فرهنگ > موسیقی - علی شیرازی، مدیر برنامه «آیین آواز» میگوید: «گفتمان در هنر آواز ایرانی سالهاست که به روز نشده و در بدترین شکلش به رواج تقلید و تک صدایی منجر شده است.»
برنامه «آیین آواز» که سومین سهشنبه هر ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار می شود، با حضور یک مهمان ویژه که معمولا از میان استادان و مدرسان حالحاضر آواز است، به یکی از مباحث تخصصی خوانندگی میپردازد. مخاطبان لابهلای مباحث و پرسش و پاسخهای کارشناس-مجری برنامه با استاد مدعو، شاهد اجراهای همان استاد هم خواهند بود. در ادامه چند تن از شاگردان و هنرجویان آن استاد، با انتخاب و معرفی او روی صحنه به هنرنمایی میپردازند.
نشست تخصصی «آیین آواز» قرار است کاشف چهرههای ناشناخته باشد و همچنین نام و هنر چهرههای آوازی کشورمان را که مدتی است به سایه خزیده و از نظرها دور شدهاند، به همگان یادآوری کند.
آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگویی است با علی شیرازی که پیش از این برنامه «شب آواز ایرانی» را حوزه هنری و اکنون «آیین آواز» را در فرهنگسرای ارسباران برگزار میکند.
از چگونگی و روند شکلگیری برنامه «آیین آواز» بگویید که پس از «شب آواز ایرانی» دومین حرکت اینچنینی شما به شمار میرود.
راستش داستان شکلگیری «آیین آواز» هم چندان از فکر و ایده راهاندازی «شب آواز ایرانی» جدا نیست. خب من امسال بیستوهفتمین سالی است که آواز میخوانم و در کنار روزنامهنگاری و نگارش کتابهایم به صورت جدی به خوانندگی و تمرین روزانه و اگر شد به اجراهای کمابیشی هم که دارم، میاندیشم.
چه شد که خوانندگی را به صورت جدی دنبال نکردید؟
بد نیست بدانید که من از آغاز به خوانندگی به صورت جدی نگاه میکردم اما مثل خیلی از همکلاسیها و همدورهایهایم پشت درهای بسته و روابط بعضا ناسالم و باندبازیها ماندم، به مرور برخی از روایتها و دیدهها و شنیدههایم از این روابط را به مقالههایم کشاندم.
در واقع کوشیدید به آسیب شناسی دست بزنید.
درست است. کمکم این به قول شما آسیبشناسی مداوم باعث شد تا به خیل عظیمی از آدمهایی که پشت درهای بسته ماندهاند و به هیچ دسته و گروهی هم راه ندارند، بیندیشم که صددرصد خودم هم جزو آنها بوده و هستم.
و جرقه این برنامه های پژوهشی کی زده شد؟
یکبار به ضرورت یکی از مشغلههایم که نقد فیلم است، در مقابل سینما پارس میدان انقلاب ایستاده بودم تا بلیت بخرم و وارد سینما شوم. ناگهان دیدم مردی که حدود 70سال داشت، به شیوه ادیب خوانساری آوازی را زمزمه میکند. او لباسهای کهنه اما مرتبی به تن داشت و وقتی هم صحبت شدم، به نیکی از آقا ادیب یاد کرد و گفت که با این استاد بزرگ آواز معاشرت داشته است. فقط نمیدانم چرا و به چه دلیل تلفن و آدرس این آقا را که بسیار هم خوب و دقیق میخواند، نگرفتم و متأسفانه مدتهاست از ایشان بیخبرم؛ هرچند چهره و به ویژه صدایش هنوز در ذهنم هست.
