الناز عباسیان: زندگی این مرد فراز و نشیبهای زیادی داشته و اتفاقات عجیبی در زندگیاش تجربه کرده است. در سن جوانی روزهای تلخ و دشوار اسارت در زندان «دولهتو» و جنایات دموکراتها در کردستان را تجربه کرده است. بعد از آن هم مسیر زندگیاش با هم نشینی با بزرگانی چون حجت الاسلام خوش وقت، شهیدان احمدکاظمی و حسن تهرانی مقدم و...تغییر کرد و او یک باره مسئولیت بزرگی چون راه اندازی نهضت جهانی صلوات را بر عهده گرفت. خواندن سرگذشت زندگی پر فراز و نشیب او خالی از لطف نیست.
قبل از شروع جنگ اسیر شدم!
حاج داوود اهل روستایی در شهریار و فرزند یک کشاورز زحمت کش است. پدر و مادر او گرچه از نظر تحصیلات، سواد چندانی نداشتند اما ایمان و اعتقادات قوی آنها، داوود را هم تحت تاثیر قرار داده بود، به گونهای که از همان دوران کودکی با دروس قرآنی و مکتب اهل بیت(ع) آشنا شده و تحصیلاتش را تا دوره متوسطه گذرانده و بعد از خدمت سربازی ،در سال ۱۳۵۶ در شرکت مخابرات استخدام شد.
حضور او در این شرکت مصادف با تظاهرات های مردمی علیه رژیم پهلوی بود. در این زمان به نوبه خود در راهپیماییهای مردمی شرکت داشت و بعد از پیروزی انقلاب به عنوان نیروی جهادی مخابرات، به همراه مرحوم «سید مهدی موسوی» و «شهید صدرالله نوری» عازم کردستان شد. او در این باره می گوید:«آن زمان در کردستان نیروهای ضد انقلاب اقدام به شورش داخلی کرده بودند. به عنوان نیروی جهادی مخابرات و برای تعمیرات خسارت های افراد ضد انقلابی به تاسیسات مخابراتی به این رفتیم. ۵ روز قبل از شروع جنگ تحمیلی ما به دست نیروهای ضد انقلاب دموکرات اسیر شدیم. حدود ۳۷ ماه در آنجا اسیر بودیم.
«دولهتو» روستایی در کردستان بود که در نقطه صفر مرزی در شمال غرب سردشت بین مرز ایران و عراق قرار دارد. زندان «دولهتو» با یک چهار دیواری مشخص در کنار رودخانه و هشت اتاق و ۲۱۳ زندانی در همین روستا بود.»
«ابوغریب» در مقابل «دوله تو» هیچ است!
آزاده روزهای نخست انقلاب اسلامی در ادامه به وضعیت زندان و روزهای اسارت خود اشاره می کند و می گوید: «این زندان معجونی از همه گروهها بود. اسرا با فرهنگها و دیدگاههای مختلفی بودند. بسیاری از بچهها با همه مشکلاتی که بود تا آخر بر سر عقاید خود ماندند اما به هر حال شرایط سخت زندان به برخی بیشتر فشار میآورد. شرایط به گونهای بود که در یک شبانه روز یک تکه نان و یک کاسه آب نخود به زندانیها میدادند. سختتر این بود که هلال احمر و صلیب سرخ جهانی و حتی دولت هم از وضعیت ما اطلاعی نداشتند. ما با یک مشت مزدور طرف بودیم که خودشان هم نمیدانستند میخواهند با ما چه کنند. در مقابل سختیهای زندان «دولهتو» شاید زندانهای «ابوغریب» و «گوانتانامو» هیچ باشد. خیلی ها زیر فشار و شکنجه کم آوردند و عده ای هم بر اساس اعتقادات خود ماندند.»
آزاده ۶۱ ساله از روزهای آزادیاش صحبت می کند و می گوید:«بعد از چند ماه بر اثر بمباران هوایی بعثی ها، زندان تخریب و بسیاری از زندانیان کشته شدند. با این حادثه فرصت برای ما فراهم شد و از زندان فرار کردیم. هلیکوپترهای بعثی بالای سر زندان ،چرخ می زدند و افراد را به رگبار می بستند. به سختی خودمان را میان درختان پنهان کرده و منطقه را ترک کردیم. افراد زیادی در این حادثه شهید شدند. متاسفانه دوباره به اسارت دموکرات ها در آمدیم و بعد از ماه ها اسارت آزاد شدیم. ماجرای اسارت ما طولانی است و در فرصت بهتر برایتان تعریف خواهم کرد. خاطرم هست وقتی بعد از ماه ها به خانه برگشتم، مراسم باشکوهی برای بازگشت ما در محله گرفته بودند و مسئولان و خبرنگاران زیادی برای تشریح شرایط اسارت ما به دیدارم آمدند.»
