خبرآنلاین: پنجشنبه هفته گذشته ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا خبر از فرستادن گروه ضربت دریایی به همراه یگانی از تفنگداران دریایی به آبهای خلیجفارس داد. حضور جنگندههای اف-۳۵ و اف-۱۶ در خلیجفارس هم توسط پنتاگون اعلام شد. آمریکا مدعی است که میخواهد ایران از توقیف کشتیهای نفتکش به دست ایران جلوگیری کند چرا که ایران تا به حال دو نفتکش را توقیف کرده است.آمریکاییها حتی ادعا کردند که با مداخلهی خود در دریایی عمان از توقیف دو نفتکش تجاری به دست نیروهای ایران جلوگیری کرده اند.
نکتهی سوالبرانگیز پررنگ شدن دوبارهی حضور آمریکاییها در خلیجفارس اینجاست که از خروج نیروهای اینکشور از افغانستان بحثها و تحلیلها حاکی از این بود که آمریکاییها قصد خروج از خاورمیانه یا کمرنگتر کردن حضور خود را دارند. حال چه اتفاقی افتاده که دوباره به ناوگان دریایی و هوایی خود در خلیجفارس میافزایند؟آیا واقعیت آنچیزی است که ادعا میکنند یا انگیزهی دیگری در کار است؟
دیاکو حسینی کارشناس مسائل استراتژیک در گفتگویی در این رابطه گفت: آمریکاییها هیچ وقت نمیخواستند خاورمیانه را ترک کنند و هیچگاه خروج از خاورمیانه مطرح نبوده بلکه بحث بر سر کاهش تعهدات آمریکا در خاورمیانه در میان بوده است. آنها همواره سعی کردند که خودشان را از باتلاق درگیریها و جنگهای طولانی مدت و بینتیجه دور نگهدارند. از طرفی بخاطر استقلال نسبی آمریکا از نفت خلیجفارس و همینطور تمرکز آنها بر شرق آسیا و چین، آمریکاییها به این جمعبندی رسیدند که باید حضورشان را در خاورمیانه کمتر و کم هزینهتر کنند.
حسینی در مورد چرایی حضور تقویت شدهی آمریکا در خلیج فارس اینطور گفت: اما اینکه دوباره حضور خود را بیشتر کردند تلاش برای تقویت قدرت بازدارندگی است. در ماه های آینده تحریمهای موشک بالستیک ایران باید لغو بشود و از آنجایی که آمریکاییها هیچ مایل به رفع این تحریمها نیستند؛ پیش بینی میکنند که احتمالا بین ایران و آمریکا تنشی پیش بیاید. حضور آنها در خلیجفارس برای تحت کنترل داشتن اوضاع و ارتقا سطح بازدارندگیشان است. این موضوع بیشتر از اینکه یک تغییر کلان باشد یک تصمیم تاکتیکی است.
این کارشناس در مورد این سوال که آیا کمتر شدن نفوذ آمریکا در جهان عرب و کشورهای حاشیه خلیجفارس باعث نشده است که آمریکاییها حضور نظامی خود را بیشتر کنند گفت: کاهش نفوذ نسبی آمریکا در بین کشورهای عرب مقداری ساختاری تر از این تحلیلهاست.کشورهای حوزهی خلیجفارس و متعهدان و شرکای آمریکا این مساله را از مدتها پیش درک کردند که ایالات متحده آن نفوذ و قدرت سابق خود را ندارد و قرار هم نیست تا دهههای آینده به آن قدرت پیشین خود بازگردد هر چند آمریکا هنوز قوترین کشور جهان از نظر نظامی است اما از بعد اقتصادی دارد رفته رفته زمین بازی را به چین واگذار میکند.
از همین رو وابستگی این کشورها به آمریکا از جهت تامین امنیت به تدریج کمتر شد و سوی دیگر سردرگمی آمریکا در جنگ عراق و افغانستان و عدم ارادهی این کشور برای ایستادن بر سر مواضع خود و تغییر صحنهی ژئوپلیتیکی در طی بهار عربی بعد از ۲۰۱۱ این جمعبندی را در جهان عرب خلیجفارس تقویت کرد که آمریکاییها از نظر امنیتی مثل سابق قابل اتکا نیستند. ضمن اینکه نزدیکی این کشورها به آمریکا، آنها را از مزیتهای دوستی با روسیه و چین محروم میکرد.پس دور شدن اعراب از آمریکا بیشتر یک چرخش استراتژیک است و به باز توزیع قدرت جهانی مربوط میشود. البته با همهی این احوال بیشتر شدن حضور آمریکاییها در خلیجفارس ممکن است بخاطر جلب اعتماد اعراب نیز باشد نمیشود به طور کامل این را نفی کرد. اما عامل اصلی و محرک اصلی پیش بینی احتمالی تنش با ایران در بازهی زمانی تابستان تا پاییز است.
او در پایان به این سوال که احتمال وقوع درگیری چقدر جدی است اینگونه پاسخ داد:آمریکاییها با لغو تحریمها مخالف هستند؛ سه کشور اروپایی هم به صراحت مخالف خود را اعلام کردند. ایران هم از حق خودش به راحتی نخواهد گذشت. طبق برجام تحریمهای موشک بالستیک باید لغو شود و عدم لغو این تحریمها به اضافهی واکنش احتمالی ایران یک بحران بالقوه است. همانطور که عرض کردم آمریکاییها برای جلوگیری از بالفعل شدن این بحران احتمالی و بالقوه حضور خود در خلیج فارس را بیشتر کردند تا قدرت بازدارندگی خود را بیشتر کنند.