جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: شنبه، 24 تير 1402     
چرا بعضی سلبریتی‌ها لایی می‌کشند؟

 هنر وادی محدودی نیست؛ هرکه بخواهد می‌تواند واردش شود و به نوعی طبع آزمایی کند ولی در پایان تنها افرادی می‌مانند که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را داشته باشند. در حقیقت فقط آنها هستند که می‌مانند و «هنرمند» نامیده می‌شوند.

 
به گزارش ایسنا، چند روز قبل خبری درباره آلبوم جدید مهران مدیری با آهنگسازی مهیار علیزاده منتشر شد؛ خبری که واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشت.
 
مهیار علیزاده از شاگردان کیوان ساکت بوده و با خواننده‌هایی چون علیرضا قربانی و همایون شجریان کار کرده است. بر این اساس جایگاه هنری او برای علاقمندان موسیقی مشخص است. اما در خواننده بودن مهران مدیری هنوز حرف و حدیث است. در حقیقت فارغ از حاشیه‌های چند سال اخیر مدیری، همان اندازه که هیچکس نتوانسته جایگاه او را در فضای طنز و تصویر زیر سوال ببرد، به همان میزان حضورش در فضای موسیقی برای عده‌ای پرسش‌برانگیز است.
 
برگردیم به مبحث اول. وقتی نام هنر و هاله مقدسش در مفهوم نظریه‌پردازانی چون آدورنو و هورکهایمر به میان می‌آید، شاید آنچه به ذهن تداعی شود، بسیار خاص یا بی‌همتاست. درحقیقت بسیاری هنر را آن چیزی می‌دانند که هنرمند پس از اینکه سال‌ها مطالعه کرد، تلاش و رنج کشید، خلق کرده است. هنر همان چیزی است که به راحتی به دست نمی‌آید، البته که استعداد و خلاقیت بخش بسیار مهمی در آن است.
 
حال در دنیای پست مدرن امروز ـ چه در ایران و چه کشورهای دیگر ـ به نظر می‌رسد مرزهای هنر دیگر معنایی ندارند و هنرمندان از هر حوزه به حوزه دیگر می‌روند.
 
هنرمندان در حوزه‌های موسیقی و سینما بیشتر در رفت‌وآمد هستند تا هنرمندانی که به هنرهای تجسمی هم ورود می‌کنند؛ البته ورود آنها به تجسمی بیشتر در نقاشی و عکاسی است تا مجسمه‌سازی و گرافیک. درحقیقت هر چه تخصصی‌تر خواهان کمتر. همان‌طور که در موسیقی هم ورود این افراد به خوانندگی محدود می‌شود و اگر هم پای نوازندگی در میان باشد باید کلاس‌های تمرینی از سر بگذرانند که در آن صورت روند به صورت آموزشی و خالی از اشکال خواهد بود.
 
اما مسئله‌ی حائز اهمیت در این میان، کیفیت کاری است که این هنرمندان ارائه می‌دهند؛ چراکه به خودی خود اگر نتیجه فعالیت هنری آنها کیفیت داشته باشد، اهمیتی ندارد که به چند حوزه ورود پیدا می‌کنند.
 
اگر بخواهیم به نمونه‌های خارجی این گفتمان نگاهیداشته باشیم، جدیدترین نمونه‌ها سلبریتی‌هایی همانند هری استایلز، لیدی گاگا، برد پیت، جانی دپ و ... هستند.
 
در میان این افراد، برخی مانند برد پیت یا جانی دپ که وارد حوزه‌های تجسمی و موسیقی شده‌اند، بعضا نه حتما، برای این کار آموزش دیده‌اند. ضمن اینکه اگر دپ در دنیای موسیقی هم فعالیت می‌کند، به عنوان یک خواننده نیست، بلکه در مقام یک نوازنده گیتار است. هرچند بسیاری سطح کار او با گیتار را متوسط می‌دانند.
 
در این میان هستند هنرمندانی مانند هری استایلز که وارد عرصه بازیگری شده‌اند و پس از ایفای نقش در نخستین فیلم خود، اعتراف کرده‌اند که «هیچ ایده‌ای ندارم که چه می‌کنم!».
 
در اینجا باید یک نکته را هم در نظر گرفت که شاید اگر سلبریتی‌های خارجی، حداقل بازیگران آنها، به دنیای موسیقی وارد شوند، کار چندان هم نازل از آب درنیاید؛ چراکه موسیقی از کودکی به آنها آموزش داده می‌شود و از این هنر بیگانه نیستند؛ البته نمی‌توان درباره ورود خوانندگان آنها به دنیای تصویر تا همین حد مطمئن بود.
 
اما در کشور خودمان هم، کم نیستند بازیگران و کارگردان‌هایی که به هر گوشه و کناری از هنر سرک کشیده‌اند و بعضا دستخوش انتقاد واقع شده‌ یا به تقلید و کپی‌کاری متهم شده‌اند.
 
در سال‌های اخیر ماجرای نمایشگاه یک کارگردان زن، آنچنان موج رسانه‌ای به راه انداخت که خود ایسنا هم طی گفت‌وگوهایی به نقد کپی آثار هنری پرداخت و مدیر گالری طراحان آزاد در یکی از این مصاحبه‌ها به صراحت بیان کرد «کسی که کپی می‌کند، دیگر هنرمند نیست».
 
اما موسیقی. به نظر می‌رسد سلبریتی‌های ایرانی علاقه زیادی به خواننده شدن دارند و حتی پس از انتشار چند قطعه، به مدد اسپانسرها کنسرت هم برگزاری می‌کنند.
 
در این زمینه، اتفاقا نمونه‌های بسیاری هم داریم؛ بازیگرانی مانند شهاب حسینی، حامد بهداد، مهران مدیری، امین حیایی، بهرام رادان، رضا گلزار، محمدرضا فروتن، برزو ارجمند، اشکان خطیبی، کوروش تهامی و ... .
 
مسئله‌ای که درباره حضور این افراد در دنیای خوانندگی وجود دارد، این است که این امر به درازا نمی‌کشد و حتی اگر چند کنسرت هم برگزار کنند، پس از مدتی صحنه اجرا را می‌بوسند و کنار می‌گذارند.
 
در حقیقت این امر مصداق این صحبتمحمدحسن حامدیبا ایسنا است که گفته است: «هر کسی که بخواهد می‌تواند وارد هنر شود و فعالیت کند و همان‌طور که می‌بینیم سالانه در تهران نمایشگاه‌های هنری زیادی برگزار می‌شود. ولی در پایان تنها کسانی که خلاقیت و استعداد لازم برای فعالیت در هنر را دارند، فعالیت در آن را ادامه خواهند داد.»
 
البته شاید به این نکته توجه داشت که همانطور کهعلی فرامرزیبه ایسنا گفته است، «در دنیای امروز که مرزهای هنر با یکدیگر درهم‌آمیخته شده، چگونه می‌توانیم خط تعیین کنیم که چه کسی می‌تواند نمایشگاه برگزار کند و چه کسی نه؟»
 
فرامرزی در این زمینه بیان کرد: «چه اشکال دارد فردی که در رشته‌ای دیگر دارای نام و سابقه و کارهای مثبتی است، دست به کاری (مانند نقاشی) بزند که در حد هنرمندان حرفه‌ای آن رشته نیست؟ اینکه آثار تجسمی فردی به واسطه اینکه او در سینما دارای موقعیت است، فروش می‌رود چه اشکالی دارد؟ چه چیزی از نقاشی کم می‌شود؟ حضور دیگران در نقاشی باعث مطرح شدن نقاشی می‌شود اما اگر او را همسطح هنرمند حرفه‌ای نقاشی قرار دادند آنجاست که باید جامعه نقاشی و هنرمندان نقاش اعتراض کنند. اگر هم کارش کپی بوده، نقدش کنند.»
 
البته باید بررسی کرد که چه می‌شود این بازیگران با وجود دیده شدن در رشته خود، وارد حوزه دیگری می‌شوند و حتی برخی از آنها مانند رضا گلزار، بهرام رادان، رضا یزدانی و سیروان خسروی جدی‌ترین نقدها را در حد استهزا به جان می‌خرند.
 
شاید بتوان به این سوال با این صحبت محمدحسن حامدی پاسخ داد که گفته است: «گاهی اوقات مساله پول به‌قدری برای افراد مهم می‌شود که حاضرند به خیلی کارها تن دهند و نتیجه آن حضور افراد بی‌استعداد در هنر می‌شود؛ البته اینگونه موارد از جمله حواشی هنر هستند، اما اینکه حضور این نوع افراد به واسطه روابطشان طولانی شود اصلا جالب نیست.»
 
حامدی در عین حال این نکته را هم بیان کرده است که می‌توان از ماندگاری افراد چهره در برخی شاخه‌های هنر که شاید در آن خیلی هم وارد نباشند، به عنوان یک هنر «عامه‌پسند» و درواقع یک ژانر هنری استفاده کرد. هرچند لازمه اجرایی کردن این رویکرد هم، فضا دادن به افراد بااستعداد و برخوردار از سطحی از استانداردها، ضمن جلوگیری از روی کار آمدن نابلدهاست.



درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: