به گزارش شرق، متهم که پرویز نام دارد، اینبار بهلحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد و از دگرگونی زندگیاش در این سالها گفت.
مطابق اوراق پرونده مأموران پلیس آذر سال ٨٩ باخبر شدند درگیری بین دو مرد باعث به قتلرسیدن یکی از آنها شده است. وقتی تحقیقات دراینباره آغاز شد، پلیس فهمید ضارب مردی ٣٦ساله است که به دلیل درگیری فرزند و همسرش با مقتول، او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. وقتی پرویز بازداشت شد به قتل اعتراف کرد و گفت وقتی چاقو را از جیبش بیرون کشید که مقتول هم چاقویی درآورده بود تا او را بزند.
پرونده با توجه به مدارک موجود، صدور کیفرخواست و درخواست قصاص از سوی اولیایدم برای رسیدگی به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده و پرویز به قصاص محکوم شد و رأی صادره موردتأیید دیوانعالی کشور هم قرار گرفت. نام این مرد بعد از مرحله استیذان در فهرست اعدامیها قرار گرفت اما با تلاشهای خانواده پرویز، او موفق به جلب رضایت اولیایدم شد و اینبار پرونده برای رسیدگی دوباره به شعبه ١٠ دادگاه کیفری شماره یک که جایگزین شعبه ١١٣ شده است، فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست صدور حکم قانونی کرد، متهم در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و درباره اینکه چه اتفاقی افتاده است، گفت: سه شب بود که سر کار بودم و به خانه نرفته بودم. بعد از سهشب وقتی به منزل رفتم، دیدم همسر و پسر کوچکم گریه میکنند. پرسیدم چه شده است. پسرم گفت توپم خانه همسایه افتاده بود، رفتم آن را بردارم پسرهمسایه من را کتک زد و بعد هم که مادرم آمد او را هم زد. وقتی شنیدم چه شده است خیلی ناراحت شدم و خواستم به سراغ پسر جوان بروم که در این لحظه پسر کوچکم به من گفت پسر همسایه چاقو دارد. من هم چاقویی را که روی اُپن آشپزخانه بود، برداشتم و مقابل خانه مقتول رفتم. زنگ در را زدم و وقتی در را باز کرد یک سیلی به گوش او زدم و گفتم چرا زن و بچه من را کتک زدهای بعد او از جیبش چاقو بیرون کشید و به من حمله کرد که من هم یک ضربه به او زدم و همین ضربه باعث شد جانش را از دست بدهد.
متهم گفت: بعد از اینکه ضربه را زدم متوجه نشدم شدت آسیبدیدگیاش زیاد است. او روی زمین افتاد و من هم برای خرید به مغازه سر خیابان رفتم. سیگار خریدم و داشتم بیرون میآمدم که مرد مغازهدار گفت کمی بشین حالت بهتر شود الان دوباره میروی و دعوا میکنید. من هم نزدیک به یک ساعت در مغازه نشستم و بعد جوانی آمد و گفت پسر همسایه فوت شده است.
در این هنگام قاضی قربانزاده خطاب به متهم گفت: اولا در هیچ کجای پرونده نیامده که مقتول هم چاقو داشته و این اولینبار است چنین ادعایی را مطرح میکنی دوم اینکه تو دو سابقه دیگر هم داری؛ یکبار همسرت را کتک زدی و به ششماه حبس محکوم شدی و یکبار هم رئیست را کتک زدی. چه تضمینی وجود دارد ما تو را آزاد کنیم و دوباره دست به این کار نزنی؟
متهم گفت: در اداره آگاهی هم گفتند مقتول چاقو نداشته اما تا جایی که من یادم هست، او از جیبش چاقو بیرون کشید. درباره سوابقی که گفتید هم باید توضیح دهم، من با زنم اختلافاتی داشتم اما خیلی شدید نبود بههرحال به خاطر بچهها تحمل میکردیم. بعد از اینکه زندانی شدم، او مرا ترک کرد و طلاق گرفت و بچهها را هم با خودش برد، من در زندان تنها ماندم زندگیام بهطورکامل از بین رفت. حالا هم در زندان روی خودم خیلی کار کردم که بتوانم خشمم را کنترل کنم و دیگر دست به کارهای خشن نزنم و قول میدهم دیگر این کار را نکنم.
متهم ادامه داد: برای اینکه بتوانم اولیایدم را راضی به گذشت کنم، خیلی تلاش کردم. هرچه داشتم، فروختم تا دیه دهم و حالا هم دست آنها سفته دارم و وقتی آزاد شوم، میخواهم کار کنم که آن سفته را بپردازم. من قول میدهم دیگر دست به کار خلاف نزنم.
قضات شعبه دهم با پایان جلسه رسیدگی برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.