در سال تحصیلی ٩٥ -٩٤ بیش از ١٣ دانشآموز در پرند خودکشی کردند که بیشتر آنها ناموفق بودند البته بهجز یک مورد که منجر به مرگ دختر ١٦سالهای شد که از طبقه چهارم خودش را به بیرون پرت کرده بود.
روزنامه شرق: «در سال تحصیلی ٩٥ -٩٤ بیش از ١٣ دانشآموز در دبیرستان پرند اقدام به خودکشی کردند که بیشتر آنها ناموفق بودند البته بهجز یک مورد که منجر به مرگ دختر ١٦سالهای شد که از طبقه چهارم خودش را به بیرون پرت کرده بود».
خبر این خودکشی هیچکجا منتشر نشد و هیچ مسئولی اقدام به بررسی ریشههای وقوع آن نکرد. یکی از معلمهای هنرستان پرند که از این سکوت بهشدت ناراحت است، میگوید: «وضعیت ساکنان مسکن مهر پرند روزبهروز بدتر میشود و آسیبهای اجتماعی آن دارد یکییکی بروز پیدا میکند. این آسیبها بیشتر در مدارس خود را نشان میدهند. بسیاری از دانشآموزان شرایط نگرانکنندهای در استفاده از مواد مخدری مانند «گُل» دارندبهطوریکه بهراحتی عکس پروفایل خود را در حال استعمال «گرس» و «گل» میگذارند. ما مدام با دانشآموزانی روبهرو هستیم که خودکشی ناموفق داشتهاند. بااینحال اقدامی برای رسیدگی به این وضع انجام نمیشود».
هنرستان پرند، یکی از مجموعههای آموزشی واقع در شهر جدید پرند است؛ شهری در ٣٠، ٤٠ کیلومتری پایتخت که میگویند از سال ٩٥ بهیکباره چهرهاش تغییر کرد. بررسیها نشان میدهد که فقط در فاصله پنجسال یعنی از سال ٨٥ که احمدینژاد اعلام کرد، مسکن مهر در پرند برپا شود تا سال ٩٠، به جمعیت پنجهزار نفری این شهر، ٢٣ هزار نفر اضافه شده است. بیشتر این جمعیت را مهاجران شهرستانهای دیگر تشکیل میدهند؛ مهاجرانی که برخی از آنها با مسئله فقر، جدایی و اعتیاد روبهرو هستند. کارشناسان اجتماعی میگویند که مراکز آموزشی انعکاسدهنده تمام این مشکلات هستند.
برای همین هم، گفتوگو با معلمهای این هنرستان از وضعیت نگرانکنندهای هشدار میدهد. آمار خودکشیهای ناموفق در این مجموعه آموزشی و استفاده از مواد مخدر هرسال دارد بیشتر از سال قبل میشود.
اگرچه بالارفتن آمار خودکشی دانشآموزان در سالهای گذشته تنها حکایت هنرستان پرند نیست و آخرین اخباری که در رسانهها منتشر شده، (از آنجاییکه آمار رسمی وجود ندارد) خبر از تعداد بالای این دست خودکشیها دارد: «از آغاز سال ۹۴ تاکنون ۱۲ دانشآموز زیر ۱۸ سال خودکشی کردهاند. هشت نفر خود را حلقآویز کردهاند، سه نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده پریدهاند و یک نفر با سلاح گرم خودش را کشته است»، بااینحال زنگهای خطر در این هنرستان صدای وهمناکتری دارد.«معلم سابق هنرستان پرند دیگر امسال به این مدرسه نمیرود اما متأسف است که تاکنون اقدامی جدی برای دانشآموزان این هنرستان انجام نشده است: «نهایت کاری که مدیران مدارس با دانشآموز ناهنجاری انجام میدهند، این است که او را بدون هیچ توضیحی اخراج میکنند».
بیشتر بچهها گُل مصرف میکنند
«ببینید، مدرسه ما ٣٥٠ نفر شاگرد داره که ٢٠٠ نفرشون چشم و گوششون بازه. ١٥٠ نفرشون تجربهای درباره همه مسائل ندارن. اونهایی که تجربه ندارن، فضا براشون کلا غیرعادیه. با مسائل نمیتونن کنار بیان. شکست که میخورن، خودکشی میکنن. حالا با قرص یا چیزهای دیگه. ما از این موارد زیاد داریم. عادی شده برامون».
