اگر بحثهای واقعی در برنامههای تلویزیونی و مناظرهها مطرح شود، میتواند موجب مفاهمه ملی در موضوعات باشد. ما تا به فهم مشترک از مسائل کلان نرسیم، امکان دست یابی به راه حل مشترک هم نخواهیم داشت.
به گزارش ایسنا، محسن پیرهادی در سرمقاله رسالت نوشت:
یک. برنامههای تبلیغاتی و رسانهای انتخابات ریاست جمهوری در رسانه ملی، تا بهاینجای کار نسبت به ادوار گذشته تغییراتی داشته است. یک نکته محوری در این تغییرات، میزگرد نامزدها با کارشناسان و چالش نامزدها با متخصصین به جای مجری برنامه است. سوالات فنی، زمان مبنا و ناظر به پاسخهای روشن به ویژه در میزگرد اقتصادی، تا این لحظه برجسته بوده است.
دو. نکته مهمی همچنان مغفول است. یک نامزد ریاست جمهوری نمیتواند همزمان دهها اولویت داشته باشد و اساسا دولتی که توامان اولویتهای بسیار دارد، در عمل بی اولویت است. شهروندان ما به واسطه علاقمندی به مسائل سیاسی و غلبه سیاست بر سایر حوزهها، با افکار سیاسی نامزدها آشنایی دارند و به عنوان نمونه، میتوانند بگویند در حوزه روابط بینالملل، کدام گزینه نزدیک به دولت یازدهم و دوازدهم عمل خواهد کرد، کدام یک نزدیک به دولت نهم و دهم و کدام گزینه راه سومی برخواهد گزید. این فضا و دانشی در این سطح، در حوزه مسائل اقتصادی و اجتماعی هنوز به دست نیامده و جای خالی آن باقی است.
سه. در مقام سخن، همه در پی ارتقاء یا حداقل حفظ ارزش پول ملی، رونق بازار سرمایه، تسهیل فضای کسب و کار و شفافیت فعالیتهای مالی هستند، اما روشها چیست. در برنامههای تبلیغی از نامزدها در مورد استقلال بانک مرکزی و موضع نامزد مد نظر در ارتباط با چاپ پول پرسیده می شود و همه نامزدها هم به درستی مخالفت میکنند.
در ادوار گذشته هم نامزدها همیشه مخالف چاپ پول بودند اما پس از پیروزی با انتشار اوراق و الزام نظام بانکی به خرید آن، عملا همان کار را کرده و صرفا مسیر خلق پول را دور می زدند. ما هنوز نمیدانیم نامزدها به طور شفاف و از چه طریقی در پی مقابله با کسری بودجه هستند که به فرمایش رهبر معظم انقلاب، ام الخبائث اقتصادی کشور است. یا اگر قرار است بازار سرمایه، به سمت تامین مالی تولید و جذب سرمایههای مردم سوق پیدا کند، این اتفاقا چگونه قرار است اتفاق بیفتد.
چهار. در حوزه اجتماعی هم تقریبا فضا همین است. مسئله مهمی همچون اتباع و مهاجران، چیزی نیست که ارائه برنامهها پیرامون آن، شدنی نباشد مگر آن که نامزدی تا کنون در مورد آن برنامهای نداشته باشد. ما باید بدانیم کدام نامزد در مورد مهاجرت غیرقانونی به ایران چه برنامههایی دارد و چنین مسئلهای تا چه حد برایش اولویت است. سیاستهای مهاجر پذیری ما نیازمند بازنگری و پیگیری مجدانه قانونی است که باید دانست نامزدها تا چه حد آن را جدی گرفته اند.
پنج. اگر بحثهای واقعی در برنامههای تلویزیونی و مناظرهها مطرح شود، میتواند موجب مفاهمه ملی در موضوعات باشد. ما تا به فهم مشترک از مسائل کلان نرسیم، امکان دست یابی به راه حل مشترک هم نخواهیم داشت.
شش. همه نامزدهای فعلی، شایستگیهایی دارند و هر یک میتوانند حوزهای از مسائل کلان کشور را اداره کنند. این فرآیند انتخابات است که نظام مدیریتی کشور را مهندسی میکند و هر روز بنا به نیاز کشور، تفکری را در صدر می نشاند یا به زیر میکشد، منوط به آن که مردم شفاف بدانند که هر نامزد، دقیقا چه تفکری را در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نمایندگی میکند.