روزنامه اصولگرای فرهیختگان در مطلبی به ماجرای مسمومیت دختران در دو شهر کشور پرداخت:
بعد از هجوم همهجانبه حواشی و اتفاقات تلخ پاییز ۱۴۰۱ آنچه قابل پیشبینی بهنظر میرسد، این است که جامعه دیگر کشش تحمل التهابی جدید در فضای عمومی کشور را ندارد و اتفاقاتی مشابه آنچه در برخی مدارس کشور رخ داد جز فرسودگی بیشتر مردم و آب شدن سرمایه اجتماعی دستگاههای تصمیمگیر کشور، نتیجه دیگری نخواهد داشت.
حالا در ماجرای جدید مسمومیت سریالی دانشآموزان که کشور نزدیک به سه ماه است با آن درگیر شده، مثل بسیاری از اتفاقات مشابه قبلی شاهد نوعی رهاشدگی افکار عمومی بهحال خود هستیم. به این معنا که گویی متولی مشخصی برای اعلام نتایج نهایی تحقیقات و اعلام عوامل دخیل در این خرابکاریها در کشور وجود ندارد. هرمقام مسئولی احساس نیاز کند در حد چند جمله چیزی درباره این اتفاق میگوید و از کنار آن رد میشود.
جامعه دیگر کشش تحمل این التهاب جدید را ندارد
در اوج احساس مسئولیت مسئولان هم شاهد تعطیلی دو سه روزه مدارس سراسر قم بودیم که درنتیجه آن، عامل اصلی این اتفاقات شناسایی و معرفی شود که این اتفاق نیفتاد و مدارس دوباره بازگشایی شد.
نکته تکراری اما مهم آنکه تجربه فاجعه اسیدپاشیهای اصفهان و البته سلسله اتفاقات تلخ پاییز 1401 ثابت کرد نهادهای رسمی و مقامات تصمیمگیر در حوزههای مرتبط با اتفاقات اخیر، هرچه کمتر از خود کنش داشته باشند و ترجیح بدهند بیشتر سکوت کنند، این جریانات ضدایرانی و دشمنان آرامش افکار عمومی ایران هستند که دست به خلق روایتهایی میزنند که عموما 180 درجه با واقعیتهای میدانی در تضاد و تناقض است.
نتیجه آنکه اعلام نظر قطعی مسئولان مربوطه و معرفی و مجازات عوامل این مسمومیتها هرچه دیرتر اتفاق بیفتد، به تبع آن، سرمایه اجتماعی نهادهای تصمیمگیر کشور هم روزبهروز بیش از قبل دچار ریزش خواهد شد و تجربه پاییز 1401 هم نشان داده این ریزشها، بیشتر سبد جریانات ضدایرانی را پر میکند تا جریانات سیاسی داخل کشور، پس منطقیتر هم آن است که جریانات سیاسی و جناحهای منتقد دولت، با منطق و ملاحظات ملی در این خصوص به کنشگری بپردازند.
عدمپاسخگویی کار دستتان میدهد
چندین هفته است که هرکس در محافل عمومی چیزی میگوید و ماجرای اصلی را پر و بال میدهد اما مسئولان عین خیالشان هم نیست. اصلا اینکه کدام مسئول باید پاسخگوی این مساله باشد هم برای خود نکتهای است.
از قم که بگذریم بعد از بیتوجهی مسئولان نسبت به مساله، این ماجرا به مدارس بروجرد هم میرسد. تنها چیزی که در این قضیه تاکنون محرز شده این است که تعدادی از دانشآموزان مسموم شدهاند؛ حالا توسط چه چیزی یا چه کسی را خدا میداند. همین حد از اطلاعات هم به موهبت رسانهها متوجه شدیم وگرنه نه مسئولی از دلیل قطعی آن چیزی گفته نه پیگیری جدی و نتیجهبخشی انجام شده است.
جامعه دیگر کشش تحمل این التهاب جدید را ندارد
حالا برخی برای جبران کردن این بیمسئولیتی مسئولان، گزارشهای متعددی نوشتهاند و تحلیلهای بسیاری انجام دادهاند، برخی گفتهاند مونوکسیدکربن باعث مسمومیت دانشآموزان شده، برخی دیگر سناریوهای پیچیدهتری را دلیل این اتفاق دانستهاند، اما اینکه واقعیت چیست و چرا گفته نمیشود، خودش سوال بزرگی است و از این مهمتر، سوال این است که این عدمپاسخگویی چه ضربهای به جامعه میزند؟
با جامعهای که روزهای پرالتهابی را از شهریور تاکنون پشت سر گذاشته و اکنون هم در شرایط پساناآرامی به سر میبرد، باید بهگونهای برخورد کرد که نهتنها روزهای بد او را جبران کند، بلکه حتی زخمهایش را التیام دهد اما با عدمپاسخگویی این زخم التیامی ندارد.