بین خودمان داشتیم درباره مواضع سیاسی سالهای اخیر "محمدرضا باهنر" صحبت میکردیم؛ از تقسیمبندی اصلاحطلبان به "خوشخیم" و "بدخیم" تا طعنه جالب او به علی مطهری که گفت: "رفتارهای مطهری فریاد میزند، پلیس بیا منو بگیر". از اینکه گفت: "من کارگردان اصولگرایانم!" تا ماجرای ادعای وکیل محمدرضا رحیمی معاون اول دولت دهم که گفته بود "باهنر در جریان انتخابات مجلس هشتم از رحیمی پول دریافت کرده است"؛ ادعایی که اینگونه از سوی دبیرکل جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری پاسخ داده شد: "احتمالا کاندیداها هم نمیدانستند منشأ این پولها ناپاک است."
ساعت به 11:15 رسیده بود که منشی دفتر صدایمان زد: "بفرمایید، آقای باهنر آماده هستند." وارد اتاق کارش شدیم. بعد از مصافحه و خوش و بش معمول، آهنگ آغاز مصاحبه کردیم. صدای کولر دفتر! زیاد بود و ادامه ضبط مصاحبه برای تصویربردار را سخت کرده بود. بعد از مرتفعشدن مانع، رسما گفتوگو را کلید زدیم.
*** گزیده مهمترین بخشهای سخنان باهنر از این قرار است:
- دولت یازدهم علیرغم دارابودن چهرههای سیاسی، ظرف سیاسی تعریفشدهای ندارد.
- لاریجانی جزء طایفه اصولگرایان به حساب میآید.
- سبد آرای روحانی در سال 92، مخصوص به یک حزب خاص نبود.
- اعتدال مثل پُلو است؛ اگر میخواهد پخته شود باید دَم بکشد!
- سید حسن خمینی تاکنون بروز رسمی سیاسی خیلی کمی داشته است.
- مجلس آینده بهدست اصولگرایان معتدل میافتد.
- ممکن است روحانی بعضی از تفاسیر شورای نگهبان را قبول نداشته باشد که به لحاظ اعتقادی اشکالی ندارد.
- احمدینژادیها 4 دستهاند؛ بیانیهای را که احمدینژاد منتشر کرده برای پیشگیری از این تنوعها بوده است.
- بعضیها فکر میکنند که خبرگان را میشود وارد بازیهای سیاسی کرد.
در ادامه، گفتوگوی تفصیلی "محمدرضا باهنر" دبیرکل جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و نایبرئیس مجلس را میخوانید.
منظورمان از وحدت، ائتلافی است نه فلسفی
** از ماههای ابتدایی بعد از انتخابات سال 92 اصولگرایان تلاش کردند همکاران غلیظتر خود از جمله جبهه پایداری را وارد ائتلاف و وحدت کنند. شما در نشست خبری هفته گذشته خود فرمودید که اصولگرایانِ تند درخواست این را دارند که اصولگرایان نرم اخراج شوند. به نظر میرسد همچنان میان این دو جبهه اصولگرایی سایش هایی وجود دارد. با توجه به نزدیکی به موعد انتخابات مجلس، این مسئله چقدر میتواند مانع از رسیدن اصولگرایان به وحدت شود؟
اصولا در غیبت احزاب، این مشکل را داریم چرا که به دلیل نداشتن حزب، ضوابط حزبی نیز وجود ندارد و معمولا در انتخاباتها هم ابتدا وقتمان صرف وحدت میشود. گرایشها و غلظتهای مختلفی وجود دارد که مختص اصولگرایان نیست. چشماندازمان این است که اصولگرایان با هم متحد شوند و تلاش داریم در پایان کار به 85 تا 90 درصد وحدت برسیم.
اما تا زمانی که ما چند حزب جامع و فراگیر شناسنامهدار نداشته باشیم، این مشکلات را خواهیم داشت، چون در کشورهای دیگر و در زمان انتخابات ممکن است 10 تا 15 نفر خودشان را برای ریاستجمهوری مطرح کنند اما اینها در چارچوب حزب، رقابتهایشان را پیگیری میکنند و سپس ضوابط و قوانین حاکم بر احزاب به گونهای تنظیم میشود که در نهایت یکی از آنها در هر حزب باقی بماند.
دوستان ما در گروههای مختلف رقابت را شروع میکنند اما به دلیل نبودن ضابطه، معمولا اختلافاتی ایجاد میشود. در یکی دو دوره انتخابات مجلس گذشته، اصلاحطلبان پرتوان وارد نشدند و عملا رقابت جدی، میان اصولگرایان بود اما در این دوره، اصلاحطلبان هم میآیند و فعالیتشان جدی است؛ البته ما هم از حضورشان استقبال میکنیم. بر همین مبنا، طیف اصولگرایی ضرورت وحدت را حس کرده است اما بالاخره یکسری اختلافهایی وجود دارد که این اختلاف مواضع باید نرم شود و یا تنازل پیدا کند.
منظور ما از وحدت، وحدت فلسفی نیست بلکه یک ائتلاف است و معنایش این نیست که جبهه پایداری و یا ما از مواضعمان دست برداریم. نقاط مشترک زیادی داریم و میتوانیم روی این نقاط مشترک، ائتلافی را شکل بدهیم. در هفته آینده یک نشست بزرگتری هم اتفاق میافتد و امیدوارم همه ما دعوت شویم تا کار را به صورت رسمی و سازمانی شروع کنیم.
قرار نیست گرایشهای اصولگرایی در هم ذوب شود
** یکسری بحثهایی مبنی بر حضور برخی چهرههای معتدل اصولگرایی همچون علی لاریجانی در فرایند وحدت اصولگرایان مطرح شده است. دو سوال مطرح است؛ اولا اینکه چقدر گزینه و شخص لاریجانی و کشاندن پای وی به وحدت اصولگرایان برای شما و همکارانتان یک دغدغه است؟ و دوم اینکه چه صحبتهایی میان شما و لاریجانی برای رسیدن به نقطه مشترک وحدت مطرح شده است؟
بالاخره آقای لاریجانی دو دوره ریاست مجلس را برعهده داشته و ظرفیت سیاسی بزرگی را برای خود دارد و قطعا هم جزء طایفه اصولگرایان به حساب میآید. کسی نمیتواند انکار کند که لاریجانی جزء سرمایههای اصولگرایی است.
وحدت و ائتلاف یعنی اینکه ما دو سر طیف اصولگرایی را به یکدیگر نزدیک کنیم البته در حال حاضر هم مشکل خاصی نداریم و مجددا تکرار میکنم که باید با حفظ مواضع، کارها انجام شود و اصلا قرار نیست که مواضع و گرایشهای اصولگرایی در هم ذوب شود. بحث این است که باید یک کار ائتلافی انجام گیرد و ما در جهت رساندن مجموعه طیف اصولگرایی به ائتلاف نهایی، در حال برداشتن قدمهای آخر هستیم.
** بنابراین لاریجانی الان پذیرفته که وارد بحث وحدت شود؟
باهنر: بله. وارد مذاکره شده است.
** یکسری اختلاف مواضع میان لاریجانی و جبهه پایداری خصوصا در بحث برجام وجود داشت چرا که برخی معتقدند جبهه پایداری تمام تلاشش را کرد تا به نوعی جلوی تصویب برجام را بگیرد اما بسیاری نقش لاریجانی در تصویب برجام در مجلس را غیرقابل انکار میدانند. با این اوصاف، اینها چگونه میخواهند با هم تلفیق شوند و به یک نتیجه مثبت برسند؟
اختلاف مواضع فقط در بحث برجام نیست و ممکن است اختلافهای زیادی وجود داشته باشد؛ نه تنها میان لاریجانی و جبهه پایداری بلکه ممکن است میان ما و جبهه پایداری اختلافاتی وجود داشته باشد و حتی ممکن است میان ما و لاریجانی هم اختلاف مواضع وجود داشته باشد و طبیعتاً تمام بحثهای ائتلاف و وحدت بهخاطر همین مسائل است. فرضاً اگر جامعه اسلامی مهندسین با حزب مؤتلفه بخواهد در مسائل ریز شود و فیشبرداری کند، ممکن است اختلافات زیادی باهم داشته باشند. در هر موضوعی اعم از مسائل فرهنگی، سیاسی، سیاست خارجی، بودجه، برنامه، اقتصاد مقاومتی و بسیاری از مسائل دیگر اختلاف نظر وجود دارد و اصلا داستان وحدت و ائتلاف به همین دلیل مطرح میشود.
**در حال حاضر راه حل برای رسیدن به نقطه مشترک چیست؟
همین کارهایی را که تاکنون انجام دادهایم.
جامعتین؛ محور اصولگرایان
** نشستهای 4 نفره و 8 نفره در جبهه اصولگرایان برگزار شده است؛ تقریبا یکسالی هم هست که حضرات آیات موحدی کرمانی، یزدی و مصباح نشستهایی را با نام شورای فقاهتی برگزار کردهاند. به نظر شما، نقطه مشترک این شوراها و نشستها کجاست؟ کدام یک از این نشستها و شوراها پتانسیل این را دارند که محوریت وحدت اصولگرایان را برعهده بگیرند؟
جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری که مجموعهای از 18 تشکل رسمی و قانونی شناسنامهدار با سوابق مختلف از جمله سابقه 50 ساله مؤتلفه و بیش از 20 ساله جامعه اسلامی مهندسین است، همواره در طول این چند سال گذشته اعلام کرده که زیر چتر جامعتین فعالیت سیاسی میکند و همیشه تلاش کرده که این همسویی و همراهی را داشته باشد، در حال حاضر هم نظرمان همین است و بلاشرط هم با آقایان هماهنگ میشویم.
دهها و صدها نوع از این نشستها برگزار میشود که همه آنها در جهت ایجاد وحدت تلاش میکنند. قاعدتاً تمام اصولگرایان قبول دارند که محوریت همین آقایان یعنی جامعه روحانیت، جامعه مدرسین و آیتالله مصباح است و بالاخره هم یکی از همین مجموعهها با تفاهمی که انجام میشود، این دعوت را انجام خواهد داد.
جلسات 4 نفره و 8 نفره همعرض یکدیگر هستند و نمیتوانیم بگوییم فرضا جلسه 8 نفره مهمتر است. بنابراین همه این نشستها، تلاشهایی در جهت تعامل است اما جامعتین در نهایت محوریت اصولگرایان خواهد شد که البته جامعه مدرسین اعلام کرده که بیشتر وارد بحث خبرگان خواهد شد و در بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی، حضور پررنگی نخواهد داشت اما باز حرف ما همان حرف قبلی است که اگر جامعه مدرسین و یا جامعه روحانیت هر کدام دعوت کنند و کار را به جلو ببرند ما سعی میکنیم که هماهنگ باشیم و اگر کسی بخواهد پایینتر از جامعتین محور باشد، ممکن است دیگران هم بگویند که ما هم میخواهیم محور شویم لذا محورها زیاد میشود اما در جامعتین دیگر بحثی وجود نخواهد داشت.
ما همتراز این دو تشکیلات دینی، سیاسی و اجتماعی، تشکیلاتی نداریم بنابراین فکر میکنم نقطه اتکای خوبی است و طی 25 سال گذشته نیز رویه ما همین بوده است. هنگامی که به پشت سرمان نگاه میکنیم، میبینیم که از این سیاست راهبردی ضرر نکردهایم بلکه سود هم بردهایم و بر همین مسئله نیز پافشاری خواهیم کرد.
در دو راهی قرار نمیگیرم!
** اگر اصولگرایان تند روی حرف خود تا آخر بمانند که اصولگرایان نرم باید اخراج شوند و کوتاه هم نیایند، شما میان اصولگرایان معتدل و تند کدامیک را انتخاب میکنید؟
من یکدفعه مزاحی کرده بودم و این بار هم میگویم، ممکن است بازیگرها میان این دو راه قرار بگیرند اما بازیگردانها تلاش میکنند که میان این دوراهی قرار نگیرند. ما هم تلاش میکنیم که اصلا چنین دو راهی بهوجود نیاید.
** در صحبتهایتان اشاره کردید که هفته آینده قرار است نشست بزرگتری برگزار شود. این نشست به میزبانی چه کسی است؟
بگذارید خبر را میزبان بدهد نه من!
ورود امکانات دولتی به فعالیتهای انتخاباتی ممنوع
** وارد بخش دوم گفتوگو شویم و اندکی هم پیرامون فعالیتهای انتخاباتی دولت صحبت کنیم. به نظر شما دولت برای حضور فعال در عرصه انتخابات و ارائه لیستهای انتخاباتی تا چه حد انگیزه سیاسی می تواند داشته باشد؟
دولت به معنای قوه مجریه حق حضور در رقابتهای سیاسی را ندارد چراکه تنها باید مجری انتخابات باشد اما همه دولتیها گرایش سیاسی دارند و همانند همه شهروندان حق دارند تلاش و کار کنند. زمانی گفته میشود فلان وزیر میخواهد فعالیت سیاسی انتخاباتی داشته باشد؛ خب قطعا این مساله منع است البته همه هم مراقب هستند تا این اتفاق نیفتد اما گاهی اوقات وزیری عضو تشکیلات سیاسی است که آنها میتوانند بروند در تشکیلات سیاسی خود فعالیت کنند اما ورود امکانات دولتی به فعالیتهای انتخاباتی ممنوع است. مثلا آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه، دبیرکل حزب اعتدال توسعه هم هست. سازمان برنامه و بودجه به هیچوجه حق ندارد وارد انتخابات شود اما آقای نوبخت میتواند فعالیتهای انتخاباتی داشته باشد اما باید دقت کند که از امکانات دولتی استفاده نکند.
گاهی اوقات برخی از همکاران ما مدعی میشوند که جابهجایی فرماندارها، استاندارها و معاونانشان سیاسی است. بله؛ سیاسی است و طبیعی است که هر دولتی روی کار میآید کسانی را منتصب میکند که به دولت گرایش داشته باشند اما مثلا یک فرماندار باید دقت کند که در انتخابات جهت ندهد اما در کل، دولت یازدهم علیرغم دارابودن چهرههای سیاسی، ظرف سیاسی تعریف شدهای ندارد مثلا دولت اصلاحات، یک ظرف سیاسی تعریف شدهای داشت و یا همچنین دولتهای نهم و دهم یک ظرف سیاسی را درست کرده بودند و در قالب آن فعالیت میکردند اما در دولت یازدهم افرادی نظیر جهانگیری که عضو حزب کارگزاران است، حضور دارد. حضور وی در فعالیتهای حزبی هیچ منعی ندارد اما نباید به هیچ وجه از امکانات دولتی استفاده کند. اگر دولتیها بخواهند وارد رقابتهای سیاسی شوند باید در همان قالب تشکلهای سیاسی تعریف شده کارشان را انجام دهند.
دولت یازدهم نماد یک حزب نیست
** به ظرف سیاسی اشاره کردید، جالب بود! بیشتر توضیح دهید؟ منظورتان تفکر منحصر به دولت است که میگویید دولتهای گذشته این ظرف سیاسی را داشتند و دولت روحانی آن را ندارد؟
خیر. در کشورهای با احزاب قدرتمند مثلا میگویند که این دولت، دولت محافظهکار، جمهوریخواه، دموکرات و یا سوسیالیست است و در کل مجالس و پارلمانشان هم اینگونه است. در ایران متأسفانه تنها 3 یا 4 حزب شناسنامهدار وجود دارد و احزاب قدرتمند فراگیر نداریم البته آنهایی که از وزارت کشور مجوز گرفتهاند شاید تعدادشان از 400 هم گذشته باشد اما 10 درصد از آنها بیشتر فعال نیستند و آن تعدادی هم که فعال هستند، فراگیری ندارند.
سبد آرای روحانی در سال 92، مخصوص به یک حزب خاص نبود. به قول معروف، ابر و باد و مه و خورشید و فلک جمع شدند تا روحانی رأی بیاورد و 300 الی 500 هزار رأی از نصف بیشتر رأی آورد اما اینکه کسی ادعا کند در سبد رأی روحانی اصولگرایان حضور نداشتند غلط گفته است چرا که علاوه بر اصولگرایان، رأی اصلاحطلبان نیز حتما در این سبد وجود دارد و اعتدالیون هم در آن رأی دارند و در حقیقت یک مجموعهای جمع شد و حسن روحانی موفق به پیروزی شد.
