همشهری: «مرد صلح» لقب مرد 128 سالهای است که 20 فرزند و بیش از 250 نوه، نتیجه و نبیره دارد و به عنوان تنها بازمانده ارگ قدیم بم زندگی میکند. او که تاکنون غم از دست دادن 5 فرزند خود را تجربه کرده اعضای خانوادهاش را از جمع شدن در کنار هم بر حذر میدارد تا گرفتار چشم زخم نشوند و از اینکه برای صد و بیست و هشتمین بار در سلامت کامل شکوفههای بهاری را میبیند احساس رضایت میکند.
حیدر شهریاری که قبلاً نامش جنجال بود و به دلیل کم لطفیهای اطرافیان ناچار به تغییر نام شد در شهرستان ریگان از توابع استان کرمان زندگی میکند.
گفتوگوی گروه زندگی روزنامه ایران با وی که آرزویی جز دیدن مقام معظم رهبری ندارد در حالی انجام شد که به دلیل کهولت سن، قدرت شنواییاش کاهش یافته و فرزند دومش صولت، او را متوجه سؤالات ما میکرد.
این مرد 128 ساله به خبرنگار گروه زندگی گفت: مرد جوانی بودم که به دلیل هیکل قوی و ظاهری پسندیده در میان مردان عشایر طایفه پلنگی دهنه عباسعلی، مورد توجه خانواده دو دختر روستایی قرار گرفته اصرار به ازدواج من با دخترانشان را داشتند در نهایت با هر دو آنها در یک روز و یک ساعت پای سفره عقد نشستم اما مشاجرهای که میان آن دو پس از ازدواج به راه افتاد باعث شد تا آنها را ترک کرده و راهی استان سیستان و بلوچستان شوم.
این جدایی نزدیک 15 سال به طول انجامید و وقتی پس از سالها در حالی که 40 سال داشتم به روستا بازگشتم هنوز آن دو دختر در خانه پدرشان زندگی میکردند. با یکی از آنها که «لال بیبی» نام داشت زندگیام را ادامه دادم و با دیگری متارکه کردم. حاصل آن ازدواج 12 فرزند بود که 5 نفر از فرزندانم به دلیل بیماری و مشکلات زندگی آن روزها فوت شدند و 7 دختر و پسر دیگرم در قید حیات هستند. پس از گذشت سالها همسر اولم فوت کرد و من با خواهرزاده 13 ساله «لال بیبی» که «گشنیز» نام داشت ازدواج کردم و 13 فرزند نیز از او دارم.
صولت شهریاری در مورد زندگی پدر و مادرش میگوید: اختلاف سنی پدر و مادرم بیش از 50 سال بود به طوری که سن پدربزرگ مادری ام ، از پدر من کمتر بود ولی به دلیل احترامی که برای پدرم قائل بود با این ازدواج مخالفتی نکرد.
تنها بازمانده ارگ بم اضافه کرد: نخستین فرزند حاصل از دومین ازدواج من اوایل انقلاب به دنیا آمد و در همان زمان بود که شناسنامهای صادر شد که سال تولدم را سال 1300 نشان میدهد در حالی که من در سال 1300، 34 سال داشتم.
راز و رمز عاشقی
از آنجا که فرزند دوم خانواده هستم تقریباً خوب به خاطر دارم که هر سال مادرم باردار بود و پدرم سعی میکرد در کمال جدیت و اقتدار، حواسش به او باشد تا بارداری بیخطری را تجربه کند. صولت شهریاری با بیان این جملات افزود: به یاد ندارم پدر و مادرم با هم مشکلی داشته یا اینکه مشاجره کرده باشند. آنها در این سن و سال هم عاشقانه در کنار هم زندگی کرده و با یکدیگر با محبت و احترام رفتار میکنند. مادرم به اندازهای پدرم را دوست دارد که مدام مراقب مرتب بودن سر و وضع او و تغدیه سالم و بموقعش است و شاید به دلیل فراموش کردن خودش باشد که به بیماریهای مختلفی مبتلا شده اما پدرم از لحاظ جسمی و ذهنی در صحت و سلامت کامل بوده و فقط هر دو سال یک بار نزد پزشکی با سابقه میرود تا آزمایشهای لازم و چکاپش را انجام دهد.
پر جمعیت بودن خانواده موضوع چندان تازهای در میان اقوام و ساکنان آن مناطق نیست به طوری که صولت میگوید: یکی از پسر خالههای پدر با وجود 9 بار ازدواج، 27 فرزند دارد و طبیعی است تعداد اعضای خانواده آنها نیز زیاد باشد، با این حال مرد صلح همیشه به فرزندان توصیه میکند حتی در مراسم و مناسبتهای خاص همه با هم به دیدار او یا اقوام نروند، زیرا معتقد است با این کار از آسیب چشم زخم اطرافیان در امان میمانند.
دومین فرزند مرد صلح ادامه داد: برای من و خواهر و برادرهایم داشتن چنین پدری باعث افتخار است و همیشه او را به خاطر شیوههای تربیتیاش تحسین میکنیم زیرا باعث شده نه تنها با فرزندان مادر اولمان ارتباط خوبی داشته باشیم بلکه آموختهایم حرف قلب و زبانمان یکی باشد، به دنبال روزی حلال برویم و با همــــسرانمان خوش رفتار باشیم، احترام یکدیگر را حفظ و از وصلتهای ساده استقبال کنیم.
