شهروند: ساعت ١٥ یکشنبه ١٨ بهمنماه زمانی که به ماموران کلانتری ١٦١ ابوذر خبر یک جنایت رسید، کارآگاهان خیلی زود راهی محل درگیری شدند و موضوع را بررسی کردند. با حضور تیم تحقیق مشخص شد که ٢ جوان در پارکی در منطقه فلاح با یکدیگر درگیر شده و پس از زخمیشدن، ازسوی اهالی محل به بیمارستان منتقل شدهاند. تجسسها نشان میداد که این دونفر پس اینکه به همدیگر حمله کردند، با چاقو به جان هم افتادند و یکدیگر را زخمی کردهاند. هنوز چند دقیقه ای از شروع تحقیقات نگذشته بود که از بیمارستان خبر رسید یکی از مجروحان از ناحیه سینه هدف ضربه قرار گرفته و بر اثر شدت این جراحات جان خود را از دست داده است. همین کافی بود تا قاضی سعید احمدبیگی بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران راهی محل شود و تجسسهای خود را در این رابطه کند. بنابراین پس از تحقیقات مقدماتی، به دستور بازپرس احمدبیگی تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت مامور رسیدگی به این پرونده جنایی شدند.
اعتراف به جنایت
با آغاز رسیدگی به این پرونده ازسوی کارآگاهان اداره آگاهی، آنها در نخستین گام از تجسسهای خود به سراغ یکی از طرفین دعوا که هنوز زنده و در بیمارستان بستری بود، رفتند و او را تحت بازجویی قرار دادند. عامل این جنایت که از ناحیه دست و پا هدف ضربات چاقوی مقتول قرار گرفته بود و تحت درمان بود، در تحقیقات به ماموران گفت: «مقتول با دو چاقو به سمت من حمله کرد که اگر بخت با من یار نبود، شاید الان من بودم که کشته شده بودم.»
او در توضیح ماجرا گفت: «من و مقتول به نام وحید با هم بچه محل بودیم و از مدتها قبل همدیگر را میشناختیم. دوست قدیمی بودیم ولی مرتب با هم درگیری داشتیم و رابطه خوبی نداشتیم. همیشه با وحید و دوستانش بحث میکردیم و هربار همدیگر را میدیدیم، سعی داشتیم همدیگر را تحقیر کنیم. کلکلهای ما ادامه داشت تا اینکه چند روز پیشروی خودروی دوست وحید اسیدپاشی کردند و آنها تصور میکردند این نقشه من برای انتقامجویی از تیم آنها بوده است. درصورتی که من هرگز چنین کاری را نکردم چون درواقع خصومتی با دوست وحید نداشتم. من حتی با خود وحید هم دشمنی نداشتم و تنها با او کلکل میکردم اما آنها مرتب به من پیغام میرساندند که به زودی انتقام میگیرند. حتی دوست مقتول از من شکایت کرد و اسم مرا بهعنوان مظنون در اسیدپاشی اعلام کرد. همیشه تهدیدم میکردند درصورتی که این فقط یک سوءتفاهم بود و آنها بیدلیل به من شک داشتند. همین اشتباه و حدس نادرست آنها بالاخره باعث نابودی زندگی هردویمان شد. وحید و دوستش نمیخواستند موضوع را تمام کنند و هر روز بیشتر به این اختلافات دامن زدند تا جایی که حتی برادر وحید هم وارد ماجرا شد. او چند روز پیش از حادثه با من درگیر شد و همین باعث کینه بیشتر وحید نسبت به من شد. حتی من از بچههای محلمان شنیده بودم که مقتول به دنبال من است تا انتقام بگیرد تا اینکه روز حادثه من در کوچه کنار یک خودرو ایستاده بودم که ناگهان وحید به سمتم حمله کرد. او دو چاقو در دست داشت. من مقاومت کردم و درگیری میان ما ادامه داشت تا اینکه او مرا به سمت فضای سبز پارک هل داد. من روی زمین افتادم و مقتول با چاقو به دست و پای من ضربه زد. من هم برای اینکه از خود دفاع کنم، با پاهایم به او ضربه زدم که احتمال میدهم در آن لحظه چاقو به او اصابت کرده است. درواقع همان چاقوی خودش به سینهاش خورد.»
اظهارات شاهدان
اعترافات متهم درحالی بود که شاهدان این درگیری صحبتهای دیگری را مطرح کردند. آنها به ماموران گفتند: «قاتل و مقتول از مدتی قبل با هم اختلاف داشتند و ما شنیده بودیم که قاتل برادر قربانی را کتک زده و مقتول هم به دنبال انتقامگیری است. روز حادثه مقتول به سمت قاتل حمله کرد و هردو به سمت شمشادها رفتند. زمانی که متهم روی زمین افتاد، قاتل روی سینهاش نشست و چند ضربه به او زد که یکی از چاقوها از دستش افتاد تا پیش از این قاتل دست خالی بود و قربانی دوچاقو به دست داشت. در آن لحظه متهم چاقوی مقتول را برداشت و ضربهای به او زد.»
با این اظهارات، تحقیقات در این پرونده جنایی ادامه یافت تا ابعاد پنهان ماجرا آشکار شود. همچنین بازپرس سعید احمدبیگی با توجه به اطلاعات به دست آمده، دستور داد تا متهم پس از درمان برای تحقیقات بیشتر دراختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار بگیرد.