جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: پنجشنبه، 11 آبان 1402     
ماجرای عجیب دزدی فوزیه و میلاد در مشهد

 رکنا: مردی که با عملیات ضربتی نیروهای کلانتری سپاد مشهد، خودروی سرقت شده اش را دوباره به دست آورده بود، با ابراز پشیمانی از آشنایی خیابانی به مشاور و مددکاران اجتماعی کلانتری مشهد گفت: من در منطقه الهیه مشهد زندگی می کنم و بیشتر در مسیر بزرگراه صدمتری و قاسم آباد تردد دارم. حدود ۲هفته قبل بود که زن جوانی را در کنار خیابان دیدم و او را سوار خودروام کردم تا به مقصد برسانم ولی در میان راه به گفت وگو با یکدیگر پرداختیم و آن زن که خود را شاگرد آرایشگر معرفی می کرد از مشکلات زندگی اش برایم درد دل کرد.

 
در اثنای این گفت وگوها من هم شماره تلفنم را به او دادم که اگر کاری داشت با من تماس بگیرد یا این که با یکدیگر به تفریح درحاشیه شهر برویم! خلاصه مدتی بعد او با تلفن همراه من تماس گرفت و ادعا کرد که به دنبالش بروم تا یک روز را در کنار هم خوش بگذرانیم! من هم با شنیدن این جملات آن زن جوان که با شگردی طنازانه بیان می کرد، بی درنگ خودروام را استارت زدم و به طرف نشانی حرکت کردم که او برایم پیامک کرده بود. خیلی زود به محل قرار رسیدم و «فوزیه» را سوار کردم. ابتدا در خیابان های خلوت دوری زدیم و بعد هم او را به رستوران دعوت کردم و شام را نیز درکنار یکدیگر و در مکان تفریحی صرف کردیم. در این هنگام بود که «فوزیه» از من خواست به طرف انتهای بولوار خیام شمالی و اطراف مرکز خرید الماس شرق بروم! هنوز علت را نپرسیده بودم که تعجب مرا دید و گفت: خمارم! باید از فردی درآن اطراف مواد مخدر بخرم تا بقیه شب را با هم باشیم! من هم بلافاصله به سمت منطقه اسماعیل آباد حرکت کردم اما هنوز به محل مد نظر«فوزیه» نرسیده بودم که از من خواست مقابل منزلی در یکی از بولوار های اطراف مرکز تجاری توقف کنم. او از خودرو پیاده شد ولی چند دقیقه بعد درحالی که پسر جوانی او را همراهی می‌کرد درون خودرو نشست.«فوزیه» رو به من کرد و گفت: «میلاد» از دوستان است و تا مسیری با ما می آید! من هم که در همین مدت کوتاه آشنایی به آن زن 26 ساله اعتماد پیدا کرده بودم بدون این که سوال دیگری بپرسم بولوار را دور زدم تا به طرف بزرگراه بروم ولی هنگامی که به یک خیابان خلوت وارد شدم، ناگهان آن پسر جوان چاقویی را زیر گلویم گذاشت  و با کمک «فوزیه» مرا از خودرو بیرون انداختند و خودرو را به سرقت بردند! تازه فهمیدم که «میلاد» همدست «فوزیه» است و با این شگرد دست به سرقت می زنند. چون کلانتری نزدیک بود، هراسان و نگران به این جا آمدم و ماجرا را برای افسر نگهبان بازگو کردم. این بود که بی‌درنگ نیروهای گشت انتظامی به سرپرستی سروان پاکدل(جانشین کلانتری سپاد) وارد عمل شدند و با ردزنی سارقان بر اساس مسیر تردد خودرو، موفق شدند آنان را در بولوار ابوطالب دستگیر کنند اما ای کاش...
 
با توجه به شگرد متهمان و سرقت اموال مردان هوسران، تحقیقات گسترده عوامل انتظامی با دستور سرهنگ جواد یعقوبی(رئیس کلانتری سپاد مشهد) در حالی ادامه دارد که بررسی های پلیس نشان داد میلاد جوانی معتاد و سابقه دار است و پس از آشنایی با «فوزیه» به ارتکاب جرم روی آورده اند.
 
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: