همشهری: 20 سال قبل، استاد دانشگاهی در تهران قربانی سرقت شد و عامل اصلی جنایت که مردی آشنا بود، پس از قتل استاد دانشگاه فراری شد و به یکی از کشورهای خارجی گریخت تا اینکه مدتی بعد به خیال اینکه آبها از آسیاب افتاده به پایتخت بازگشت اما خبر نداشت که همچنان تحت تعقیب پلیس است.
ساعت 3بامداد هفدهم شهریور سال80 ساکنان خیابانی حوالی شهرکغرب صدای داد و فریاد مردی را از یک خانه ویلایی شنیدند. این مرد فریادزنان درخواست کمک میکرد و همین باعث شد که همسایهها از خانههایشان خارج شوند. آنها میدانستند که مرد همسایه یک سالی است که تنها زندگی میکند و وقتی خودشان را به خانه او رساندند، ناگهان 3مرد سراسیمه در را باز کرده و اقدام به فرار کردند. لحظاتی بعد نیز نفر چهارم از بالکن خانه به پایین پرید و متواری شد. همسایهها وقتی نتوانستند مانع فرار مردان غریبه شوند پلیس را خبر کردند. در ادامه هر چه مرد همسایه را صدا زدند جوابی نشنیدند.
دقایقی بعد وقتی مأموران پلیس در محل حاضر شدند و در جریان ماجرا قرار گرفتند و قدم در خانه ویلایی مرد تنها گذاشتند با پیکر خونین وی روبهرو شدند. دوضربه چاقو به بدنش وارد شده و جانش را گرفته بود. خانه وی بهشدت بههم ریخته بود که نشان میداد مردان فراری در جستوجوی وسایل قیمتی یا پول بودند. بررسیها حکایت از این داشت که مقتول مردی 42ساله و استاد دانشگاه بوده است. او مدتی قبل از همسرش جدا شده و به تنهایی زندگی میکرد. با توجه به سالمبودن قفلهای در و وجود وسایل پذیرایی در داخل خانه مشخص شد که قتل از سوی مهمانانی آشنا که همان 4مرد فراری بودند، صورت گرفته است.
شروع تحقیقات
کارآگاهان در نخستین گام به سراغ همسر سابق مقتول رفتند تا شاید ردی از متهمان آشنا و فراری پیدا کنند. وی اما بیان کرد که از وقتی از شوهرش جدا شده هیچ ارتباطی با وی نداشته است. زن جوان پس از جدایی به همراه پسر یکسالهاش زندگی میکرده و میگفت خبر قتل شوهر سابقش را در روزنامهها خوانده است. وقتی کارآگاهان در این شاخه به بنبست رسیدند تحقیقات خود را در شاخه دیگری و روی دوستان و آشنایان مقتول که با او رفتوآمد داشتند متمرکز کردند. تلاش تیم تحقیق نتیجه خوبی داشت و به شناسایی 4متهم فراری که از دوستان مقتول بودند منجر شد.
انگیزه؛ سرقت 60میلیون پول
ماموران 3نفر از 4متهمی که شناسایی شده بودند را دستگیر کردند اما قاتل اصلی که سعید نام داشت فراری بود و هیچ ردی از او در دست نبود. متهمان دستگیرشده راز جنایت را فاش کردند و بازجویی از آنها مشخص کرد که انگیزهشان از جنایت، سرقت پول بوده است.
یکی از آنها گفت: کسی که استاد دانشگاه را به قتل رساند، سعید بود. او و مقتول دوست صمیمی بودند. ما هم به واسطه سعید با وی دوست شده بودیم.
وی ادامه داد: مقتول وضع مالی خیلی خوبی داشت، بهطوریکه متوجه شدیم او 60میلیون تومان پول در خانهاش دارد. این پول زیاد، زندگی ما 4نفر را حسابی تغییر میداد. به همین دلیل وسوسه سرقت به جانمان افتاد اما انگیزه ما جنایت نبود. قرار بود شب حادثه به خانه مرد تنها برویم و دو نفرمان سرش را گرم کنیم تا دو نفر دیگر 60میلیون تومان را سرقت کنند اما او متوجه نقشه ما شد. همین باعث شد که با ما درگیر شود و در آن وقت شب با داد و فریاد، همسایهها را خبر کند. ما که تلاشمان برای سرقت بینتیجه مانده بود وقتی دیدیم او همچنان فریاد میکشد از ترسمان تصمیم به فرار گرفتیم. اما سعید با او درگیر شد و با چاقو ضرباتی به او زد. وی ادامه داد: من و دو نفر از دوستانم از در اصلی خارج شده و فرار کردیم اما سعید بعد از قتل از طریق بالکن فرار کرد. بعد از آن شب هم دیگر سعید را ندیدیم و خبر از مخفیگاه او نداریم.
خروج از کشور
نام سعید 21ساله در فهرست افراد تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی بعد معلوم شد که وی پس از جنایت، بهصورت قاچاقی از کشور خارج شده اما مشخص نبود که در چه کشوری پنهان شده است. در این شرایط مشخصات او در اختیار اینترپل قرار گرفت اما او زیرکتر از این حرفها بود و پس از فرار و خروج از کشور با هویتهای جعلی زندگی پنهانی خود را شروع کرده بود.
20سال بعد
سالها از قتل استاد دانشگاه گذشت و همچنان سعید عامل اصلی این جنایت فراری بود تا اینکه چند وقت قبل گزارش محرمانهای در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفت که نشان میداد این مرد به ایران بازگشته و در شرق تهران ساکن است. او پس از بازگشت به تهران تشکیل زندگی داده و ازدواج کرده بود. او که حالا 41ساله شده بود، روز چهارم اردیبهشتماه پس از 20سال فرار و زندگی مخفیانه در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت شد.
متهم وقتی شواهد را علیه خود دید به قتل استاد دانشگاه اعتراف کرد وگفت: مدتی قبل از جنایت، با مقتول در یک مهمانی آشنا شدم و رفتوآمدهایمان شروع شد. بهتدریج رابطه ما صمیمی شد بهطوری که اغلب روزها مهمان خانهاش بودم. گاهی هم با دوستانم به آنجا میرفتیم تا اینکه شنیدم وی 60میلیون تومان پول نقد در خانهاش دارد. این رقم خیلی زیادی بود؛ آنهم در سال 80.
وی ادامه داد: وسوسه سرقت به جانم افتاده بود و موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم. آنها هم قبول کردند که در اجرای نقشه دزدی با من همکاری کنند و سهمشان را بگیرند. با برنامهریزی قبلی شب حادثه به خانه مقتول رفتیم. قرارمان این بود که دوستانم سرش را گرم کنند و من با دوست دیگرم به سراغ پولها برویم اما مرد تنها متوجه نقشه ما شد.
پس از درگیری، او بیوقفه فریاد میکشید و همسایهها را صدا میزد. من که بهشدت ترسیده بودم دو ضربه با چاقو به او زدم اما اصلا قصدم کشتن او نبود. همهچیز کاملا ناگهانی رخ داد و بعد از آنکه متوجه شدم استاد دانشگاه کشته شده از ترسم تصمیم به فرار و خروج از کشور گرفتم. در همه این سالها در کشورهای مختلف زندگی کردم تا اینکه چند وقت قبل به ایران بازگشتم و با هویت جعلی ازدواج کرده و زندگی جدیدی آغاز کردم. تصورم این بود که آبها از آسیاب افتاده و دستگیر نمیشوم اما اشتباه فکر میکردم و سرانجام گیر افتادم.
متهم به قتل پس از اقرار به جنایت با دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران بازداشت شد و در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.