جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: سه شنبه، 16 شهريور 1395     
باز آمد بوی خرج مدرسه!

با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که فرستادن یک بچه به مدرسه، یک تا ۱۰ میلیون تومان هزینه روی دوش خانواده‌ها می‌گذارد. با نگاه به اطراف، می‌توان متوجه شد که تعداد بچه‌هایی که با سر جمع یک میلیون تومان به مدرسه بروند، خیلی کم است چون این بچه‌ها نه‌ تنها باید به مدرسه دولتی رفته باشند بلکه باید سرویس هم نیاز نداشته باشند و از طرفی، بچه قانعی باشند که دلش وسایل ‌گرانقیمت نمی‌خواهد.

روزنامه وقایع‌ اتفاقیه:  با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که فرستادن یک بچه به مدرسه، یک تا ۱۰ میلیون تومان هزینه روی دوش خانواده‌ها می‌گذارد. با نگاه به اطراف، می‌توان متوجه شد که تعداد بچه‌هایی که با سر جمع یک میلیون تومان به مدرسه بروند، خیلی کم است چون این بچه‌ها نه‌ تنها باید به مدرسه دولتی رفته باشند بلکه باید سرویس هم نیاز نداشته باشند و از طرفی، بچه قانعی باشند که دلش وسایل ‌گرانقیمت نمی‌خواهد. حالا اگر خانواده‌ای بخواهد بچه‌اش را به یک مدرسه غیرانتفاعی معمولی بفرستد؛ در کمترین حالت باید دو میلیون و ۲۲ هزار تومان جور کند. اگر به این هزینه‌ها سرویس را هم اضافه کنیم باید حداقل ۸۰۰ هزار تومان به این مبلغ افزود.

«هیجان خرید برای مدرسه و کارهایی مثل جلد کردن کتاب‌ها اگر چه بچه‌مدرسه‌ای‌ها را تا چندروز سرخوش می‌کند اما خیلی از پدر و مادرهایی که به هیجان بچه‌شان نگاه می‌کنند و شاید توی دلشان برای بزرگ‌ شدن او ذوق کنند، گوشه‌ای از خاطرشان درگیر هزینه‌هایی است که باید برای شروع سال تحصیلی کنار بگذارند. این درگیری، وقتی به‌ پای خرید می‌رسد، ممکن است به بچه‌ها هم سرایت کند؛ آنجا که بچه‌ها در مقابل وسایل‌ گرانقیمت، پا سست می‌کنند و والدین می‌خواهند بدون این که به قیمت‌ها اشاره کنند، گزینه دیگری پیش بکشند. البته این تنها درگیری یک روز است و از قضا یکی از کوچک‌ترین دغدغه‌هاست. دغدغه اصلی آنجاست که تمام تابستان، انتخاب مدرسه با توجه به شهریه مدارس غیرانتفاعی، پدر و مادرها را مجبور به حساب‌ و کتاب می‌کند و در بسیاری از موارد، به نگرانی درباره نحوه جور کردن پول ختم می‌شود؛ پولی که چندان هم کم نیست. با یک حساب سرانگشتی می‌توان فهمید که فرستادن یک بچه به مدرسه، یک تا ۱۰ میلیون تومان هزینه روی دوش خانواده‌ها می‌گذارد. با نگاه به اطراف، می‌توان متوجه شد که تعداد بچه‌هایی که با سر جمع یک میلیون تومان به مدرسه بروند، خیلی کم است چون این بچه‌ها نه‌ تنها باید به مدرسه دولتی رفته باشند بلکه باید سرویس هم نیاز نداشته باشند و از طرفی، بچه قانعی باشند که دلش وسایل ‌گرانقیمت نمی‌خواهد. حالا اگر خانواده‌ای بخواهد بچه‌اش را به یک مدرسه غیرانتفاعی معمولی بفرستد؛ در کمترین حالت باید دو میلیون و ۲۲ هزار تومان جور کند. اگر به این هزینه‌ها سرویس را هم اضافه کنیم باید حداقل ۸۰۰ هزار تومان به این مبلغ اضافه کنیم. دیگر تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

