فردا: مجازات من تمام شد و حالا ميخواهم به جامعه برگردم. اين چكيده حرفهاي مردي است كه نوروز ١٣ سال گذشته را در اوين جشن گرفته است. اگر براي دهه ٨٠، پنج اسم خبرساز را بخواهيم انتخاب كنيم بدون ترديد شهرام جزايري يكي از آنهاست. حالا او براي نخستين بار خودش را روايت كرده است.
جزايري در گفتوگو با اعتماد تاكيد كرد از اينكه مفسد زنده خطاب شود ناراحت ميشود چرا كه مجازات وي تمام شده است و قصد دارد به عرصه اقتصاد برگردد.
او افزود: ١٣ سال طول كشيد تا به اينجا رسيديم. حي وحاضر و زنده روبهروي شما نشستم و پاسخگو، البته هيچكس جز خدا فكرش را نميكرد، حالا يك مدت كوتاه ديگه هم صبركنيد، خودتان متوجه ميشويد كه درمورد من اشتباه ميكرديد و شخصيت واقعي شهرام جزايري براي همگان روشن خواهد شد، به گونهاي كه هيچكس جز خدا فكرش را نخواهد كرد. وي با تاكيد بر اينكه پروندهاش يك پرونده ساده كيفري بوده است، ادامه داد: همان زمان بررسي پرونده، رييس دادگاه درمورد اشاره لفظ «مفسد» به من، تذكر ميداد كه اين يك پرونده ساده كيفري است اما شما رسانهها هركاري دلتان ميخواد انجام ميدهيد و من هم هميشه سكوت كردهام. وي ادامه داد: بازهم شما را تحمل ميكنم. ضمنا اگر من خطايي مرتكب شدهام، درهمان پرونده به قول رييس دادگاهم ساده كيفري، اشد مجازاتش را به شديدترين حالت تا ساعت آخر كشيدم كه سيزده سال زندان بود و محروميت از مرخصي، تا ساعت آخر نيز من را نگه داشتند، حالا كه بيرون آمدهام، شهرام جزايري هستم. يك شهروند عادي. همين.
او ادامه داد: جرم من اين بود كه سرعتم خيلي زياد بود و جوان بودم. حس ميكردم با اين شكل قوانين نميشود كاري از پيش برد، تلاش كردم راههاي قانوني را براي استفاده همه ملت عزيز ميانبر كنم وخيلي وقتها هم موفق بودم. نه پولي از مملكت خارج كردم و نه مالي دزديدم. برويد بررسي كنيد. يك وام نگرفتم كه وثيقه نداشته باشه، يك بار جعل نكردم.
او افزود: من ميخواستم ايران به جاي نفت، فرش و كالاهاي غيرنفتي صادر كند. طرحهاي بزرگي در ذهنم بود، ميخواستم كارگر فرشباف پولدار شود. ميخواستم ٥٠ فروشگاه آنلاين سراسر جهان راه بيندازم كه همزمان فرشهاي ايراني موجودش را براي مشتريان نمايش دهد.
جزايري در بخشي از اين مصاحبه مفصل درباره آينده نيز سخن گفت، هر چند تاكيد ميكرد كه نگاهش رو به آينده است اما گفت تا دو سال ديگر را در مرخصي به سر خواهد برد و سپس كارش را شروع خواهد كرد. وي در حالي كه از بازگشتش به عرصه اقتصاد اطمينان داشت، گفت: اينبار بسيار احتياط خواهم كرد و سعي ميكنم دوستان سياسي را تنها به عنوان دوست نگه دارم. وي نزديكي به سياسيها را يكي از اشتباهات بزرگ خودش عنوان كرد و گفت: نه من به اين دوستان شريف نيازي داشتم و نه آنها به من نيازي داشتند از اين رو سعي ميكنم در دوران جديد فعاليتم، آنها را وارد حوزه كاريام نكنم.
