روزنامه همشهری: کارگری که متهم است بر سر پاشیدن آب با کارگر دیگری در ساختمانی نیمهکاره درگیر شده و وی را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، درحالیکه پیش از این به جنایت اعتراف کرده بود، در دادگاه اتهامش را انکار کرد.
عصر روز پنجم آبانماه سال 94 به محسن مديرروستا، بازپرس دادسراي امور جنايي تهران خبر رسيد كه در جريان درگيري بين چند كارگر ساختماني، يكي از آنها به ضرب چاقو به قتل رسيده است. مقتول جواني افغان بود و اظهارات شاهدان نشان ميداد بهدليل اينكه روي يكي ديگر از كارگران كه جواني ايراني بود آب پاشيده، اين جنايت اتفاق افتاده است. يكي از آنان به پليس گفت: مقتول مشغول آب پاشيدن به ديوار بود كه كمي آب روي متهم ريخت. او هم عصباني شد و با چاقو به مقتول ضربه زد و فرار كرد.
با اينكه متهم بعد از جنايت فرار كرده و هيچ ردي از خود به جا نگذاشته بود، اما 3ماه بعد افسران جنايي به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد او به شهرستان زابل گريخته و در آنجا بهطور مخفيانه زندگي ميكند. همين سرنخ كافي بود تا گروهي از مأموران با نيابت قضايي راهي آنجا شوند و وي را دستگير و به تهران منتقل كنند.
متهم در جريان بازجوييهاي مقدماتي به قتل دوستش اعتراف كرد و گفت: وقتي در حال كار در ساختمان بوديم مقتول روي گوشي تلفن همراهم آب پاشيد. وقتي اعتراض كردم او و چند نفر ديگر از دوستانش با چوب به من حمله كردند. در اين لحظه دوستم مقتول را نگه داشت و من هم با چاقو ضربهاي به او زدم. او در ادامه صحنه جنايت را بازسازي كرد و در نهايت پرونده با صدور كيفرخواست به دادگاه كيفري يك استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه محاكمه كه صبح ديروز در شعبه چهارم به رياست قاضي اصغرعبداللهي و با حضور قاضي كيخا برگزار شد، نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد و گزارشي از روند تحقيقات ارائه داد. سپس درحاليكه اولياي دم پيش از اين براي متهم درخواست قصاص كرده و در محاكمه حضور نداشتند، رئيس دادگاه از متهم خواست در برابر اتهام قتل عمدي از خودش دفاع كند.
با اينكه وي پيش از اين به قتل عمدي اعتراف كرده بود اما در دادگاه اتهامش را انكار كرد و گفت: چند كارگر افغان بر سر آب پاشيدن با يكديگر درگير شده بودند كه من جلو رفتم تا آنها را جدا كنم اما آنها با چوب به سرم ضربه زدند و من مجروح شدم. براي اثبات اين گفتهام از سرم عكس گرفتم و مدرك دارم.
وي ادامه داد: در ادامه مقتول از آشپزخانه چاقويي برداشت و به طرفم آمد. من چاقو را از دستش گرفتم اما او ناگهان به سمتم آمد و چاقو ناخواسته به سينهاش برخورد كرد و من فرار كردم. وي ادامه داد: در مدتي كه زنداني هستم فرزندم به دنيا آمده و حالا 40روزه است. من در دفاع از خودم چاقو گرفتم و اين اتفاق افتاد.در پايان اين جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند و قرار است بهزودي رأي خود را دراينباره اعلام كنند.