به خاطر غرور بچه‌ام

چند وقت پیش، خبری در رسانه‌ها منتشر شد که خیلی‌ها را شوکه کرد؛ خبری که می‌گفت مسئولان مدرسه‌ای به‌ خاطر بدهی والدین یک دختربچه به مدرسه، او را از صف تقدیرشده‌ها مستثنا کرده‌اند. پدر بچه بعدا اعلام کرد که تنها یکی از قسط‌هایی که بابت شهریه باید به مدرسه می‌داده، عقب افتاده بوده است. چیزی که پدر را ناراحت کرد، غرور شکسته‌ شده دخترش بود. همین حفظ غرور است که باعث می‌شود بسیاری از والدین برای تهیه هزینه مدرسه بچه‌هایشان تا پای قرض هم پیش بروند. مهدیه، مادر یک‌ جفت بچه دوقلو است که امسال به کلاس دوم ابتدایی می‌روند. او درباره هزینه‌های شروع سال تحصیلی می‌گوید: «‌کاش در ردیف حقوق‌ها برای اول مهر هم مقداری کمک‌هزینه در نظر می‌گرفتند. هزینه مدرسه دو دخترم، همین ابتدای سال نزدیک ۶ میلیون تومان می‌شود. تازه این همه پول نیست بلکه پیش‌پرداختی است که برای شهریه و سرویس باید بپردازم. مدرسه گفته تا ۲۰شهریور برای دادن این مبلغ وقت دارم. تازه اینها به کنار، فهرست بلندبالایی که معلم مدرسه در روز اول به بچه‌ها می‌دهد، ارزان تمام نمی‌شود.»

چیزی‌که او را بیش از مسائل دیگر آزار می‌دهد، برندگرایی بعضی از مدرسه‌هاست. می‌گوید: «سال گذشته در فهرستی که معلم بچه‌ها داده بود تا بر اساس آن خرید کنیم، روی برند وسایل تأکید شده بود؛ مثلا نوشته بودند: مدادرنگی ۲۴ رنگ «استدلر» یا خمیربازی «پلی‌کیدز». خب شاید یک نفر توان مالی خرید اینها را نداشته باشد یا اصلا بخواهد جنس ایرانی تهیه کند. من همان‌موقع به معلمش گفتم مگر خمیر بازی آریا که بچه‌ها چند سال است از آن استفاده می‌کنند، چه ایرادی دارد؟ اما او کوتاه نیامد و گفت: همه باید مثل هم باشند. من هم به‌ خاطر غرور بچه‌ام باید به این کارها تن بدهم.»

چشم و همچشمی از نوع کودکانه

نیمه شهریور که می‌رسد، کافی است سری به مراکز خرید وسایل مدرسه بزنید تا از حجم چک‌وچانه‌ای که بچه‌ها با والدین می‌زنند، تعجب کنید. حسین هاشمی، فروشنده یکی از شعبه‌های لوازم‌التحریر فروشی رشد، واقع در یکی از مناطق جنوبی تهران، درباره ارتباط توان خرید والدین و خواسته بچه‌ها می‌گوید: «من هر سال وقتی می‌بینم که پدر یا مادری نمی‌تواند برای بچه‌اش چیزی که بچه می‌خواهد تهیه کند، خیلی متأثر می‌شوم. البته نمی‌شود به همه خواسته‌های بچه‌ها توجه کرد اما وقتی می‌بینم بچه‌ای دلش می‌خواهد دفتر فانتزی بردارد اما پدرش بعد از حساب‌ و کتاب ذهنی که هم من می‌فهمم و هم بچه، می‌گوید دفتر معمولی بردار، قلبم جریحه‌دار می‌شود اما به همه که نمی‌توان تخفیف داد. به‌ نظر من باید این وسایل را خود مدارس با قیمت عمده خریداری کنند و به بچه‌ها بدهند تا هم جلوی چشم‌ و همچشمی بچه‌ها گرفته شود و هم قیمت مناسب‌تری پیدا کند. البته اگر خود مدارس به‌ فکر کاسبی نیفتند و قیمت‌های چندبرابری به والدین ندهند، چون موارد این‌چنینی هم به گوشمان خورده است.»




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: