روزنامه شرق: نظرسنجیها و شرکت بسیار بالا در انتخابات میاندورهای 2018 که از 1914 به بعد بیسابقه بود، حاکی از آن است که میزان شرکت در انتخابات پیشرو در آمریکا ممکن است بیش از هر انتخابات دیگری در یک قرن گذشته باشد و به حدود 70 درصد برسد (مشارکت در انتخابات 2016 در حدود 56 درصد بود).
مشارکت بالا به نوبه خود میتواند موجب تغییر ترکیب رأیدهندگان شود. در آمریکا نیز مانند دیگر دموکراسیها، میزان شرکت اقشار مختلف در انتخابات رابطه مستقیمی با سن، سطح درآمد و میزان سواد و... دارد؛ به این معنی که مثلا هرچه سن و سطح تحصیلات و درآمد افراد بیشتر باشد، درصد مشارکت آنها در انتخابات نیز بیشتر است.
مشارکت زنان در انتخابات آمریکا نیز مهم است؛ چراکه از 1996 به بعد زنان به طور مستمر 15 درصد بیشتر به کاندیداهای دموکرات متمایل بودهاند. همچنین درحالیکه به لحاظ تاریخی بعد از دستیابی زنان به حق رأی در دهه 1920، همواره تا انتخابات 1980 شمار زنان رأیدهنده کمتر از شمار مردان رأیدهنده بود، در 10 انتخابات ریاستجمهوری در 30 سال گذشته شمار زنان بر شمار مردان فزونی گرفته است.
ویژگی اصلی جامعه آمریکا ترکیب جمعیتی خاص آن و تأثیر این ترکیب جمعیتی بر انتخابات است که بهعنوان یکی از دلایل استثنائیبودن جامعه آمریکا مطرح است. در چند دهه اخیر، جمعیت غیرسفیدپوست آمریکا نقش عمدهای در جهتدادن به رشد بدنه رأی در آن کشور داشته است.
از سال 2000 تا 2018، حدود 40 میلیون نفر بر تعداد واجدان شرایط رأیدادن در آمریکا افزوده شده و شمار آنها از حدود 193 میلیون نفر به 233 میلیون نفر رسیده است. 76 درصد از این 40 میلون نفر غیرسفیدپوست، یعنی سیاه، اسپانیولی، آسیایی و... هستند (این امر به نوبه خود حکایت از واقعیت مهمتری دارد و آن اینکه مطابق اغلب برآوردها، ازجمله برآورد اداره آمار آمریکا، تا سال 2044 رنگینپوستان اکثریت جمعیت آمریکا را تشکیل خواهند داد). همسو با این روند، همواره بر شمار رنگینپوستان واجد شرایط رأیدادن افزوده شده و ازجمله از حدود 29 درصد در انتخابات 2012 به حدود 31 درصد در انتخابات 2016 افزایش یافته است.
این در حالی است که در اواخر دهه 1960 حدود 90 درصد از واجدان حق رأی سفیدپوست و فقط حدود 10 درصد آنها رنگینپوست بودند. همچنین امسال شمار کسانی که در خارج از آمریکا متولد شده و به خاطر کسب تابعیت آمریکا واجد حق رأی شدهاند، به حدود 10 درصد یا 23 میلیون، از کل رأیدهندگان افزایش یافته است.
شمار این مهاجران از سال 2000 به این سو دو برابر شده است. این در حالی است که مسئله مهاجرت یکی از موضوعات مهم مورد بحث در این انتخابات است. اگرچه تحول در ترکیب جمعیت واجد حق رأی ممکن است در دو، سه دهه آینده اثرات تعیینکنندهای بر انتخابات در آمریکا داشته باشد؛ اما تأثیر آن بر انتخابات 2020 محل بحث است. برخلاف تصور رایج، الزاما افزایش حضور رنگینپوستان و افراد کمتر تحصیلکرده در انتخابات پیشرو به سود نامزد دموکراتها نخواهد بود و به نظر میرسد اینبار هر دو نامزد رقیب کموبیش به یک اندازه در معرض فرصتها و تهدیدهای ناشی از این تحول مهم قرار داشته باشند.
اگرچه در مجموع افزایش حضور زنان، جوانان و رنگینپوستان و کمدرآمدترها به سود بایدن است؛ اما شرکت سفیدهای کمتر تحصیلکرده در انتخابات 2016 و رأی آنها به ترامپ و امکان جدی حمایت مجدد آنها از ترامپ در انتخابات پیشرو، این الگوی عمومی را تا حدی زیر سؤال برده است.
توضیح اینکه اگرچه اهمیت تاریخی این انتخابات و شور و شوق موجود موجب تشویق اقشار مورد اشاره که بیشتر متمایل به دموکراتها هستند، در انتخابات شده؛ اما اثر این تحول بیشتر بر آرای عمومی بایدن و ایالات کمتر رقابتی خواهد بود. برعکس، حضور سفیدپوستهای کمتر تحصیلکرده در ایالتهای حساس، ازجمله میشیگان و ویسکانسین و ایالات غرب میانه، ممکن است تأثیر بیشتری بر بهبود موقعیت ترامپ داشته باشد.
بیش از 60 درصد مهاجران واجد حق رأی نیز در پنج ایالتی زندگی میکنند که به غیر از فلوریدا و امسال احتمالا تگزاس، انتخابات در بقیه عمدتا غیررقابتی است؛ یعنی بایدن از پیش در آنها برنده محسوب میشود. ضمنا در 2016 تنها 54 درصد از مهاجران در انتخابات شرکت کردند؛ درحالیکه نرخ مشارکت بقیه جمعیت در انتخابات 62 درصد است.
بهاینترتیب اگرچه بایدن همچنان در مجموع از بخت بیشتری برای پیروزی در انتخابات پیشرو برخوردار است؛ اما جامعه آمریکا و نحوه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در آن کشور، دارای پیچیدگیها و ویژگیهایی است که در هر سیاستگذاری و تحلیلی باید مد نظر باشد.