کمال هم نشین در من اثر کرد
وقتی با او همکلام می شویم اسم حاج آقا خوش وقت از دهان او نمی افتد و مدام میان صحبتهایش به خاطرات و جملات زیبایی از آیت الله عزیزالله خوشوقت اشاره میکند. حاج آقا خوش وقتی که اهالی ۳ راه طالقانی سال ها از برکت حضور او در به عنوان امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی (ع) بهره می بردند.
صلواتی از اثرات هم نشینی خود با این مجتهد فقید صحبت می کند و می گوید: «او از بارزترین شاگردان اخلاق و عرفان علامه طباطبایی و همچنین از شاگردان سید حسین بروجردی و سید روحالله خمینی بود. بعد از اسارت بیشتر وقتم را در مسجد و محافل مذهبی بودم و همان جا با حاج آقا خوشوفت و جلسات ختم صلوات او آشنا شدم. بیشتر اوقات همه دور او جمع میشدند و برای نیم ساعت همراه حاج آقا با نیتهای مختلف صلوات می فرستادند و یک دفعه می دیدیم ۱۴ هزار تا صلوات ختم شده است. من سعادت داشتم کنار حاج آقا، ذکر صلوات بگوییم و از مردم بلند بلند صلوات بگیرم. خاطرم هست بین ختم صلوات و سخنرانی هم هربار یک دعا میخواندند یک بار زیارت عاشورا، یک بار حدیث کساء یا هر دعای دیگری می خواندند.
حاج آقا هفتهای سه بار ختم صلوات میگرفتند و هرجا هم که برای جلسه ختم صلوات وی را دعوت میکردند بی هیچ تکلفی دعوت را میپذیرفتند. اثرات ختم صلوات را به وضوح در شخصیت حاج آقا لمس کردم و با جدیت جلسات صلوات را دنبال کردم.»
نهضت جهانی صلوات
صلوات زندگی حاج داوود را متحول کرد. تا جایی که او تصمیم گرفت جلسات ختم صلوات را گسترش دهد و به صورت جدی و گسترده ،نهضت جهانی صلوات را راه بیاندازد. او در اسفند ماه سال ۸۴، در برنامه تلويزيوني «صندلي داغ» كه با محور «معجزات صلوات» و «اثرات دعاي پدر و مادر» انجام شد، به صورت رسمي «نهضت جهاني صلوات» را معرفي كرده است . او خير رساني و شر زدايي را مهمترين اهداف نهضت جهاني صلوات عنوان می کند ومی گوید:«اين نهضت در همه جاي جهان و در هر نقطهاي كه صلواتي بر پيامبر و اهلبيتش فرستاده شود، نمايندهاي فعال دارد و هر شخصي با اهداي يك صلوات به پيامبر (ص) ميتواند به عضويت در اين نهضت درآيد، چون اين نهضت، يك نهضت معنوي است و به هيچ ارگان و نهادي وابسته نيست. هر شخصي ميتواند با فرستادن يك صلوات به نهضت جهاني صلوات بپيوندد و از باقيات و صالحات آن بهرهمند شود.»
او در ادامه به گوشه ای از اقدامات این نهضت در عرصه های اجتماعی اشاره می کند ومی گوید:« من و تعدادی از دوستان علاقمندان در این نهضت،به سراغ تعدادی از مسئولان بخش های مختلف در دستگاه های دولتی رفتیم و از آنها خواستیم تا در برنامه های اجرایی خود از ذکر صلوات استفاده کنند. نتیجه سال ها پیگیری این نهضت این است که حالااز شبکه های تلویزیونی و رادیویی هیچ اخباری بدون ذکر صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده نمی شود. همچنین در نامه های اداری تعدادی از دستگاه های دولتی صلوات ذکر می شود.»