این را هم باید بگویم که دولت یازدهم نماد یک حزب نیست و بر همین اساس اگر بخواهد فعالیت حزبی کند باید یک تعریف جامعی از یک حزب را داشته باشد، اگر هم موفق به این کار شود نمیتواند همه را دربر بگیرد چراکه برخی اعضای دولت ممکن است از لحاظ سیاسی با رئیس دولت هماهنگ نباشند اما از لحاظ اجرایی انسانهای قوی هستند و باید از آنها استفاده شود اگرچه عمده انتصابهای دولت از طیف اصلاحطلبان است.
اعتدال" پُلوی دَمنکشیده" است
** در سخنانتان گفتید که که دولت یازدهم نماد یک حزب نیست. آیا اعتدالگرایی در طول دو سال گذشته نتوانسته جوّ و فضایی را برای این مسئله فراهم کند و آن را به استحکام برساند و در کنار اصولگرایی و اصلاحطلبی، تبدیل به شاخه سوم از جریانات سیاسی شود؟ آیا شروع فصل اعتدالگرایی در دولت روحانی امروز میوه نداده است؟
شاید حرف درستی نباشد اما میگویند پُلو هم اگر میخواهد پخته شود باید دَم بکشد! خاستگاه سیاسی روحانی قبل از انتخابات سال 92 اصولگرایی بود چرا که یک سخنرانی ثبتشده از وی در حمایت از اصلاحطلبان وجود ندارد اما در مقابل، روحانی چندین سخنرانی در حمایت از اصولگرایان و برعلیه اصلاحطلبان داشته است اما اینکه بگوییم اکثر آرایی که وی را به پیروزی رساند از جبهه اصولگرایان بود، حرف درستی نیست بلکه اکثریت آن اصلاحطلبی بود.
یک مقولهای هم به نام اعتدال وجود دارد. از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی برخیها میگفتند که 15 درصد از جامعه متعلق به جناح راست هستند ، 15 درصد هم متعلق به جناح چپ هستند و 70 درصد خاکستریاند. برخیها هم به دنبال جذب همین 70 درصد بودند، مثلا در انتخابات سال 76 ناطق نوری از جناح راست و رئیس دولت اصلاحات نیز از جناح چپ حضور داشت اما آیت الله ریشهری و دوستانشان درصدد جذب آن 70 درصد خاکستری بودند اما یک اشتباه استراتژیک داشتند. ما هم قبول داریم که 70 درصد خاکستری در جامعه وجود دارد اما آن 70 درصد، یک درصد هستند مثل بنگاههای اقتصادی که گاهی 10 درصد رأی متراکم دارند و تمام هیئتمدیره و مدیرعامل را مالِ خود میکنند چراکه آن 90 درصد، 90 درصد یک درصد هستند و رأی اکثریت متعلق به همان 10 درصد است. استدلال تجربی من هم همین است. تاکنون 9 مجلس داشتهایم و این مجالس یا راست بودهاند یا چپ اما آیا شما میتوانید یک مجلس اعتدالی پیدا کنید و بگویید که نه چپ بوده و نه راست؟
** البته مجلس ایدهآل روحانی، مجلس دوره اول بوده است.
در مجلس اول تمام بزرگان حضور داشتند از رهبر معظم انقلاب گرفته تا آیتالله هاشمی. آن مجلس یک مجلس ویژه بود و همه دستاندرکاران انقلاب، نماینده مجلس بودند.
مجلس آینده بهدست اصولگرایان معتدل میافتد
** اینکه شما میفرمایید مجلسها تاکنون راست بودهاند یا چپ، میتوانیم این گونه نتیجه بگیریم که اگر مجلس آینده به فرض یک مجلس اعتدالگرا باشد، این اعتدالگرایی در نقش یک پوسته عمل خواهد کرد؟
دو نگاه پیرامون مجلس آینده مطرح است؛برخی میگویند مجلس دهم اصولگرای معتدل میشود و برخی دیگر میگویند مجلس آینده اصلاحطلب معتدل است اما ما قطعا میگوییم که مجلس آینده بهدست اصولگرایان معتدل میافتد اما اعتدال به آن اطلاق نمیشود چراکه اعتدال هنوز یک شخصیت و هویت مستقل پیدا نکرده است. آدمهای زیادی در کشور داریم که اعتدالی هستند و تفکراتشان قابل احترام است اما هنوز برای خودشان یک عَلَم پیدا نکردهاند.
