جوان: مرد جوان، کلاهبردار زنان جوان و دختران دمبخت بود. او مدرک سیکل داشت، اما مهندس عمران معرفی میشد و در بازی خواستگاری توانسته بود طعمههایش را فریب بدهد.
یکی از شاکیان زن جوانی بود که طلاق گرفته بود و یک فرزند هشت ساله داشت. او در توضیح اتفاقی که برایش افتاده بود، گفت: «در فضای مجازی با متهم آشنا شدم. با او قرار ملاقات گذاشتم. میگفت مهندس است و در یک ارگان دولتی مشغول کار است. ظاهر موجهی داشت، به همین خاطر به او اعتماد کردم.»
زن جوان در ادامه گفت: «در یکی از قرارهایی که با هم داشتیم، متهم یک فیلم به من نشان داد که در ان فیلم او مشغول ریختن سکههای طلا داخل یک کارتن بود. میگفت گنج و چند زیرخاکی پیدا کرده و آنها را در یک خانه در چالوس مخفی کرده است. به این بهانه از من خواست به آنجا برویم. دلیلش را پرسیدم، گفت به من علاقهمند شده و میخواهد آنها را بابت هدیه بدهد. قبول کردم و با او راهی جاده چالوس شدم.»
شاکی در خصوص روز حادثه عنوان کرد: «آن روز جمعه و جاده چالوس بسته بود. به این بهانه متهم مرا به طرف جاده آبعلی برد و بعد از طی مسیری خودرویش را متوقف کرد و از من خواست از ماشین پیاده شوم. بعد با تهدید قمه خواست طلاهایی را که همراه دارم به او بدهم. صورتم به طرف دیوار بود و او را نمیدیدم. از ترس اینکه بلایی سر فرزندم بیاورد، قبول کردم و طلاها را در اختیارش گذاشتم.»
بعد از توضیحات شاکی نزدیک متهم رفتم. او به سؤالاتم پاسخ داد.
*چند سال داری؟
۳۵ سال.
*سابقه داری؟
بله. پنج سابقه دارم و حبس کشیدهام. یکبار به جرم سرقت و حمل سلاح بود. چند بار هم به خاطر حمل مواد.
*این تعداد سابقه برایت درس عبرت نشد؟
چرا هر بار تصمیم میگرفتم خلاف را ترک کنم، اما ارادهام ضعیف بود تا اینکه دو سال قبل بعد از آزادی از زندان با نقشهای که در زندان با یکی از همبندیهایم کشیده بودم، آن را اجرا کردم.
*خب از نقشه و شگردی که برای سرقت و کلاهبرداری داشتی، بگو.
دو شیوه داشتم تا پولدار شوم؛ یکی سرقت با چاقو بود. در این نقشه، طعمههایم را شناسایی و بعد با چاقو تهدید به قتل میکردم، سپس پول و طلاهایشان را سرقت میکردم. نقشه دیگرم کلاهبرداری بود. به بهانه سرمایهگذاری در زمینه خرید و فروش دلار یا ارز دیجیتال، طعمههایم را به بهانه ازدواج شناسایی میکردم و بعد از فریب، پول و طلاهایشان را میگرفتم و فراری میشدم.
*قربانیان این نقشهها را چطور انتخاب میکردی؟
از سایت همسریابی یا گروههای تلگرامی. در نقش خواستگار وارد سایت میشدم و بعد از به دام انداختن دختران جوان و دمبخت با شماره آنها تماس میگرفتم و خودم را مهندس عمران معرفی میکردم.