صلوات کلید حل مشکلات
او که استاد جلسات «معجزات صلوات و كاربرد آن در عصر حاضر» در مجامع مذهبی است در ادامه از اثرات صلوات صحبت کرده و میگوید:«ختم صلوات گناهان را از بین می برد. همچنين ريا، غيبت و تهمت در جايي كه صلوات فرستاده ميشود، راه ندارد. صلوات موجب از بين رفتن نفاق می شود. هر چه از فوائد صلوات بگوییم باز هم کم است.»گرچه سن و سالی از او گذشته اما حافظه خوبی دارد و می گوید:«یکی دیگر از اثرات صلوات ،تقويت حافظه است. من حافظه ام را مدیون همین ذکر صلوات می دانم و احساس می کنم صلوات زندگی را متحول کرده ام.
شهید کاظمی هم قبل از شهادت در حال ذکر صلوات بود
حاج آقا صلواتی انگيزه اصلي خود از برگزاري جلسات «معجزات صلوات و كاربرد آن در عصر حاضر» را تعهد به شهدا به ويژه شهيد كاظمي می داند و می گوید:«شهيد احمدكاظمي و شهداي عرفه، ارادت خاصي به ذكر صلوات داشتند و حتي در واپسين ثانيهها قبل از شهادت هم، طبق اسناد موجود، به ذكر صلوات پرداختند. شهيد كاظمي، عاشق ذكر صلوات بود و با اين ذكر، مشكلات خود را حل ميكرد.»
روایت شهید کاظمی از معجزه صلوات در بازدید رهبری
او در میان صحبت هایش از ماجرای جالب دیدار خود با مقام معظم رهبری حرف می زند و می گوید:«تقریبا سال ۱۳۸۲ بود که من تازه بازنشسته شده بودم. یک شب خواب دیدم که کسی به من درخواب می گوید که قرار است مقام معظم رهبری به جایی دعوت شوند و باید در و دیوار آن محل را با ذکر صلوات پر کنیم. چند روز بعد شهید کاظمی را دیدم و این خواب را برای او تعریف کردم و اون همان جا بغض کرد و دستور داد تمام دیوارهای پادگان را با ذکر صلوات خطاطی کنند. وقتی علت این کار را پرسیدم به من گفت قرار است این هفته آقا به پادگان ما تشریف بیاورند و از برخی از اقدامات و تسلیحات جدید ما بازدید کنند. مراسم بازدید به خوبی برگزار شد و شهید کاظمی مرابرای دست بوسی نزد آقا برد و من هم همان جا برای سلامتی آقا از مردم صلوات گرفتم. برای لحظاتی تمام فضای پادگان از صلوات های بلند حاضران پر شد. بعداز آن آقا چپیه به عنوان تبریک به من داد.چند روز بعد شهید کاظمی به من گفت صلوات ها به داد همه ما رسید. جزئیات اتفاقی که آن روز در پادگان گذشته بود رابه من نگفت و فقط گفت که به خیرگذشت.»
نا گفته نماند او انس و الفتی خاص هم با شهیدحسن تهرانی مقدم داشت و حالا حتی در محل کارش هم تصاویری از حاج آقا خوش وقت و شهیدان کاظمی ،تهرانی مقدم و...را به دیوار زده است و می گوید:« در همه حال به این تصاویر نگاه می کنم و از آنها با ذکر صلواتی یاد می کنم تا مبادا از مسیرشان دور شوم.»
عضو نهضت صلوات شوید
افراد زیادی برای عضویت در تهضت جهانی صلوات به حاج آقا صلواتی مراجعه می کنند و او در این باره می گوید:« هر فرد در هر موقعیتی که باشد می تواند کار و خدمات خود را به دیگران با ذکر یک صلوات هدیه کند. چه خوب است که ما این فرهنگ را میان افراد مختلف جامعه و به ویژه افراد تاثیر گذار و تحصیلکرده ترویج دهیم. پزشک، وکیل، مشاور، معلم و هر فرد دیگری می تواند بخش کوچکی از خدمات خود را به مردم به صورت رایگان ارائه دهد و در عوض از مردم بخواهد که برای او صلوات بفرستند. این کار یک نوع نذر فرهنگی است و می تواند بار سنگینی را از قشر نیازمند جامعه بردارد.»