صولت شهریاری با بیان اینکه همواره توصیه پدرم به همه فرزندانش ازدواج در سنین پایین بوده است، افزود: همه ما به عقیده او احترام گذاشتیم به همین دلیل خواهرها و برادرهایم با وجود سن و سال کم، عروس و داماد دارند و برخی از آنها صاحب چند نوه هستند. من هم به تازگی برای پسرم که با خواهر 13 سالهام هم سن و سال است، به خواستگاری رفتهام و قرار است دو سال دیگر که 15 ساله میشود مراسم عقد را برگزار کنیم.
راه و رسم زندگی
تنها بازمانده ارگ قدیم بم میگوید: نام همه فرزندان را خودم انتخاب کرده و با اینکه شناسنامهام دیگر جای خالی برای نوشتن نام فرزندانم ندارد، اما نام هیچ یک از آنها را فراموش نکردهام و برای هر کدام آنها از نخستینشان یعنی «گنج خاتون» تا کوچکترین دخترم یعنی «مرضیه» با ذکر نامشان دعای خیر و برای همه آنهایی که از دنیا رفتهاند طلب مغفرت میکنم.
این مرد بدون اینکه دراین سن و سال به مشکل حافظه دچار شده باشد، گذشتههای دور را به خاطر دارد و از آنها بخوبی صحبت میکند و راه و رسم درست زندگی را گوشزد میکند. این مرد 128 ساله سالها در کوه زندگی کرده و پیشهاش دامداری بوده است. در روستای دهنه عباسعلی واقع در 65 کیلومتری شهرستان ریگان ساکن و به همین دلیل از زندگی شهری گریزان بود. صولت راز سلامت پدرش را در سبک درست زندگی، تغذیه سالم و فعالیت بدنی دانسته و اضافه میکند: این روزها به دلیل جبر زندگی، پدر ساکن شهرستان ریگان شده است و سعی میکند با انجام کارهای شخصیاش و توجه به تغذیه سالم، سلامت جسم و روح خود را حفظ کند. حیدر شهریاری در مورد علاقهاش به میوهها و راز سلامتیاش میگوید: از میان میوهها به نارنگی و هندوانه علاقه زیادی دارم و به وعدههای غذاییام اهمیت زیادی میدهم. فقط گوشت، مرغ و لبنیات محلی میخورم اوقات فراغت را هم با پیاده روی و سرکشی به باغ هایم پر میکنم و مواقعی که با همسرم تنها هستیم برایش اشعار و داستانهای عاشقانه محلی میخوانم.
وی ادامه میدهد: از وقتی که گوش هایم سنگین شده رادیو گوش نمیدهم اما برنامههای مذهبی و مربوط به امامان و پیامبران را که از تلویزیون پخش میشود حتماً با علاقه دنبال میکنم.
مسیر سبز مرد صلح
عمر طولانی تنها بازمانده ارگ قدیم بم باعث شده تا او شاهد مرگ عزیزان و تعداد زیادی از نزدیکانش باشد اما سایه غم و اندوه امید را از او نگرفته و دست از تلاش برای ساختن یک زندگی پربار برنداشته است. صولت در مورد اینکه اندوه تا چه اندازه بر قلب پدر سایه میاندازد میگوید: از وقتی به خاطر دارم پدرم در مراسم عزاداری و غمبار شرکت نمیکرد و عادت ندارد برای مرگ کسی گریه و زاری کند، زیرا اعتقاد دارد این راهی است که هر کسی یک روز در آن قدم میگذارد و عزاداری کردن تأثیری ندارد، حتی سالمندان فامیل میگویند در زمان از دست دادن فرزندان همسر اولش که از مادر ما بزرگتر بودهاند، بیتابی نمیکرد و تنها برای آنها طلب آمرزش میکرد. به همین دلیل است که بیشتر از ناراحتی و غم، در چهره پدر لبخند دیدهایم و این دوری کردن از غم در انتخاب رنگ لباسهایش هم وجود دارد به طوری که از لباسهای مشکی و تیره بیزار است و رنگ سورمهای و سبز را میپسندد.
وی در مورد تأمین مخارج زندگی پدر و مادر میگوید: کمترین کاری که فرزندان بر عهده داریم تأمین هزینه زندگی پدر و مادر است. همه اعضای خانواده پر جمعیت ما معتقدیم با دعای خیر پدر است که زندگی خوب و آرامی داریم. او نیمههای شب بیدار میشود و ساعتها نماز شب میخواند. بعد از خواندن نماز صبح هم بیدار میماند و برای تک تک فرزندانش دعای خیر میکند. همچنین با وجود اینکه 128 سال دارد، با خواهر 13 سالهمان که بیش از 100 سال با او اختلاف سنی دارد مانند یک پدر جوان رفتار میکند و سعی دارد در عین رعایت مسائلی که برایش اهمیت دارد به اتفاقات زندگی نگاه سختگیرانهای نداشته باشد. همچنین با وجود اینکه تجربه زیادی طی سالهای زندگیاش کسب کرده، وقتی فردی بیمار میشود در روند درمانیاش مداخلهای نمیکند و میگوید: علم پیشرفت کرده و بهتر است با روشهای جدید درمان شود، اما هنوز هم وقتی برای اقوام یا آشنایان مشکلی پیش میآید از او دعوت میشود تا به عنوان ریش سفید و صاحب تجربه به مشکلات آنها رسیدگی کند و خوشبختانه همیشه توانسته صلح و آشتی را میان آنها برقرار کند به همین دلیل در قبیلههای عشایر و میان اعضای فامیل و اطرافیان از او به عنوان مرد صلح یاد میشود.