اما اتفاقا و از سوی دیگر عدهای از جمله دوستداران شخصیت کاریزماتیک و آثار محبوب او، به پیروزی مدیری در سینما و در مقام کارگردان امیدوارند و گواه ادعایشان هم شناخت خوب این کارگردان از کمدی و مخاطبان خنده در تلویزیون است. آنها براین اعتقادند که مدیری به دلیل کارنامه عموما معتبر و موفقش در عرصه کمدی و در ارتباط با انبوه تماشاگران و طیفهای مختلف، این قابلیت و توانایی را دارد که در سینما هم گلیم خود را با پیروزی از آب بیرون بکشد.
اما فراموش نکنیم که هرچند تلویزیون و سینما به دلیل خاستگاه و بستر هنرهای نمایشی، وجه مشترک دارند، اما اساسا اقتضائات و مناسبات آنها به ویژه در ایران، گاه با هم تفاوتی بنیادین دارد. بنابراین درباره موفقیت یک چهره تلویزیونی در سینما و بالعکس یک ستاره سینمایی در تلویزیون، باید با احتیاط و حتی ترس و لرز صحبت کرد. این مساله درباره بازیگران شاید چندان برجسته و محسوس نباشد، اما درخصوص کارگردانها به دلیل اینکه نتیجه و خوبی و بدی یک کار به نام آنها نوشته میشود، تیزتر و سختتر است. با این حال تاکنون دو کارگردان چهره تلویزیونی در عرصه کمدی، یعنی رضا عطاران و سعید آقاخانی، هوس تغییر مدیوم به سرشان زده است و نتایج متفاوتی هم گرفتهاند.
عطاران طبیعتا موفقتر از آقاخانی عمل کرده و در کمیت هم جلوتر از آقاخانی ایستاده و سه فیلم به نام «خوابم میآد»، «رد کارپت» و «دراکولا» ساخته است؛ اگرچه هیچ کدام از این فیلمها نتوانستند آنطور که باید و شاید و شایسته توان و استعداد و طنازی عطاران است، نظر و رضایت منتقدان و تماشاگران را جلب کند و فروشهای نسبتا خوب آنها را هم باید به حساب محبوبیت پرسونای عطاران به عنوان بازیگر گذاشت.
آقاخانی هم تا اینجا فقط یک فیلم در کارنامه سینماییاش دارد به نام «لامپ 100» که فضایی کمدی ـ جدی درباره مواد مخدر داشت و خیلی با بازخوردهای خوبی هم مواجه نشد. نتیجه حضورهای سینمایی کارگردانهای کمدی تلویزیون، در مجموع تا اینجا خیلی چشمگیر نبوده و آنها به هیچ وجه نتوانستند، موفقیت تلویزیونیشان را به عنوان کارگردان در سینما تکرار کنند و پیروزیهای عطاران و آقاخانی در سینما، فقط منحصر به عرصه بازیگری است.
حالا استاد این دو یعنی مهران مدیری، بسیار دیرتر از بازیگران نخستین مجموعههای کمدیاش در تلویزیون، خود میخواهد با وزنه سنگین سینما روبهرو شود. اینجاست که خوشبینها و طرفداران مدیری امیدوارند او به پشتوانه کارنامه غبطه برانگیزش در تلویزیون و مهمتر از آن هوشمندی و زرنگیاش و با کمک گرفتن از حرفهایها و کاربلدهای سینما، نخستین گام سینماییاش به عنوان فیلمساز را محکم بردارد و همه را به ورود دیرهنگام یک فیلمساز پیشسکوت درعین حال تازه نفس، امیدوار کند.
درحالی که عطاران و آقاخانی به عنوان کارگردان، هنوز در عرصه سینمای کمدی داخلی هم به موفقیت کاملی دست پیدا نکردهاند، سخن گفتن از حضور جهانی آنها کمی دور از دسترس و زودهنگام است. اما از مدیری این انتظار میرود که این همه تجربه گرانسنگش در عرصه کمدی تلویزیونی را در زورآزمایی دشوار سینمایی به کار بگیرد و علاوه بر جلب نظر و رضایت تماشاگران داخلی، نگاهی جهانی و فرامرزی هم داشته باشد. چرا که متاسفانه در همه این سالها، فقط آثاری عموما جدی و حتی تلخ از سینمای ایران، راه به عرصه جهانی، جشنوارهها و اکرانهای خارجی پیدا کرده و سینمادوستان آنسوی آبها، کمدی و طنازیای از سینمای ما سراغ ندارند و احتمالا گمان نمیکنند ما اصلا چهرههای توانمندی هم در سینما داشته باشیم. برای زدودن این چهره عبوس در نگاه جهانیان، مدیری بهترین گزینه است و میتواند آن حضورهای اندک کمدی خوب و ماندگار، همچون «اجارهنشینها» داریوش مهرجویی را در سطح جهانی ارتقا دهد.
پایان بخش این مطلب، پرسش اختصاصی روزنامه جامجم از مهران مدیری است که در نشست رسانهای اولین فیلم سینماییاش، «ساعت 5 عصر» از او پرسیده شد.
خبرنگار ما از این کارگردان سوالی درباره چرایی بی اعتنایی سینمای کمدی ایران به عرصه جهانی پرسید و گفت: فیلمسازان ژانر کمدی در سینمای ایران، عموما نگاه محدود و داخلی دارند و هیچ وقت نگاهی به سینمای جهان نداشتهاند. فقط موارد معدودی مثل «اجارهنشینها» ساخته داریوش مهرجویی بوده که به عنوان یک کمدی موفق ایرانی، راهی به جشنوارهها و نمایشهای جهانی پیدا کرد. شما به عنوان یک کارگردان موفق کمدی در تلویزیون، چقدر تلاش میکنید در فعالیت سینمایی، نگاه جهانی هم داشته باشید و وجهی از استعداد و توان ما در زمینه کمدی ایرانی را به جهان معرفی کنید و بشناسانید؟
مدیری در پاسخ به این سوال گفت: این مساله بستگی به زبانی دارد که برای فیلم انتخاب میکنیم. به نظرم «ساعت 5 عصر» زبان بینالمللی را دارد، برای اینکه در آن آدمها خیلی حرف نمیزنند، چون اصلا نیازی به حرف زدن نیست. این موقعیتها و اتفاقات است که صفر تا صد این فیلم را میسازد و ممکن است در هرجایی از جهان رخ دهد. این وضعیت، خود به خود زبان این فیلم را جهانی میکند. فیلم بعدی من که فضایی تلخ دارد هم زبانی کاملا جهانی خواهد داشت، چون موضوع انسان و جنگ را مطرح میکند و مطمئن و امیدوارم که در نمایشهای جهانی هم به خوبی دیده خواهد شد.