وي با تاكيد بر اينكه داراي يك دكترين اقتصادي است در توضيح شرايط مطلوبش گفت: من همان زمان كه كار ميكردم و در حوزههاي مختلف اقتصادي سرمايهگذاري داشتم، كار و اشتغال را در سبدي از انواع سرمايهگذاريها تعريف واجرا ميكردم. ما در بازرگاني وتجارت حضور فعال داشتيم و در تجارت خارجي وفضاي اقتصادي بينالمللي خيلي خوب بوديم. من تمام ريزه كاريها و فنون موفق اقتصادي خارجي را بلدم، هم تخصص و دانش وهم تجارب خيلي خوبي دراين زمينه دارم، دربخش عمران و ساختمان كارهاي بزرگي كردم، در ايجاد و راهاندازي كارخانههاي بزرگ توليدي هم نمونههاي موفقي داشتم كه همين الان موجود است.
وي با بيان اينكه تخصص وي پولسازي است، گفت: اما نكته مهم، مدل اقتصادي خاصي است كه من به آن اعتقاد داشته و دارم. روش كار من، پهن كردن سفره و مشاركت دستهجمعي و شراكت دادن همه در كار و تلاش و سود و منفعت است و خداوند به من اين عشق و توان را داده كه ميتوانم همه را جمع كنم و از قابليتها و توانشان براي اجراي كارهاي بزرگ بهرهمند شم. يك بازي كاملا برد - برد.
به گفته وي مدل اين كار در قالب شركتهاي سهامي بود و هست اما مهم اين است كه ساختار رفتاري بنگاه اقتصادي به چه صورت باشد. با توجه به چند سال فعاليت اقتصادي من در قالب مشاركتهاي جمعي و شخصيتهاي حقوقي سهامي، مقيدم كه تحت عنوان مشاركتهاي گروهي و حتي عمومي و به صورت بنگاه فعال بازار سرمايه، كه نقد شوندگي داراييهايشان بالا باشد، بايد فعاليت كرد.
او با اشاره به اينكه كار اقتصادي را با باز كردن يك بستنيفروشي در اهواز به طور جدي آغاز كرد، گفت: پيش از آن نيز وقتي به خاطر جنگ به تنكابن سفر كرده بوديم، من كار ميكردم. از اجاره ويلا تا تميز كردن خانه مردم چون كار كردن و پول درآوردن را دوست داشتم. وي افزود: در تمام اين سالها پدر و مادرم با كار كردن من مخالف بودند و دوست داشتند درس بخوانم.
وي از روياي دكتر شدن گفت و توضيح داد: بعد از شش ماه درس خواندن در رشته دندانپزشكي، در يكي از بهترين دانشگاههاي كشور پذيرفته شدم اما مشغله كاري مانع از آن شد كه درسم تمام شود از اين رو با وجود پاس كردن اكثر واحدهاي درسي، هنوز ديپلمه هستم.
جزايري در گفتوگو با سالنامه اعتماد سرگذشتش از كودكي تا آستانه دهه چهارم زندگي را تشريح ميكند. وي توضيح ميدهد كه بزرگترين اشتباهاتش چه بود و چرا بيل گيتس ايران نشد. او توضيح داد: بيلگيتس اگر ايران بود، قطعا شرايطش فرق ميكرد. اگر اعدامش نميكردند حتما به چند سال زندان محكوم ميشد. اين موضوع اصلا ربطي به عدالت حكومتي نداره به هرحال كشور ايران يك كشور در حال توسعه است و كار بزرگ كردن در آن مشكلات و معضلات بزرگ دارد.
وي با لحني طنزگونه ادامه داد: در ضمن تو چشم ميرويد و مردم شما را چشم ميزنند. اگر آقاي بيلگيتس هم در ايران بود چشم ميخورد و ميافتاد زندان!!!
وي گفت: هنوز هم ميگويم حاضرم پاي مناظره با ايشان بنشينم و بگويم چطور پول ساختم. شايد عدد او بزرگتر باشد اما كار من حتما در حد و اندازه او هست و يقينا ميتوانم نزد آن استاد درسهايم را به خوبي پس بدهم.
جزايري از تجربه روبهرو شدن با مردم و افكار عمومي سخن گفت و وقتي به گذشته برگشت تا بگويد ميان حكم اعدام يا حبس ١٣ ساله در زندان كدام يك را برميگزيند بدون ذرهاي ترديد گفت: شك نكنيد اعدام را انتخاب ميكردم. حقيقتا من در طول مدت حبس و زندان به مدت ١٣ سال آنقدر فشارهاي سنگين داشتم كه درحقيقت هر لحظه اعدام ميشدم و دوباره زنده ميشدم تا زجر و سختي را مجددا متحمل شوم.