا بازگرداند.
به گفته دونالد ترامپ برجام جدیدی را به ایران تحمیل کند، دولت ترامپ براین باور است که نباید اجازه داد منظومه کارآمد بوروکراتیک تحریمهای علیه ایران از هم بپاشد. این فرضیه چنانکه گفته شد محتملترین گزینه دولت ترامپ در برخورد با برجام خواهد بود. در این زمینه باید گفت سرعت عمل ایران و دستگاه دیپلماسی کشورمان در مدیریت مذاکرات هستهای و فرجام آن فارغ از جدلهای داخلی جناحی یا حزبی و فهم اهمیت و گاه حیاتیبودن عنصر زمان، ستودنی است؛ زیرا اگر جدال اتمی ایران با کشورهای ١+٥ در دوران ترامپ امتداد پیدا میکرد، هیچکس (چه موافقان و چه منتقدان برجام) نمیتوانست چشمانداز میانمدت رخدادهای محتمل را ترسیم کند. اما نکته بسیار مهم و راهبردی ماجرای برجام جای دیگر است و آن اینکه جمهوری اسلامی ایران در دوران باراک اوباما به قدرت اتمیاش و مسالمتآمیزبودن آن مشروعیت جهانی بخشید و در دوران ترامپ و در صورت نقض برجام از سوی دولت افراطی آمریکا عدد ١+٥ به ١+٤ کاهش خواهد یافت؛ با این تفاوت که اینبار خانواده بینالمللی در هرگونه اقدامی که ایران اجرای آن را به مصلحت خود تشخیص دهد، حداقل از همراهی با ایالات متحده آمریکا پرهیز خواهد کرد.
* ریاست مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه