خراسان: وقتی حکم جلب همسرم را به اتهام نپرداختن نفقه گرفتم و او مجبور شد مبلغ 6 میلیون تومان را یک جا به حسابم واریز کند با خشم و غضب مرا تهدید به قتل و اسیدپاشی کرد تا این که ...
زن 24ساله که مدعی بود همسرش شبانه وارد پارکینگ منزل شده و با اسیدپاشی خودروی پدرش را تخریب کرده است، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: 8سال قبل زمانی که درکلاس سوم دبیرستان تحصیل می کردم "اکبر" به خواستگاری ام آمد. او را یکی از آشنایان پدرم معرفی کرده بود به همین دلیل بعد از چندبار رفت و آمد و انجام تحقیقات محلی پای سفره عقد نشستم اما هنوز چند ماه بیشتر از آغاز نامزدی ما نمی گذشت که به خاطر هدیه مراسم شب یلدا اختلاف پیدا کردیم و کارمان به طلاق کشید.
خانواده اکبر قصد داشتند هدیه ای را که پدر و مادرمن خریده بودند به نام خودشان تمام کنند تا در بین فامیل آن ها چنین وانمود شود که خانواده همسرم آن هدیه را برای من خریده اند.
به همین دلیل مشاوره های خانوادگی شدت گرفت و ما از هم جدا شدیم ولی به خاطر علاقهای که من و اکبر به یکدیگر داشتیم به طور پنهانی به یکدیگر رجوع کردیم به طوری که فقط مادر من و اکبر از این موضوع اطلاع داشتند.
خلاصه بعد از یک سال وقتی این ماجرا فاش شد دوباره مراسم خواستگاری و عقد کنان را برگزار کردیم که به این ترتیب زندگی مشترکمان آغاز شد و من در 19سالگی صاحب یک پسر شدم اما بعد از تولد فرزندم رفتارهای همسرم نیز تغییر کرد به گونه ای که دیگر شب ها دیر به منزل میآمد و در حالت غیر طبیعی مرا کتک می زد. کار به جایی رسید که اجازه نمی داد به دیدار خانواده ام بروم و مرا در منزل زندانی می کرد.
او گوشی تلفن مرا نیز شکست تا نتوانم با خانوادهام تماس بگیرم و حتی یک بار زمانی که از مجلس عروسی بازگشته بود من و فرزندم را سوار خودرو کرد و در خیابان ها ویراژ می داد به طوری که سر فرزندم به شیشه خورد و کبود شد وقتی به او اعتراض کردم مرا زیر مشت و لگد گرفت و به شدت کتکم زد درهمین حال چند زن رهگذر مرا از دست او نجات دادند و با اورژانس تماس گرفتند .
زمانی که از بیمارستان بیرون آمدم به خانه مادرم رفتم و تقاضای طلاق دادم با آن که 3سال از آن ماجرا می گذرد ولی همسرم حاضر نشد مرا طلاق بدهد تا به این ترتیب از من انتقام بگیرد از سوی دیگر مجبور شدم برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از خانه کار کنم چرا که اکبر نفقه ای به من نمی داد.
در عین حال خواهران او هر روز تصاویری از حضور برادرشان با یک زن غریبه در رستورانهای گران قیمت شهر برایم ارسال میکردند تا من بدون دریافت حق و حقوقم طلاق بگیرم در این شرایط بود که به اتهام نپرداختن نفقه از همسرم شکایت کردم و او در دادگاه محکوم شد ولی باز هم از پرداخت مخارج زندگی من خودداری می کرد تا این که از او شکایت کردم و...
شایان ذکر است به دستور سرهنگ معطری (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) بررسیهای کارشناسی این پرونده در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.
ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی