دکتر صلاحالدین هرسنی، کارشناس مسائل بینالملل در روزنامه جهان صنعت نوشت: اخیرا شاهد تغییر لحن ملموس در ادبیات مقامات ریاض در قبال تهران هستیم. در این ارتباط محمد بن سلمان ولیعهد عربستان گفته که کشورش خواهان روابط خوبی با ایران است.
البته مقامات ریاض تمایل به ازسرگیری روابط دیپلماتیک در راستای مناسبات دیپلماتیک با شرکای منطقهای خود را ارزیابی کرده و قویا بر این نکته تاکید کردهاند که ما در حال کار با شرکای منطقهای و جهانی خود هستیم تا راهحلی برای این مشکلات بیابیم و امیدواریم بتوانیم برای ایجاد روابطی خوب که همه بهرهمند شوند، بر این مشکلات فائق آییم.
البته تا قبل از این تغییر لحن در ادبیات مقامات ریاض، تلاش برای ایجاد روابط دیپلماتیک با کشورهای منطقه تحت عنوان (ابتکار پویش صلح هرمز) از سوی مقامات تهران به ویژه حسن روحانی و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان مطرح شده بود، اما نتیجه آن تکرار اقدامهای همیشگی عربستان سعودی بود و مقامات ریاض ترجیح دادند که به جای گفتوگو و تعامل با ایران و حل مسائل منطقهای در چارچوب همکاریهای منطقهای به دولتهای خارجی برای مطالبات خود تکیه کنند. تقاضا از اوباما برای کوبیدن و یا بریدن سر (مار منطقه) یا همان ایران، تکیه بر ائتلافهای عبری- عربی، امید به حمایتهای ترامپ و سرانجام امیدها به معامله قرن یا همان پروژه عادیسازی روابط تلآویو با محافل عربی، همگی نشاندهنده و دلیلی بر این ادعاست.
به نظر میرسد که در شرایط حاضر تمایل و پویش مقامات ریاض در برقراری روابط با دیپلماتیک ریشه در اتفاقاتی دارد که قرار است در آینده مناسبات جدید منطقه رقم بخورد. البته رقم خوردن اتفاقات جدید در آینده مناسبات منطقه همه دلایل تمایل مقامات ریاض در برقراری روابط دیپلماتیک با تهران نیست. برخی دلایل ریشه در گذشته و برخی دلایل ریشه در حال و آینده دارند.
از منظر علتشناسی، ریشههای بخشی از تمایل جدید مقامات ریاض به ازسرگیری روابط با تهران، همچون گذشته ناشی از ترس و فوبیای تعقیب گفتمان هلال شیعه از سوی تهران است. واقعیت آن است که ریاض طرفدار گفتمان وهابیت و سلفیگری و درصدد کنترل و هدایت فرقهگرایی است که از آن میتواند به عنوان عنصری آشوبساز در منطقه استفاده کند. در مقابل تهران نیز طرفدار پیشبرد گفتمان هلال شیعی در منطقه با محوریت سوریه، لبنان و عراق است و اساسا از طریق هلال شیعه اجازه نمیدهد که ریاض بتواند نقش پیشتازی در مناسبات منطقه پیدا کند.
حال و با وجود آنکه ریاض در شرایط جدید اعلام آمادگی و به روایتی چرخشی ۱۸۰ درجهای برای روابط با تهران داشته، اما بیتوجه به رقابت با تهران از رهگذر تضادهای ژئوپلیتیکی منطقه نیست. بنابراین نقش و جایگاهیابی تهران در همسو کردن سوریه، لبنان و عراق در مناسبات منطقه، به نفع ریاض نیست و همواره تلاش دارد که از طریق ائتلافسازی و توسعه بحران و تعمیق شکافهای ژئوپلیتیکی گستره رقابت خود با تهران در منطقه را افزایش دهد؛ موضوعی که برآیند آن ریسک بالای دیپلماتیک در منطقه بوده و نتیجهای جز جنگهای پراکسی و نیابتی و تغذیه گروههای تروریستی برای مقابله با ایران نداشته است. تحت این شرایط به نظر میرسد که تضاد ژئوپلیتیکی میان ریاض و عربستان نیز بتواند در آینده تداوم یابد.
اما شرایط جدیدی که قرار است در مناسبات منطقه رقم بخورد، نقشمحوری و کلیدی در تمایل مقامات ریاض برای برقراری روابط دیپلماتیک با تهران دارد. در این ارتباط، مذاکرات و نشستهای جدید وین را باید در زمره آن دسته از شرایط جدیدی دانست که قرار است موج آب شدن یخ روابط تهران- ریاض شود. در این ارتباط مقامات ریاض نیک میدانند که نتیجهبخش بودن توافقات وین و یا همان بازگشت واشنگتن به برجام، توازن منطقهای را همچون زمان اوباما به زیان ریاض رقم خواهد زد و در نتیجه تهران دست بالا را در مناسبات منطقه خواهد داشت. در سطحی دیگر در شرایط جدید مقامات ریاض تلاش دارند که از رهگذر مذاکرات جدید وین منافع آنها از طرف واشنگتن لحاظ شود. به همین خاطر است که مقامات ریاض به ویژه فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان، معتقدند که اگر قرار است مذاکرهای با ایران انجام شود، حتما باید با ما و دیگر دوستان منطقهایمان مشورت و منافع ما نیز در نظر گرفته شود، چراکه غفلت از منافع ریاض در نشستهای اخیر نمیتواند به تضادهای ژئوپلیتیکی تهران- ریاض پایان دهد.
حال و اگرچه برقراری روابط دیپلماتیک ریاض- تهران آن هم بعد از یک دوره پرتنش میتواند یک اتفاق و رویدادی مناسب باشد، اما لازم است که تهران نیز بخواهد مشکلات منطقهای خود با ریاض در این شرایط جدید را حل کند. نکته آن است که برخی از بازیگران تحت ائتلاف ریاض مانند ابوظبی و منامه نیز با سیگنالهای مثبت ریاض موافقت نشان دادهاند و بر ضرورت تنشزدایی و برقراری ثبات در منطقه در شرایط حاضر تاکید کردهاند، چراکه بیثباتی و تنش جاری در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا ناشی از رقابتها و تضاد ژئوپلیتیکی ریاض- تهران در منطقه است و به نظر میرسد اگر روابط دیپلماتیک ریاض- تهران برقرار شود، قطعا تنش و بیثباتی موجود در منطقه نیز به موازات آن به پایان میرسد. شاید این روابط و حل چنین منازعهای بتواند ما از راهبرد (نگاه به شرق) که اساسا ابزارگرایانه و هزینهزاست بینیاز کند.