مینا متولد ٧٩ است. او خودش تجربه خودکشی ناموفق با قرص را داشته: «خیلی بودند توی دوستام که میخواستن، خودکشی کنن. هر کسی یه دلیلی داره اما بیشترش به خاطر فضای خونه و محدودیتهاییه که پدر و مادرها برای ما درست میکنن البته به خاطر عشق و عاشقی هم هست. دخترها ساده هستند. پسرا میان و سوءاستفاده میکنن. بااینحال، الان خودکشی خیلی مد نیست. همه رفتن تو فاز گل و علف».
وقتی از او میپرسیم که در «کوزو»، مسکن مهری که بهوسیله یک شرکت کرهای با این نام ساخته شده، زندگی میکند، میگوید: «خدا نکنه. وضعیت مسکن کوزو داغونه. پارسال یه دختره تو کوزو (مسکن مهر) خودشو از طبقه چهارم انداخت پایین و مُرد. از دوستای من نبود، ولی خیلی حالم گرفته شد. بالاخره تو هنرستان ما درس میخوند. کوزو بدترین جاییه که میشناسم. میدونین محیطش بده. خیلی از آدما اونجا مواد جابهجا میکنن. البته همشون نه. خانوادههای خوب هم داره. اما اینطوری میشناسن اینجارو، یه جوریه مثل خونه فساد».
مسکن مهر، به گفته «میرزایی»، عضو هیأت علمی دانشگاه علامهطباطبایی و مسئول راهبری مطالعات اقتصادی پروژه مسکن مهر، بزرگترین طرح دولتی ساخت مسکن در تاریخ اقتصاد ایران بهشمار میرود. با وجود این اکنون نوبت برداشت از این بزرگترین طرح رسیده است. این مراکز بزرگ که هنوز نیمی از آنها ساخته نشده، خیلی زود تبدیل به یکی از بزرگترین نمادهای ازهمگسیختگی ارتباطهای خانوادگی شدهاند. رؤیا، یکی دیگر از دانشآموزان این هنرستان، میگوید: «خیلی از بچهها پدر و مادرشون جدا شدن. بیشترشون در مسکن مهر زندگی میکنند.
توی کلاس ما امسال سه نفر ازدواج کردن. یکیشون خیلی مسخره ازدواج کرد. همینطوری توی پلهها شوهرش رو دیده بود. بعد هم اومدن خواستگاریش. خودش دوستپسر داشت. هنوزم دوستش داره. اما نمیدونم چرا ازدواج کرد. شنیدم با دوستپسرش هنوز رابطه داره. فردا شوهرش بفهمه چی میشه؟ از این قصهها اینجا زیاده».اما برایند گفتوگوها نشان میدهد مهمترین مسئله در این هنرستان این است که هیچ تصمیمی برای برطرفکردن آسیبهای اجتماعی از سوی مسئولان گرفته نمیشود. مستانه بهسختی حاضر به صحبت میشود: «من چند وقت پیش یه مشکلی داشتم، رفتم پیش مشاور حرفام رو زدم.
ولی مشاور اصلا خوب نیست. سریع مشکلات رو به خانم ناظم و مدیر گفت. آنها رفتن به پدر و مادرم گفتن. تازه به بابام گفته بودند که مادرم با یکی ارتباط داره. خب این چه وضع مشاورهدادنه؟ اگه بابام باور میکرد که خانواده ما از هم میپاشید. برای همین من اصلا دیگه پیش مشاور نمیرم. تنها کاری که مشاور برای من کرد این بود که اعتماد پدرم از بین رفت. من حالا اکثرا تو اتاقم هستم. توی قفس. نمیذارن بیرون برم. محدود شدم».
اگر چه آمار دقیقی وجود ندارد اما گفتوگو با دانشآموزان و معلمها نشان میدهد این هنرستان نمونه کوچکی از مجموعه آسیبهای اجتماعی است؛ سمانه که دوستپسرش بهزور به او تجاوز کرده و با شکایت مادرش به دادگاه توانسته خسارت بگیرد، میگوید: «من حالا به خاطر مشکلاتی که با دوستپسرم داشتم، خیلی زود عصبانی میشم.»
ماجرای خودکشی دختر ساکن کوزو
«تنها میتوانم بگویم که آمار اقدام به خودکشی نسبت به تعداد بچهها افزایش پیدا کرده و این خودکشیهای ناتمام عواقب زیادی هم برای بچهها داشته است»؛ مشاور سابق هنرستان پرند که به دلیل ارتباط مدام با دانشآموزان، از مشکلات و آسیبهای اجتماعی این مجموعه آموزشی خبر دارد، از میان انبوهی از اطلاعات به گفتن این جملات اکتفا میکند: «من نمیتوانم اطلاعات دانشآموزان دبیرستان را بدهم».
آیا این مشاور، دختری که سال گذشته خودش را از بالای ساختمان چهارطبقه به پایین انداخت را میشناسد؟ «این دختر را هنوز به یاد دارم. تازه ١٠ روز بود که به این هنرستان آمده بود که خودش را کشت. چون با پسری ارتباط داشت. خانوادهاش به او، اجازه رفتن به مدرسه را نمیدادند. میخواستند تنبیهاش کنند. پیش من آمده بود. خودش گفت که بارها از خانه فرار کرده است. مشکلات رفتاری بسیاری داشت. ارتباطهای نادرست. اصلا توانایی نهگفتن نداشت. از مسائل خانوادگیاش خبر نداشتم تا اینکه بعد از خودکشی مادرش را دیدم».
فکر نمیکردید رفتارش نشان از خودکشی دارد؟ «مشکلات زیادی داشت اما فکر نمیکردم ممکن باشد خودکشی کند. البته قبلا اقدام به خودکشی داشت که بیشتر به خاطر تهدید خانوادهاش بود اما متأسفانه این بار منجر به فوت او شد. با پدرش ارتباط خوبی نداشت. به او بیاعتنایی میکردند. مادرش روی مسائل حجاب و دین خیلی حساسیت داشت و ارتباط با دوستانش را محدود میکرد. مادرش بعدها برایم تعریف کرد چندینبار این کار را کرده و آنها را ترسانده بود. در واقع از خودکشی به عنوان یک سلاح استفاده میکرد تا پدر و مادرش را ساکت کند. این بار هم از بالکن خودش را آویزان کرده بود، کاری که یکی، دو بار پیش هم انجام داده بود اما دیگر نردهها طاقت نگهداشتن او را نداشتند. به نظرم قصدش ترساندن بود اما این بار واقعا مرد».
او معتقد است: به طور کلی مشکلات در هنرستان کار و دانش صددرصد بیشتر از جاهای دیگر است. عموما بچههای مشکلدار و فقط ١٠ درصد از بچهها به دلیل علاقه به این مجموعه وارد میشوند. به هر حال این بچهها مشکلات بیشتری نسبت به بچههای دبیرستان حتی در رباط کریم دارند. این مشاور مشکل اصلی را نبود بازدارندههای اجتماعی میداند: «آنها به دلیل نبود بازدارندههای اجتماعی خیلی راحت هنجارها را میشکنند. اکثر بچههای هنرستان از مسکن مهر میآیند. ارتباط با بچههای مشکلدار کار آنها را سخت میکند.
در این خانوادهها بیشتر بچهها درگیر فقر و جدایی هستند. پدرهای معتاد دارند». او از وجود مقالههای زیادی درباره خودکشی دانشآموزان میگوید که از سوی معلمها تهیه شده است. مقالههایی با بنمایههای دقیق آماری که امکان انتشار ندارند اما در اختیار مسئولان آموزشوپرورش قرار میگیرد. با این حال به نظر میرسد این مقالهها اثری روی تصمیمگیری برای انجام اقدامی جدی و سریع ندارد. هرچند مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده وزارت آموزشوپرورش از تشکیل کمیته ویژه بررسی ابعاد خودکشی دانشآموزان خبر میدهد.