جوان و تاریخ: ماه می 1952 (اردیبهشت 1331و 14 ماه پس از ملی شدن نفت ایران) Duncan Sandys دانکن سندز (ساندز) سیاستمدار، دولتمرد انگلیسی و داماد وینستون چرچیل نخست وزیر وقت پیشنهاد کرد که آسانترین راه حل مسئله ای به نام «ایران» که به وجود آمده است این است که ایران باردیگر میان دولتهای لندن و مسکو قسمت شود!. وی که در پارلمان انگلستان سخن می گفت، اضافه کرده بود: "محاصره اقتصادی ایران موثر واقع نخواهد شد. مروری بر تاریخ ایران نشان می دهد که چگونه ایرانیان یاد گرفته اند که در جریان سختی ها خودرا با هر وضعیت روز تطبیق و بدون خم آوردن به ابرو به زندگانی عادی ادامه دهند. آنان بدون صادرات و واردات هم می توانند دوام یابند؛ به همان گونه که در یک سال اخیر (سال 1951) زندگانی عادی خودرا ادامه دادند و به گزارش روزنامه نگارانی که از ایران دیدار کرده اند سرزنده و مبارزطلب هم شده اند. بنابراین، به زانو در آمدن دولت ایران از راه محاصره اقتصادی و انزوای سیاسی، تصورّی بیهوده است. تبلیغ رسانه ای بر ضد دولت ایران (دولت مصدق)، با هدف تغییر تفکر مردم نسبت به آن نیز سودی ندارد، زیرا که اولا این تبلیغات به گوش عوام الناس ایران که شیفته سخنان دکتر مصدق شده است نمی رسد و ثانیا، طبقه متوسط ایران که تبلیغات ما را می شنود و یا می خواند ذاتا متمایل به ناسیونالیسم ایرانی است و سخنی جز به سود وطن به گوشش فرو نمی رود.".
سندز افزوده بود: "مشاهده درهم شکسته شدن ناسیونالیسم ایرانی؛ آرزوی مشترک ما (لندن) و مسکو (شوروی) است و آسانترین راه وصول به آن، مذاکره با کرملین برای تقسیم مجدد ایران، میان ما دو دولت به دو منطقه نفوذ است، تقریبا با همان فرمول 1907(قرارداد سن پترز بورگ) و یا هر شکلی دیگر و ....".
وی تاکید کرده بود که اگر به ناسیونالیسم ایرانی فرصت ادامه حیات داده شود، فردا از یک سوی در صدد احیاء ایرانزمین بر خواهد آمد و به استناد اطلس جغرافیای تاریخی ادعای ارضی نسبت به چندین کشور خواهد کرد و از سوی دیگر به حمایت شیعیان در کشورهای عربی برخواهد خاست که برای ما و شوروی، هردو، درد سری بزرگ و پایان ناپذیر خواهد بود. همین حالا ایرانیان دم از ایجاد یک کنفدراسیون بزرگ در محدوده امپراتوری ایران باستان می زنند.
دانکن سندز گفته بود که باید از فرصت جنگ کره (گرفتاری آمریکا - آمریکا در آن زمان رقابت با انگلستان بر سر نفوذ در خاور میانه را آغاز کرده بود) برای رسیدن به آن هدف استفاده کنیم و ....
دانکن سندز (سندیز - ساندز) شوهر دیانا دختر چرچیل سالها نماینده پارلمان و وزیر وزارتخانه هایی از جمله دفاع، مستعمرات، ساپلای (تدارکات) و خانه سازی بود. وی بود که اعلام کرد عصر هواپیماهای شکاری و بمب افکن به پایان رسیده و باید روی موشک سازی تمرکز کرد و چون «قدرت» از این پس ناشی از تسلیحات اتمی است، باید پا به پای آمریکا و شوروی بمب اتمی ساخت که دست کم سلاحی بازدارنده است و هر دو اندیشه خودرا به اجراء گذارد.
دانکن در عین حال از حامیان اصلی تشکیل اتحادیه ای از اروپاییان غیر اسلاو (روسیه، لهستان، یوگوسلاوی و ...) بود تا قدرتی در برابر مسکو و واشنگتن باشد و به علاوه ممالک اروپایی وارد جنگ دیگری با خود نشوند.
برخی مطبوعات وقت تهران بعدا به این پیشنهاد داماد چرچیل اعتراض و از آن انتقاد کردند و نوشتند که محافظه کاران انگلستان هنوز در رؤیاهای قرون 18 و 19 هستند و تحولات تازه جهان را درک نکرده اند. روزنامه های آمریکا نیز تفسیرهای انتقاد آمیز بر پیشنهاد «سندز» منتشر ساختند که همین سر و صدا، توجه مورخان را جلب و متن اظهارات داماد چرچیل را در تاریخ ضبط کرده اند. این مورخان اظهار نظر کرده اند که این پیشنهاد که به صورت «یک نظر و راه حل داده شده بود» مآلا فشار دیگری به دولت واشنگتن بود تا تسلیم خواست لندن مبنی بر براندازی دولت دکتر مصدق شود.