روزنامه آفتاب یزد در گزارشی از بلاتکلیفی مدیریتی در وزارت آموزش و پرویش و سازمان محیط زیست در دولت جدید انتقاد کرده و خواستار تعیین تکلیف این دو نهاد از سوی رئیسی شده است.
این روزنامه نوشت:
* دولت، ترکیب خود را شناخت؛ همه رای اعتماد گرفتند جز «حسین باغگلی» چهرهای که برای وزارت «آموزش و پرورش» معرفی شده بود.
* امروز که به گذشته - یعنی روز اخذ رای اعتماد به کابینهی ۱۹ نفرهی رئیسی - باز میگردیم در مییابیم به همان اندازه که دادنِ رای اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی عجیب بود، به همان میزان و شاید اندکی بیشتر (!) ندادن رای به «حسین باغگلی» غیرقابل پذیرش که اگر به رزومه و کارنامه و برنامه نیز رای داده باشند؛ ضعیفتر از «باغگلی» وزیر شد اما «باغگلی» وزیر نشد.
* «به همان اندازه که دادنِ رای اعتماد مجلس به برخی از وزرای پیشنهادی عجیب بود، به همان میزان و شاید اندکی بیشتر (!) ندادن رای به «حسین باغگلی» غیر قابل پذیرش.
* اگرچه رای اعتماد قوی، پشتوانهای برای آغاز بهکار دولت سیزدهم به شمار آمد اما یکی از «واگنهای اصلی قطار دولت» و صد البته یکی از «اصلیترین واگن ها» خالی ماند و آن، «وزارت آموزش و پرورش» است که از همان چهارم شهریور و چه بسا از پایانِ سالِ تحصیلی نصفه و نیمهی سال قبل، همه میدانستند بازگشایی مدارس در شرایط کرونایی و مسئلهی لاینحل معلمان و نیز مطالباتِ جامعهی فرهنگیان از مجموعه بحثهایی است که هم دولت کوتاهی کرد هم مشاوران آقای رئیسی و در این میان حتی مجلس نیز با تکیه بر تعامل و همراهی، تذکر و تشر به «پاستور نشینان» نداد و نزد که؛ این «واگن»ِ خالی سهم میلیونها دانشآموز و معلم است، این واگنی است که نباید «خالی» دنبالِ بقیهی واگنهای دولت در حرکت باشد!
* یکی از کسانی که هنوز در آخرین ایستگاه دولت دوازدهم از قطار، به تعبیری «پیاده نشده است» عیسی کلانتری، مدیری پرحاشیه و ضد رسانه است که همچنان بر مسند سازمان حفاظت محیط زیست تکیه زده و کسی هم برای جانشینیِ او گمارده و یا انتخاب نشده است موردی که عجیبتر است سکوت برخی رسانههای از هر دو طیف است که معمولاً «عیسی کلانتری» را از جملهی مدیرانی میدانستند که نه «تدبیر امور» بلد است نه آداب ریاست میداند.
* از همهی اینها که بگذریم، در سرزمین شعارها، گاهی برخی برزمین مانده ها، ایجاد تردیدهای جدی میکند که اگر دولت برای تغییر و تدبیر آمده چگونه است که هنوز واگن یک وزارت خانهی مهم و تاثیرگذار خالی است؟ چرا باید سهم خواهی و سهم خواهان بالاخره راهی در دولت باز کند؟
* از همه مهم تر، گوشه و کنایههای برخی دوستان و نزدیکان و همفکرانِ رئیسی است که به اصطلاح در این فقرههایی که بر شمرده شد؛ «کُت تنِ کیست؟»، و «فرمان دست کدام چهره و شخص؟» از مجموعه تردیدها و پرسشهای همچنان بدونِ جواب، ترکیب و سکاندار و سیاستگذارِ تیم اقتصادیِ دولت است که در هر صورت بین تعداد بسیاری که برگزیده شدهاند که شاید بشود همین مسافر یکی از آخرین واگنها یعنی سعید محمد را نیز لحاظ کنیم؛ تیم اقتصادی دولت به دنبال چیست؟ فرمانده کیست؟ سیاستگذار کدام و پاسخگو چه شخصی؟