دریافت پیام 24 خرداد 92 شوخی است!
**روحانی بارها در سخنرانیهای مختلف اعلام کرده که جناحهای سیاسی رقیب باید پیام انتخابات 24 خرداد 92 را دریافت کنند. وی حتی در سخنرانی اخیر خود در دانشگاه شریف که به مناسبت 16 آذر برگزار شد، اعلام کرد که باید انتخابات اسفند 94 مانند انتخابات سال 92 برگزار شود. دلیل تأکید چندباره روحانی بر این مسئله چیست؟
این حرفها شوخی است! رئیس دولت اصلاحات هم میگفت که پیام دوم خرداد را بگیرید و احمدینژاد هم میگفت که پیام 4 تیر را بگیرید و روحانی هم میگوید، پیام 24 خرداد 92 را بگیرید. ما هم که انتخابات مجلس دهم برگزار شد، فردایش به دولت میگوییم که پیام مجلس دهم را بگیرید! ما هر دو سال یکبار، انتخابات برگزار میکنیم و مردم هم یک پیامی میدهند. مردم به یکسری برنامهها و علایق رأی میدهند و به سمت آن حرکت میکنند که البته ممکن است که در این میان، بعد از دو، سه سال بفهمند که اشتباه کردهاند. من در اوایل دولت اصلاحات، مناظرهای را در صداوسیما با نوبخت داشتم؛ وی در آن مناظره گفت که مجلسیها باید پیام انتخابات را بگیرند و خود را هماهنگ با دولت کنند!
"سید حسن خمینی" بروز رسمی سیاسی خیلی کمی دارد
**یک مقدار هم پیرامون سوالات متفرقه بحث داشته باشیم. ابتدا از کاندیداتوری حجتالاسلام سیدحسن خمینی آغاز کنیم. وی بهطور صریح کاندیداتوری خود را در انتخابات خبرگان اعلام کرده است. رسانههای اصلاحطلب در ماههای اخیر سعی کردهاند که سید حسن خمینی را یک فعال اصلاحطلب نشان بدهند. ارزیابی شما از نامزدی سیدحسن خمینی در خبرگان چیست و ثانیا شما وی را اصولگرا میدانید یا اصلاحطلب؟
سید حسن خمینی فرد محترم و فاضلی است. وی در محافل و گعدههای مختلف، دوستان بسیاری دارد هرچند من هم ممکن است که رفقای متنوعی داشته باشم و با وجود اینکه فرد سیاسی هستم اما رفت وآمدهایم با حفظ مواضع، هیچگاه با اصلاحطلبان قطع نشده است. بحث رفاقتها و دوستیها را نباید با مباحث سیاسی خلط کرد. یک خاطرهای در اینجا بگویم از سالهای پایانی دولت اصلاحات؛ در یکی از جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام، وقتی جلسه به پایان رسید، رئیس دولت اصلاحات به من گفت که "آقای باهنر ما خیلی خوب میتوانیم باهم کار کنیم" و من گفتم که "این را میدانم اما خیلی دیر شده است"! سید حسن خمینی تاکنون بروز رسمی سیاسی خیلی کمی داشته است. اگر بگوییم که وی با یک طیفی بیشتر رفتوآمد داشته پس تفکراتش به آن طیف نزدیک است، من نمیتوانم در اینباره قضاوت کنم مگر اینکه وی یک مسئولیت رسمی یا مثل یک فرد سیاسی فعال بهطور ماهانه، کنفرانس خبری داشته باشد تا بتوانیم مواضع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وی را کشف کنیم. حضور سیدحسن در مجلس خبرگان، مثل فرایندی است که بقیه باید طی کنند.