بعد چه شد؟
در این میان باز هم اتفاقهای مشابهی افتاد. مثلاً یک روز داشتم از شمال شهر با قطار مترو به سمت محلهمان در شهرری میرفتم که پس از آن که شخصی به قصد تکدیگری چند بیت شعر مذهبی را با صدایی نصفه نیمه خواند، لابلای شلوغی قطار ناگهان پیرمردی با صدایی رسا و گرم با لحن تعزیه خوانها و مشخصاً به شیوه استاد زندهیاد تاج اصفهانی شروع به خواندن کرد. بعد هم رو به آن مرد متکدی گفت اینگونه میخوانند!
خب اینها شما را به طراحی این برنامههای پژوهشی کشاند؟
چنین اتفاقهایی باعث شد تا فکر ایجاد سلسله نشستهایی که بتوان چنین خوانندگانی را دور هم جمع و به هنردوستان معرفیشان کرد به سرم زد. نخستین بار این فکر را با رضا مهدوی که مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری و سردبیر مجله «مقام موسیقایی» بود - من در این مجله گاه و بیگاه مقاله مینوشتم - در میان گذاشتم. او خیلی سرد برخورد و این کار را بیهدف ارزیابی کرد. زمان مدیریت دکتر پیروز ارجمند هم تا خواستم فکرم را با ایشان در میان بگذارم، به وزارت ارشاد منتقل شدند. تا آن که قرعه به نام حوزه هنری افتاد و برنامه «شب آواز ایرانی» شکل گرفت اما باز هم اختلاف نظرهایی که در نوع گرداندن برنامه بین من و یکی دو تن از دوستان وجود داشت، مانع شد دوام بیاورم و آنجا را ترک کردم.
بعدش هم یک بار در رسانهها خبر راه اندازی «جشنواره آواز ایرانی» را از قول شما دیدیم.
بله. آن فکر، خیلی بزرگ است و به بودجه، تیم و تجهیزات زیادی نیاز دارد. من هم وقتی دیدم همراهی مناسبی با این طرح صورت نمیگیرد، مصمم شدم «آیین آواز» را راه بیندازم و چشم به آینده بدوزم. همین جا هم باید از مسئولان و کارکنان خوب فرهنگسرای ارسباران تشکر کنم که وقت و امکانات این محیط خوب هنری و فرهنگی را در اختیار این برنامه قرار دادند.
چه شد که به «آیین آواز» رسیدید؟
دو اتفاق در تولد این برنامه ایفای نقش کرد. زمان حضورم در «شب آواز ایرانی»، خواننده خوب کشورمان حسامالدین سراج به من گفت بهتر است به جای روش فعلی، هر برنامه کلاً در اختیار یک استاد قرار گیرد تا ضمن ارائه بحثهای فنی و تخصصی، هنرجویان برترش را هم به صحنه بیاورد تا آواز بخوانند. خود من هم چند سال قبلتر در کنسرت استادم رضا رضاییپایور در تالار حرکت دیده بودم که ایشان مهربانانه در بخشی از کنسرتی که به هزینه خودشان برگزار کردند، تعدادی از شاگردان برترشان را روی صحنه آوردند و به همراه ارکستر، با آنها به آوازخوانی پرداختند. شیوهشان هم به این صورت بود که تقریباً به هر یک از آن شش هفت نفر یک بیت شعر داده بودند تا بخوانند و به خوبی دیده شوند. مجموعه این رخدادها باعث شد تا فکر آقای سراج و چیزهایی را که در سر خودم بود، در هم بیامیزم و شکل فعلی برنامه متولد شد.
که بخش اصلیاش شامل حضور استاد مدعو و هنرجویان اوست و بخش جنبی هم با دعوت از دیگران رقم میخورد.
بله. خوشبختانه تا حالا هم بازتابهای خوبی را شاهد بودهایم.
فکر میکنید این برنامه و نشستهایی مشابه آن چه تأثیری بر آواز و موسیقی ما که به شدت در رکود به سر میبرند داشته باشد؟
خب، آدم وقتی استقبال و ذوق و شوق علاقهمندان و دوستانش را میبیند از چنین برنامههایی به وجد میآید. خود من در تمام این سالها بارها پیش آمده که یک یا چند ماه تمرین آوازم را تعطیل کردهام و این خیلی بد است. حالا خوشبختانه میبینم که خیلیها تمرینشان را از سر گرفتهاند تا دست کم در برنامه ما و دیگر نشستهای مشابهی که در حال شکلگیری و استخوان ترکاندن هستند، بخوانند.