مجلس خبرگان مانند پایگاه آتشنشانی است
** اینکه شما معتقدید سیدحسن خمینی مواضع سیاسی مشخصی نداشته را برای وی یک ضعف میدانید؟
خیر؛ مجلس خبرگان اساسا سیاسی نیست و با بقیه نهادهای کشور متفاوت است. شاید برخی از مردم هم فکر کنند که ما اصلا مجلس خبرگان را برای چه کاری میخواهیم، فقها انتخاب میشوند و هر سالی هم یک تا دو دفعه دور هم جمع میشوند و یک صحبتی میکنند و دوباره پراکنده میشوند.
این شاید تعبیر درستی نباشد اما غیر از این تعبیر دیگری به ذهنم نمیرسد؛ شما اگر یک پایگاه آتشنشانی را تصور کنید، ممکن است که امکانات و کارکنان آن 5 سال در یکجایی بنشینند و هیچکاری هم نداشته باشند. شاید یک انسان عادی بیاید و بگوید که چرا برای اینها خرج میشود. شاید 5 سال به اینها هیچکاری هم نداشته باشیم اما در یک لحظه وقتی اینها وارد خدمت میشوند، جبران تمام هزینههای قبلی خود را میکنند. مجلس خبرگان مانند همان پایگاه آتشنشانی است. از طرف دیگر حضرت امام(ره) فرمودند: مجلس خبرگان پشتوانه ولایت فقیه است.
در منطقه پرآشوبی که ما در حال زندگی در آن هستیم، ایران با وجود دشمنان خارجی و درگیریهای سیاسی و امنیتی، یک جزیره باثبات است و این جزیره باثبات، غیر از اعتصام به تدابیر ولایت فقیه، هیچ پشتوانهای ندارد. بنابراین جایگاه مجلس خبرگان بسیار رفیع است و قطعا نباید وارد مسائل سیاسی و جناحی شود.
بعضیها فکر میکنند که خبرگان را میشود وارد بازیهای سیاسی کرد
** شما در مراسم افطاری امسال جامعه اسلامی مهندسین مطرح کردید که عدهای برای خبرگان خوابهای آشفته دیدند و میخواهند با ورود 10 نفر به آن، ساز ناکوک در خبرگان بزنند.
بله؛ بعضیها فکر میکنند که خبرگان را میشود وارد بازیهای سیاسی کرد. این افراد میگویند که چند نفر از نمایندگان خبرگان، متعلق به جناح راست و چند نفرشان متعلق به جناح چپ هستند. حتی بیاییم و بحث را قومیتی هم بکنیم؛ یعنی بگوییم مثلا چند نفر آذری و چند نفر لر و...هستند. آن خوابهای آشفتهای که من از آن یاد کردم، همینها هستند.
احمدینژادیها 4 دستهاند
** احمدینژاد در هفته گذشته بیانیه انتخاباتی منتشر کرد. در این بیانیه تأکید شده است که وی هیچگونه فعالیت انتخاباتی برای مجلس دهم نخواهد داشت. بهطور مشخص چرا احمدینژاد در شرایطی که کمتر از 3 ماه به انتخابات مجلس باقی مانده، تصمیم گرفته تا اینچنین خود را از مظان فعالیتهای انتخاباتی دور نگه دارد؟
احمدینژاد یک دورهای رئیسجمهور بود و یک سری کارها و خدماتی را انجام داد. در طول 8 سالی که وی رئیسجمهور بود، افراد زیادی با وی کار کردند و رفتند که حتی برخی از آنها رقیبش شدند، عدهای دوست ماندند و بعضی هم اعتقادی ماندهاند. بعضیها سوال میکنند که آیا احمدینژادیها به انتخابات وارد میشوند؛ اول اینکه احمدینژادیها چندین گروه هستند، برخی با وی کار کردند و و در همان دوره نهم با هم اختلاف پیدا کردند و از هم جدا شدند؛ یک عده دیگر هم تا پایان دوره نهم ماندند اما نه به عنوان اینکه مرید احمدینژاد باشند. گروه سومی هم وجود دارد که در حال حاضر نیز به احمدینژاد اعتقاد دارند اما شک دارند که احمدینژاد دیگر با مشایی ارتباطی نداشته باشد. همچنین گروه چهارمی هم وجود دارد که احمدینژاد با مشایی را قبول دارند. بنابراین اینکه میپرسند احمدینژادیها برای انتخابات میآیند، باید بگویم که آنها گروههای متفاوتی را شامل میشوند و لابد بیانیهای را که احمدینژاد منتشر کرده برای پیشگیری از این تنوعها بوده است و معنایش این نیست که آن 4 گروه وارد نمیشوند چرا که ممکن است همه آنها جزء فعالان سیاسی باشند.