اگر یادتان باشد خردادماه سال گذشته در افتتاحیه «شب آواز ایرانی» آرزو کردم و گفتم هدفم از ایجاد این برنامه آن است که به زودی در هر شهر و روستا و محلهای هر تعداد آوازخوان یا علاقهمندی که آن جا به سر میبرند به راهاندازی چنین نشستهایی دست بزنند تا آواز دوباره به رونق گذشتهاش برگردد. تعارف که نداریم؛ آوازخوانی هنری است که فقط در اجرا و صدالبته تمرین مداوم به قوام نزدیک میشود. حالا خوشبختانه میبینم که در چند شهر و استان، برنامههای مشابهی راه افتاده است و مطمئنم که این برنامهها با کسب تجربه و در طول مسیر، شکل اجرایی بهتر و پختهتری هم پیدا خواهند کرد.
به غیر از اجرای زنده، برای ضبط این برنامهها هم فکری شده است؟
در این مورد، خبرهای خوبی در راه است، مثلا این که ناشری قول داده تا گلچینی از آوازهای خوانندگان جوان و میانسال «آیین آواز» را که ناشناختهتر هستند در استودیو ضبط و طی چند آلبوم مختص همین آوازها منتشر کند. بالاخره برداشتن همین چند قدم هم در این شرایط، چیز کمی نیست و تازه این اول راه است. گفتم که حتماً دیگرانی با فکرهای بهتر و انگیزههای بالاتر از راه خواهند رسید و این چراغ روز بهروز پرفروغتر خواهد شد.
به صحبت درباره کیفیت اجرا و نحوه چیدمان بخشهای مختلف برنامه کنار هم برگردیم. موضوع بحثهای تخصصی و فنی هر جلسه و اساتید را چگونه انتخاب میکنید؟
خب، طبیعی است به ضرورت سالها نوشتن درباره موسیقی آوازی، درباره چنین موضوعهایی بارها مقالههایی نوشته و منتشر کردهام. ضمن این که این مسائل، دغدغه شخصی من به عنوان یک آوازخوان بوده و هست. بنابراین به محض آنکه یک استاد مدعو به دعوت ما برای حضور در «آیین آواز» پاسخ مثبت میدهد یا خودش موضوعی را پیشنهاد میکند که ما استقبال میکنیم یا آن که با همفکری به موضوع مشترکی میرسیم.
اساساً هر برنامه و پروژهای صرف نظر از اهداف کوتاه مدتی که مدیران آن برایش تعریف میکنند، هدف یا هدفهای عمقی و اساسیتری را هم در خود نهفته دارد. هدف نهایی شما از راهاندازی این برنامه چیست؟
به غیر از تشویق و ترغیب هنرمندان و هنرجویان که میتوانند در چنین نشستهایی کنار هم باشند و هر بار به آواز یک هنرمند از میان خودشان گوش فرادهند که در جای خودش به قدر کافی انگیزهساز هست، ما بخش مباحث تئوریک را هم در «آیین آواز» گنجاندهایم که ضمن اشاره به مطالب کمتر گفته شده در نهایت میتواند به گفتمان سازی در آواز ایرانی بینجامد. البته نمیتوان گفت که تا کنون گفتمانسازی در هنر آواز صورت نگرفته اما باید صادقانه بپذیریم که این گفتمان سالهاست که به روز نشده و در بدترین شکلش به رواج تقلید و تک صدایی منجر شده است. خوشبختانه با تبادل افکار در چنین نشستهایی که رسانهها هم به خوبی به آن پر و بال میدهند، میتوان به ارائه گفتمانهای جدید آوازی و خروج از بنبست رکود امیدوار بود.