اشکالی ندارد که روحانی بعضی از تفاسیر شورای نگهبان را قبول نداشته باشد
** روحانی اخیرا مطالبی را درباره نظارت استصوابی شورای نگهبان مطرح کرد.می توان اظهارات وی را نقد صریح به شورای نگهبان دانست؟
ممکن است از یک قانون اساسی در یک مملکت، 10 نوع برداشت وجود داشته باشد که مشکلی نیست و میتوان در محافل علمی در مورد آن صحبت و حتی تخطئه کرد اما حرف آخر را تفسیر شورای نگهبان میزند. ممکن است روحانی بعضی از تفاسیر شورای نگهبان را قبول نداشته باشد که به لحاظ اعتقادی اشکالی ندارد ولی نمیتواند نظرات خود را اعمال کند چراکه جزء اختیارات وی نیست.
بالاخره روحانی حقوق خوانده و ممکن است برداشتهای حقوقی داشته باشد و اظهار نظر کند اما در مقام ریاستجمهوری باید قانون انتخابات را اجرا کند و چنانچه بخواهد موضع مخالف در برابر تفسیر شورای نگهبان بگیرد، اشتباه است.
باید به "دیپلماسی اقتصادی" روی بیاوریم
** آقای روحانی در سخنرانی روز 16 آذر مباحثی را مطرح کرد مبنی بر اینکه "درست است که ما توان ملیمان را باید مستحکم کنیم اما این موضوع باعث نمیشود که با دنیا حرف نزنیم". وجه تمایز دولت اصلاحات با دولت روحانی در گفتوگو با جهان چیست؟
ما همواره گفتهایم که بسیاری از مسائل تاکتیکی دیپلماسی خارجیمان اصل نیست. ما در سیاست خارجیمان سه واژه عزت، حکمت و مصلحت را داریم که باید حفظ شود. غیر از رژیم اشغالگر قدس که آن را به رسمیت نمیشناسیم، میزان و سطح ارتباطمان با دیگر کشورها براساس منافع ملی است لذا دلیل همه این عملکردها صرفا خودمان نیستیم بلکه عملکرد طرف مقابل هم دخیل است.
ما در حال حاضر یک بحث جدیتری با وزارتخارجه داریم و ممکن است طی یکی، دو هفته آینده در مجلس هم این سوال مطرح شود و آن اینکه وزارت خارجه ما نباید فقط دیپلماسی سیاسی داشته باشد بلکه باید به دیپلماسی اقتصادی هم روی بیاورد. در دنیا فقط 20 کشور هستند که صرفا رابطه سیاسیمان با آنها اهمیت دارد که هم میتوانند جزء کشورهای متخاصم و هم جزء کشورهای دوست باشند.
وقتی از یک سفیر در یک کشوری درباره میزان تبادل اقتصادی آن کشور سوال میکنیم، مطلع نیست. پس این سفیر چه کاره است و آنجا چه میکند؟ هنگامی که یک سفیر به کشوری میرود و بازمیگردد باید از جوانب مختلف کار گزارش داشته باشد. ما میگوییم لبخند و اخم باید توأمان و مبتنی بر منافع ملیمان باشد.
**به عنوان سوال آخر اخیرا روزنامه اطلاعات اقدام به انتشار مصاحبهای از رئیس دولت اصلاحات کرده و در همین راستا مدیرمسئول این روزنامه، نامهای را به رئیسجمهور نوشته است و بیان داشته که رئیس قوه قضاییه باید روند ممنوعالتصویری رئیس دولت اصلاحات را متوقف کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
تصمیمگیری برای مسئله رئیس دولت اصلاحات و سران فتنه در مراجع قانونی انجام میشود لذا ممکن است بگویند که این مرجع قانونی قوه قضاییه است البته باید بگویم اینطور نبوده و صرفا تصمیم قوه قضاییه در این میان مطرح نیست.